محافظان کهکشان یا Guardians of the Galaxy را میتوان از محبوترین گروههای دنیای مارول دانست. بعد از انتشار اولین فیلم از این گروه در سال 2014، محبوبیت این گروه سر به فلک کشید و اکنون که در حال آمادهسازی این نقد هستیم، فیلمبرداری قسمت سوم از این مجموعه نیز توسط جیمزگان شروع شد!
بعد از حضور این گروه دیوانه و محبوب در عناوین مختلف، اصلا دور از انتظار نبود که بالاخره روزی نوبت آنها، برای حضور در یک عنوان اختصاصی فرا خواهد رسید. شرکت مارول که پیشتر با همکاری شرکت Square Enix عنوان Avengers را ساخته بود، اینبار در ادامه همان همکاری، اما با دستان شرکت Eidos، سازنده سری Deus Ex اقدام به ساخت و انتشار این عنوان کردند.
در نمایشهای اولیهای که از بازی مشاهده کردیم، و بعد از تجربه تلخی که از Avengers داشتیم، امیدها را در نطفه خفه کرده و منتظر تجربه نهایی بازی ماندیم؛ اما خبر خوش این بود که این عنوان بر خلاف Avengers، تماما آفلاین و تک نفره خواهد بود!
طبق سنت همیشگی بهتر است از بخش شخصیت پردازی و داستان شروع کنیم، زیرا شاید بتوان گفت قدرتمندترین بخش این بازی همین است! شرکت Eidos تصمیمی مشابه شرکت Insomniac که با عنوان Spider Man گرفت بود گرفته و سعی کرده دنیای مخصوص خود را، بدون بهرهگیری از فیلمها و کامیکبوکها بسازد که باید گفت تصمیم کاملا بجا و درستی بوده است.
اعضای محافظان کهکشان همگی شخصیتپردازی فوقالعادهای را از خود نشان میدهد و صداپیشگان این کاراکترها در این امر نقش اصلی را ایفا میکنند. شاید اغراق نکرده باشم اگر بگویم که تقریبا نصف گیمپلی بازی را دیالوگهایی تشکیل داده که تمامی ندارند! اما این جمله به معنی بود بودن این امر نیست، بلکه از نقاط قوت آن محسوب میشود.
چه در کاتسینها و چه در حین گشت و گذار و مبارزه، کاراکترها برای لحظهای ساکت نشده و در هر ثانیه و هر اتفاقی که رخ میدهد، چیزی برای گفتن و نظر دادن دارند! از سوی دیگر سیستم انتخاب دیالوگ از بخشهای قدرتمند این عنوان محسوب میشود، بخصوص اینکه در بعضی مواقع و در بین درگیری لفظی باید سریعا دیالوگ خود را انتخاب کنید و در عین حال به چرت و پرتهای اطرافیان گوش فرا دهید، که لحظات دشواری را برایتان رقم خواهد زد!
اگر قبلا عنوان Oxenfree را تجربه کرده باشید متوجه شدهاید که با چه نوع انتخاب دیالوگی طرف هستیم. داستان بازی با اینکه سادهاست اما جذابیت خود را تا پایان حفظ میکند و به لطف سیستم دیالوگها، به احتمال زیاد بعد از اتمام آن، برای تجربه دیگر انتخابها سری به بازی زده و از نو آن را شروع خواهید کرد؛ زیرا بعضی از این انتخابها تاثیرات هرچند کوچکی را در روند گیمپلی ایجاد میکنند.
در بخش گیمپلی بازیکن فقط کنترل Star Lord را در اختیار دارد اما بصورت همزمان میتواند دستورات را به دیگر اعضای گروه داده و از قدرتهای آنها در مبازرات بهره گیرد. گروت میتواند دشمنان را در جای خود اسیر کند، گامورا و درکس با ضربات چاقو و سنگین دمیج بالایی را به دشمنان وارد میکنند و راکت با رها سازی بمبهای کوچک، میتواند در آن لحظه دشمنهای کوچکتر را از صفحه محو کند.
شاید ضعیفتترین شخص این گروه استارلورد باشد! شما فقط میتوانید از سلاح گرم استارلورد استفاده کنید و میزان تخریب این تیرها بشدت پایین هستند و شما را مجبور به استفاده از قدرتهای دیگر همتیمیهایتان میکند. به نظر میرسد این یک تصمیم استراتژیک برای تیم سازنده بوده تا بازیکن به تنهایی نتواند همانند یک ماشین کشتار از پس دشمنان برآید و به اجبار از دیگر اعضای تیم نیز کمک بجوید.
هر کاراکتر تا پایان بازی حدود 4 قدرت مختلف را میتواند بدست آورد اما نکته منفیای که در این میان وجود دارد، قفل بودن نیمی از آنها تا نیمههای بازی است. و این قدرتها بهترینهای این شخصیتها هستند! همین امر باعث میشود تا حداقل تا نیمه بازی گیمپلی بازی بشدت تکراری شده و گاها نیز میتواند شما را خسته کند.
هرچند بعد از ازاد سازی این قدرتها، باز هم حس تکرار میتواند به سراغتان بیاید. متاسفانه این قضیه بزرگترین نکته منفی این عنوان است که نمیتواند به راحتی از کنارش گذشت. دشمنان نیز با اینکه تنوع خوبی از نظر ظاهری و سبک مبارزه دارند اما علاجی بر این درد نمیشوند.
در سوی دیگر گرافیک بسیار چشمنواز این بازی را داریم که از نظر هنری کار تیمهنری را میتوان تحسین کرد. محیطها و سیارههای عجیب با رنگبندیهای شاد و عجیبتر، یکی از بهترین دنیاهای تخیلیای که تا کنون دیدهایم را خلق کرده است. با اینکه محیطها بزرگ به نظر میرسند اما تمامیت عنوان خطی است و گشت و گذار آزاد در همهجای محیط وجود ندارد.
گشت و گذارها صرفا محدود به یافتن چندین گوشه مخفی و حل معماهای ساده با استفاده از قدرت هر یک از اعضای تیم، برای یافتن اسکین و یا متریالهای ارتقا است. از نظر تکنیکی این عنوان برروی کنسولهای نسل جدید و از نظر بصری بسیار زیبا به نظر میرسد اما محدودیت میزان رزولوشن به Full HD در حالت 60 فریم، به مذاق خوش نمیاد!
به علاوه اینکه انیمیشنها بشدت خشک هستند و شمای خوبی را از نظر بصری بوجود نمیآورند. بهتر است اشارهای هم داشته باشیم به بخش موسیقیهای لیسانس شده دهههای 80 که در حین مبارزات پخش میشوند و میتواند تا حدودی از بار سنگین تکراری بودن این بخش را برایتان کم کند.
کلام آخر
عنوان Marvel’s Guardians of the Galaxy با اینکه در هیچ یک از بخشهای اصلی چیز جدید و انقلابیای را ارائه نمیدهد، اما با کنارهم قرار دادن اکشن هرچند ساده و داستان و سیستم دیالوگهای جذاب و مهمتر از همه، کاملا سینگلپلیر و خطی بودن، یادآور دوران طلائی عناوین تکنفره باشد. این عنوان ثابت کرد میتواند هنوز هم از عناوین تکنفره و اکشن، بدور از هرگونه خدمات آنلاین لذت برد!
نقد و بررسی بازی Guardians of the Galaxy روی PS5 و بر اساس نسخه ارسالی ناشر انجام گرفته.
Guardians of the Galaxy Review
برخی نکات برجسته و قابل ذکر در بازی
سیستم انتخاب دیالوگ
داستان و روابط بین کاراکترها و دیالوگهای آنها
گرافیک هنری زیبا
تک نفره!
گیمپلی ساده و گاها خسته کننده
نظری ارسال کنید