سامورائی از قلب غرب – نقد و بررسی Nioh
این روزها تعداد بازیهایی که بتوانند مهارت و قدرت یک گیمر را به چالش بکشند زیاد نیستند. در نسل گذشته شاهد عرضه سری Souls بودیم که به 3 بازی از سری Demon’s Soul و Dark Souls تقسیم شد. این عناوین توانستند به راحتی مهارت بسیاری از گیمرها را به چالش کشیده و شیوه بازی کردن آنها را زیر سایه علامت سوالی بزرگ قرار دهند. تقریبا همه گیمرها عادت دارند در همه بازیها حمله کننده باشند و تاکتیک دفاعی چندان در ذهن آنها مطرح نیست. سری Souls به خوبی این دید را در بسیار از گیمرها وجود آورد که حتی با ضد حمله و صبر فراوان مقابل دشمنهای بزرگ و کوچک هم میتوان از بازی لذتی دو چندان برد. Nioh تقریبا ادامه دهنده راه سری Souls است البته باید به این نکته توجه داشت که استودیوی Team Ninja سری بازی Ninja Gaiden را در کارنامه دارد که آن بازی هم یکی از چالش برانگیزترین بازیهای تاریخ بازیهای ویدیویی به شمار میآید. Nioh توانسته این درجه سختی را به خوبی در بازی پیاده کند و با به چالش طلبیدن گیمرها، مهارت آنها را مورد سوال قرار دهد. نکته دیگری که باعث میشود Nioh بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد، انحصاری بودن آن است. در ادامه به بررسی این بازی خواهیم پرداخت.
وقتی ویلیام ظهور میکند
داستان در Nioh نقطه عطفی برای بازی و گیمپلی است. شاید مشاهده یک سرباز غربی و انگلیسی در دنیای کلاسیک ژاپنیها چیزی نباشد که هر روز در فیلم یا بازی آن را مشاهده کنید اما Team Ninja سعی کرده از زاوایه جدیدی به این سبک خاصی از بازی بپردازد. داستان بازی واقع نسخهای تخیلی از ژاپن در آخرین سالهای دهه 1590 میلادی است. البته سازندگان بازی برای ساخت Nioh از تاریخ نیز الهام گرفتند تا این اثر از لحاظ محیط و اتمسفر باورپذیرتر باشد. در این دوره تاریخی که به سنگوکو معروف است، ژاپن درگیر جنگهای داخلی بود. جنگی که باعث شده بود جنگهای نظامی در این کشور به ندرت قطع شوند و مردم در آسایش به زندگی بپردازند. ویلیام شخصیت اصلی بازی برای پیدا کردن سنگی طلایی به اسم Amrita راهی کشور ژاپن میشود، به نظر میرسد که ملکه الیزابت برای پیروزی انگلستان در جنگ با اسپانیا به قدرتهای این سنگ جادویی نیاز دارد. داستان Nioh دارای عمق زیادی است و به واسطه انتخاب بازه زمانی تاریخی و هماهنگ سازی آن با یک داستان تخیلی، شاهد معجونی از حقیقت در فانتزی خواهید بود. استفاده درست و به جا از شخصیتهای تاریخی در بازی با استفاده از کمی تخیل باعث شده تا داستان Nioh به چیزی تبدیل شود که شاید تجربه آن در کمتر بازی دیگری ممکن است. روایت نیز حالت رمز و رازگونه دارد اما نه تا آن حد که برای درکش نیاز به خواندن چندین صفحه تئوری در صفحات اینترنتی داشته باشید. داستان به گونهای روایت میشود که حالت پازل گونه دارد. هر تکه از این پازل با تمام کردن مراحل بازی برای گیمر قابل تشخیص میشود و در نهایت با در کنار هم گذاشتن تکههای پازل میتوانید به نمایی کلی از داستان بازی رسیده و درک درستی از آن داشته باشید. شاید در کمتر بازی روایت داستان با این پراکندگی، توانسته باشد که یکپارچگی خود را حفظ کند و باعث گیج شدن گیمر نشود. شخصیت ویلیام نیز خود معمایی جدا است، همانطور که میدانید شخصیت William Adams نیز شخصیتی واقعی در تاریخ است. ویلیام در واقع یکی از اولین و جز تعداد محدودی از مردم غرب است که توانست سامورایی بودن در ژاپن را تجربه کند. رویارویی ویلیام با شخصیتهای دیگر تقریبا عالی و بی نقص کار شده و صداگذاری بازی با دوبله ژاپنی ساختاری حماسی برای Nioh درست کرده.
مشقت یک سامورائی
همانطور که در ابتدای مطلب نیز اشاره شد این روزها گیمرها دوست ندارند که در نقش مدافع یا شخصیتی محتاط بازی کنند. شاید اوج اینگونه تصمیمگیری را بتوان در بازیهای اکشن اول شخص یا حتی سوم شخص مشاهده کرد. اگر جز اینگونه افراد باشید قطعا از بازی کردن Nioh لذت نخواهید برد. مبارزه در این اثر نیاز به برنامهریزی درست دارد. شما میتوانید با برنامهریزی درست در ضربههای خود مانند یک سامورائی ظاهر شده و دشمنان خود را به چند تکه نامساوی تبدیل کنید. اگر از افرادی هستید که همیشه دوست دارید تا با حالت تهاجمی بازی کنید باید بگوییم که ساعتها و حتی روزهای سختی را برای بازی کردن Nioh پیش رو خواهید داشت. Nioh در ابتدای کار چندان سخت به نظر نمیرسد و سعی میکند که گیمر را با شیوه مبارزه با دشمنان کوچک و یا باس فایتها آشنا کند. بعد از مدتی این بازی روی واقعی خود را به شما نشان میدهد. جایی که حتی دشمنان متوسط در صورت عدم کنترل درست روی حرکات میتوانند به راحتی شما را مغلوب کنند. سیستم مبارزه در بازی شباهت زیادی به دیگر بازیهای این سبک دارد. ویلیام میتواند با دو نوع ضربه سبک و سنگین به دشمن حمله کرده و در حالت سوم نیز از خود دفاع کند. ویلیام برای حمله از قدرت بدنی (Stamina) استفاده میکند. قدرت بدنی نیز بسته با آیتمها و مقدار نیرویی که به ویلیام میدهند متغیر خواهد بود. اما در حالت کلی و آیتمهای متوسط تقریبا بعد از انجام 10 حرکت ممتد گیمر باید چند ثانیهای صبر کند. این چند ثانیه میتواند در بسیاری از موارد به راحتی هر چه تمام با مرگ ویلیام تمام شود! ویلیام برای دفاع نیز به مقداری قدرت بندی نیاز دارد و این امر میتواند بعد از چند ضربه پشت سر هم برای او بسیار دشوار باشد. برای بالانس کردن این مقوله، Team Ninja راه حلی برای گیمرهای کمی سریعتر در نظر گرفته است. بعد از وارد کردن هر ضربه در بازه زمانی کمتر از یک ثانیه نوری در کنار سلاح مورد استفاده ویلیام شروع به درخشش میکند و اگر گیمر به اندازه کافی سریع باشد میتواند با فشار دادن دکمه R1 مقداری از قدرت بدنی خود را پس بگیرد. گیمر باید به نوعی در استفاده از حرکات، قدرت بدنی و زمانبندی به حدی از مهارت دست پیدا کند که در مبارزات هیچوقت نیازی به استراحت نداشته باشد. با استفاده بیش از حد قدرت بدنی در برخی از مواقع ویلیام به نفس نفس زدن میافتد و در همین لحظه دشمنها میتوانند با یک حرکت قدرتمند ویلیام را به کام مرگ بکشانند. Nioh در نوع مبارزه تنوع زیادی دارد. ویلیام میتواند در هر لحظه دو سلاح سرد و دو سلاح سرد یا گرم دوربرد را مورد استفاده قرار دهد. سلاحهای سرد برای استفاده از سه حالت برخوردار هستند که گیمر میتواند به راحتی و در هر لحظه یکی از این حالات را استفاده کند. بسیاری از دشمنهای بازی با استفاده از یک حالت خاص راحتتر ضربه میخورند. تنوع سلاح در بازی بسیار زیاد است و با توجه به سه حالت استفاده از سلاح میتواند تنوع بسیار زیادی را برای گیمر ایجاد کند تا حدی که هیچوقت از سیستم مبارزه این بازی خسته نشوید. در Nioh از سیستمی مشابه به Talent استفاده شده که گیمر میتواند با کسب هر سطح جدید میتواند به قدرتهایی جدید دسترسی داشته باشد. انتخاب این قدرتها کاملا در اختیار گیمر است و انتخابهای متفاوت میتواند شخصیتهایی منحصر به فرد به وجود آورد. این قسمت شامل سه زیر درخت با نامهای Samurai، Ninja و Onmyo است. همچنین با کسب سطحی جدید، مانند سری Dark Souls گیمر میتواند یک یا چند قدرت ویلیام را ارتقا دهد. این نوع سیستم کسب سطح فقط مربوط به سری Dark Souls نیست و شباهت بسیار زیاد رابط کاربری این قسمت باعث میشود که از این بازی به عنوان مثال یاد کنیم. Nioh ساختاری جهانباز ندارد و گیمر برای پیشروی در بازی باید مرحله مورد نظر خود را از روی نقشه انتخاب کرده و در نهایت با انجام آنها در بازی پیشروی کند. هر مرحله در انتها مبارزه با باسهای مختلف بازی برای گیمر تدارک دیده شده که میتواند در بسیاری از موارد به چالش برانگیزترین قسمت بازی تبدیل شود. در ساختار بازی هیچگونه راهنمایی وجود ندارد. به همین دلیل گیمر باید تقریبا تمام نقشه مربوط به هر مرحله را برای پیدا کردن هدف مورد نظر مورد جستجو قرار دهد. عدم وجود راهنما باعث شده تا بازی بسیار لذت بخش باشد چون در صورت وجود راهنما بسیاری از مراحل بازی راحت میشدند. در حالت کلی Nioh از گیمپلی بسیار روان و خوبی برخودار است که در صورت درست بازی کردن میتواند به یکی از مفرحترین بازیها تبدیل شود. البته با عجله بیش از حد و استفاده از سیستم همیشه تهاجمی که در بازیهای دیگر استفاده میشود، Nioh قدرت این را دارد که به سوهانی برای اعصاب تبدیل شود! باید به این نکته نیز اشاره کرد که استفاده از المانهای نقش آفرینی باعث شده تا Nioh از عمق بسیار خوبی در قسمت گیمپلی برخوردار باشد. این روزها استفاده از بخش آنلاین و ویژگیهای مربوط به آن تقریبا در هر بازی نفوذ کرده است در حالی که در بازی مثل Dark Souls شاهد حضور بخش موفق PVP در Nioh شاهد حضور بخش Co-Op هستیم. البته این نوع بازی نیز برای خود مشقات فراوانی دارد و استفاده از این قابلیت تقریبا برای کسانی که بازی را یکبار قبلا تمام نکرده باشند چندان در دسترس به نظر نمیرسد. برای انجام بازی Co-Op گیمری که به عنوان Host کار خود را شروع میکند باید مرحلهای را انتخاب کند که نفر دوم قبلا آن را تمام کرده باشد در غیر این صورت امکان بازی وجود ندارد. Team Ninja میتوانست با پیادهسازی بخش PVP و استفاده از استانداردهای موجود بخش آنلاین بازی را به سمت و سویی موفقتر هدایت کند اما اینکار تا به این لحظه انجام نشده است. عدم وجود قسمت PVP ضربهای بزرگ به تجربه آنلاین بازی وارد کرده است.
به دنبال چالش
شاید به راحتی میتوان گفت که در Nio تمرکز اصلی به مبارزه با باسها معطوف شده است. مراحل به گونهای طراحی شدهاند که مبارزه با باسهای هر مرحله به نوعی بالاترین حد چالش را برای هر گیمری به همراه خواهند داشت. مبارزه با باسهای چند مرحله اول چندان دشوار نیست و با رعایت کردن اصول اولیه بازی میتوانید بسیار راحت آنها را شکست دهید. اما تقریبا از مرحله سوم چالش واقعی آغاز خواهد شد. مبارزه با باسهای Nioh در عین سخت بودن جذابیتی توصیف نشدنی به همراه دارد که میتواند آدرنالین خون هر گیمری را تا بینهایت افزایش دهد. شاید چندین بار مردن در مقابل یک باس زیاد جالب به نظر نرسد اما حس موفقیت بعد از شکست دادن هر کدام از باسهای بازی میتواند خوشحالی بیاندازهای را به همراه داشته باشد. مبارزه با باسهای Nioh به تمرکز زیاد و همچنین مهارت در استفاده از قدرتهای مختلف بازی، دارد. گیمر باید به حد خوبی از مهارت در استفاده از قابلیتهای بازی رسیده باشد و همچنین از این قابلیتها به درستی برای مبارزه با باسها استفاده کند. صبر و شکیبایی در مبارزه با باسها حرف اول و آخر را میزند. درصورت بی دقتی و عجله ممکن است در قسمت پایانی که باس به یک ضربه برای مردن نیاز دارد، درگیر ضربههای او شده و جان خود را از دست بدهید. بدون شک مبارزه با باسها در Nioh یکی از نقاط قوت و بخشی درخشان در طرحی بازی برای Team Ninja به شمار میرود.
جنگ داخلی، با کیفیتی بالا
از نسل گذشته با کنسول PS3، سونی و استودیویهای زیر مجموعه کاری انجام دادند که همگان انتظار یک معجزه جدید از بازیهای انحصاری کنسولهای سونی داشته باشند. البته Team Ninja نتوانسته که مانند استودیوی Nuagh*ty Dog گرافیکی خارقالعاده با تعریف استانداردهای جدیدی بسازد اما باز هم میتوان به راحتی نمرهای بالاتر از حد قبولی نیز به این اثر داد. Nioh اولین بازی انحصاری سونی است که بعد از عرضه PS4 Pro به صورت رسمی از این کنسول پشتیبانی میکند و به همین خاطر از این اثر در کنار Horizon Zero Dawn به عنوان دو پرچمدار سونی برای کنسول PS4 Pro یاد میکنند. البته باید گفت که از لحاظ تکنیکی نباید انتظاری همچون Horizon Zero Dawn یا Uncharted 4 از Nioh داشت اما باید گفت که Team Ninja توانسته حتی کمی و کاستیهای گرافیکی بازی را هم در خود بازی مورد پوشش قرار داده و در نهایت گرافیکی زیبا و چشم نواز به گیمر ارائه کند. در کنار ارائه گرافیک خوب باید گفت که بازده Nioh نیز در حد بسیار قابل قبولی قرار دارد. شاید هنوز لودینگهای طولانی Bloodborne در اوایل نسل را به یاد داشته باشید. درجه سختی این نوع بازیها شاید باعث شوند که گیمر به دفعات مجبور به شروع مجدد شود و لودینگهای طولانی میتوانند به یکی از بزرگترین نقاط ضعف بازی تبدیل شود. Nioh در این قسمت بسیار عالی عمل کرده و حتی لودینگهای ابتدای هر مرحله نیز بیش از 10 الی 15 ثانیه طول نمیکشند و بارگزاری بازی بعد از مردن در بسیاری از موارد در کمتر از چند ثانیه انجام میشود. همانطور که قبلا هم اعلام شده بود Team Ninja این اختیار را به گیمرها داده که نوع بازده بازی را با استفاده از سلیقه خود انتخاب کنند. سه گزینه از قبل ساخته شده برای انتخاب در بخش گرافیکی وجود دارد. Action Mode این قابلیت را به گیمر میدهد که با نرخ فریم 60 از بازی لذت ببرد، پیشنهاد میکنیم که شما نیز برای لذت بیشتر از این گزینه استفاده کنید. انجام بازی با نرخ فریم ثابت 60 باعث میشود که تجربه بازی کردن بسیار لذت بخشتر شده و اکشن این اثر بسیار نرم و روان به نظر برسد. اگر از کسانی هستید که حساسیت زیادی روی رزولوشن بازیها دارید، Movie Mode بهترین انتخاب خواهد بود. این گزینه با افزایش رزولوشن، نرخ فریم را به 30 کاهش میدهد. گزینه سومی هم به نام Variable Mode وجود دارد که ترکیبی از دو گزینه قبلی است و بر اساس شرایط موجود در بازی رزولوشن و نرخ فریم را تغییر میدهد. استفاده از این گزینه برای افرادی که به ثبات نرخ فریم حساس هستند به هیچوجه سفارش نمیشود اما اگر به نرخ فریم حساسیت خاصی نداریم این گزینه میتواند بهترین گزینه گرافیکی برای بازی کردن Nioh باشد. Nioh جز معدود بازیهایی است که امکان انتخاب تنظیمات گرافیکی هر چند پیش پا افتاده را به گیمرها میدهد. گرافیک Nioh در حالت کلی بسیار زیبا به نظر میرسد. در نهایت باید گفت که Nioh اولین اثری است که تفاوت سختافزاری بین PS4 و PS4 Pro را به صورت حقیقی نمایش میدهد. البته Nioh در قسمت فنی چندان بدون ایراد نیز عمل نکرده. در بسیاری از صحنههای بازی به خاطر استفاده کم و یا نادرست از Anti-Aliasing شاهد لبههای تیز در کناره اشیا خواهید بود. طراحی ژاپن در سالهای جنگ داخلی با همان معماری مخصوص به این کشور، شکوه خاصی به این اثر بخشیده است. گرچه شاید میتوان گفت که بازی کمی و کاستیهایی در قسمت فنی مانند عدم استفاده از Post-Proccessing را در حالت کلی دارد اما استفاده از طراحی هنری بسیار خوب و همچنین استفاده از افکتهای مختلف باعث شده تا گرافیک بازی بسیار عالی و چشم نواز باشد. طراحی شخصیتهای بازی بسیار خوب انجام شده و طراحی ویلیام، شخصیت اصلی بازی میتواند توجه گیمر را در کسری از ثانیه جلب کند. به تصویر کشیدن شخصیتهای تاریخی در یک بازی که با ویژگیهای تخیلی همراه است به بهترین شکل ممکن انجام شده است. در نهایت باید گفت که Team Ninja با ارائه گرافیکی بسیار خوب و پرجزئیات و همچنین ثبات بسیار عالی توانستند که Nioh را به قله موفقیت برسانند. همانطور که در بخشهای قبلی نیز اشاره شد دوبله بازی با زبان ژاپنی انجام شده است و در عین حال گیمر میتواند از زیرنویس انگلیسی برای درک داستان بازی استفاده کند که البته ایراد کوچکی باید به این بخش نیز گرفت. همانطور که اشاره شد در اکثر شخصیتهای Nioh برای دوبله از صدای ژاپنی استفاده شده و زیرنویس انگلیسی برای درک بهتر مطلب برای گیمر پخش خواهد شد. این زیرنویسها در بسیاری از مواقع میتوانند نادیده گرفته شوند و اگر جز کسانی باشید که به خواندن زیرنویس در بازیها عادت ندارید، تا زمان عادت کردن به آن حتما تعداد زیادی دیالوگ را از دست خواهید داد.
بازیهای زیادی در چند دهه اخیر شاهد فرآیند ساخت طولانی بودند و بسیاری از آنها در انتها نتوانستند انتظارها را برطرف کنند. به خاطر داشته باشید که Nioh اولین بار در سال 2003 معرفی شد و این تاریخ، فرآیند ساخت این بازی را به 13 سال میرساند که در نوع خود رکوردی به شمار میرود. Team Ninja ثابت کرد که با عشق و علاقه خاصی روی Nioh کار کرده و با وجود همه کمی و کاستیها توانسته اثری بسیار عالی و تقریبا بی نقص را به بازار عرضه کند. نقصهای Nioh آنگونه نیستند که بازی کردن را برای گیمرها با مشکل روبرو کند اما Team Ninja میتوانست با برطرف کردن آنها یک بازی بی نقص را به بازار هدیه کند. تجربه کردن Nioh را به همه گیمرهایی که به دنبال چالشی جدید و سرگرم کننده هستند، توصیه میکنیم.
-
90%
خلاصه
نکات مثبت
انتخاب بازه زمانی جالب برای روایت داستان
معجونی جالب داستانی که از ویژگیهای واقعی و تخیلی درست شده
طراحی جالب شخصیت ویلیام و همچنین استفاده از شخصیتهای تاریخی
گیمپلی دشوار، درگیر کننده و در عین حال لذتبخش
سیستم مبارزه با تنوع بسیار زیاد
طراحی عالی در مبارزه با باسها
گرافیک هنری بسیار عالی
بازده گرافیکی بسیار خوب
نکات منفی
استفاده نادرست از قابلیت بازی Co-Op در حالی که شاید به طراحی این نوع بازی در Nioh نیاز نبود
عدم وجود PVP در بخش آنلاین
بعضی مشکلات گرافیکی (عدم استفاده درست از Anti-Aliasing و افکتهای Post Proccessing)
دوبله بازی تماما به صورت ژاپنی است که میتواند برای برخی از گیمرها غیر قابل تحمل باشد
عجب نقد فوق العاده ای :yes:
واقعا لذت بردم دمت گرم
خیلی هیجان زده شدم و ترغیب واسه هرچه زودتر بازی کردنش