Hell Clock، صحنه: داخلی، یک کابین، ساختهشده روی یک درب زیرزمینی که از آن بوی فساد اجساد و گرمای عجیبی به بیرون میزند. بیرون کابین، گرمایی هرچند زیاد (ولی نه زیادتر از گرمای زیرزمین) به درون خانه میآید. یک پنجره کوچک خاکگرفته، گاهی سروصدا میکند. بیرون از کابین، یک قبرستان با یک مقبره با یادبودی بسیار بزرگ و چند صد قبر کوچک دیده میشود. در کنار زیرزمین، پیرزنی با سر و روی آشفته ایستاده است و با خودش حرف میزند. مردی با کلاه مکزیکی و یک ساعت جیبی بزرگ در دست روی زمین خوابیده است. پیرزن به جلو میرود و با عصایش به شانه مرد میزند.
پاچیو، از خواب بیدار میشود. اولین چیزی که میگوید این است: باید روح واعظ بزرگ را از اعماق جهنم نجات بدهیم! پیرزن سرش را بهنشانه تایید تکان میدهد و به درب مشکوک زیرزمین اشاره میکند. پاچیو، شخصیت اصلی بازی، به زور از جایش بلند میشود، تپانچه قدیمی و زنگزدهاش را درمیآورد، چند ضربه به ساعتش میزند و از کنار پیرزن به سمت درب زیرزمین میرود. پیرزن به سمت او رو برمیگرداند و میگوید: عیسی مسیح به همراهت، ساعتساز! برو و شیطان را از این سرزمین بیرون کن!
اولین کاتسین بازی Hell Clock، شاید مهمترین کاتسین بازی (حتی مهمتر از آخر بازی) باشد؛ چون به ما میگوید که داستان بازی بر اساس جنگی واقعی بهنام “جنگ کانودوس” در منطقه باهیا کشور برزیل ساخته شده. اما این بازی یک بازی جنگی یا داستانی نیست! این یک بازی Roguelike در سبک اکشن RPG است که در آن شما در نقش پاچیو، ساعتساز شهر Canudos، باید روح رهبر فرقه مذهبی خود را از جهنم نجات بدهید.
بازی بهسرعت آغاز میشود: شما وارد اولین طبقه جهنم میشوید و با دشمنان خود روبرو میشوید. در ابتدای بازی فقط یک تپانچه با سرعت کم دارید، که همراه و یار شماست. به محض اینکه وارد طبقه اول میشوید، یک زمانسنج شش دقیقهای به شما میگوید که وقت برای ماندن و بررسی اطراف ندارید. این زمانسنج، چیزیست که Hell Clock را از بقیه بازیهای سبگ روگلایک جدا میکند.
سری روگلایک را معمولا با بازیهایی چون Dead Cells، Hades و اخیرا Blue Prince میشناسیم. هدف شما در این بازی مشخص است: جلو رفتن تا جاییکه میتوانید، مُردن و آپگرید کردن سلاح و قابلیتهای خود، و جلو رفتن تا جاییکه میتوانید. اما ساعتِ ساعتساز قصه ما، محدودیت جذابی برای بازیکن ایجاد میکند. علاوه بر هدفهای اشاره شده در خط قبل، شما باید هر Run یا هر “دستْ” بازی را در این زمان محدود تمام کنید.
بله، درست فکر میکنید: این کار غیرممکن است، چون شما محکوم به مُردن، بازگشتن به کلبه، آپگریدکردن اسلحه و قابلیتهای خود هستید. البته خبر خوب این است که شما در نهایت بعد از چند دست بازیکردن میتوانید زمان این ساعت را هم بیشتر کنید و حتی به دوازده دقیقه برسانید. باید اعتراف کنیم که اگر این مسئله شما را ترسانده یا اذیت میکند، استودیو Rogue Snail یک حالت Relaxed Mode هم به بازی اضافه کردهاند که در آن ساعت شما دیگر کار نمیکند؛ که البته ما فعالکردن این حالت را پیشنهاد نمیکنیم!
یکی از ویژگیهای جذاب بازی برای ما، موسیقی و صدای بازی است. اولین بار که بازی را شروع میکنید، با موسیقی گوشنوازی در منو اصلی روبرو میشوید که شما را به حال و هوای یک شهر دورافتاده در برزیل میبرد (که البته تمهایی شبیه به Red Dead Redemption و Call of Juarez هم دارد). علاوه بر قطعههای موسیقی جذاب بازی، صدای دشمنان، قابلیتهای پاچیو و محیط بازی با وسواس زیاد و دقت فراوان ضبط شدهاند. حتما به شما پیشنهاد میکنیم که بازی را با صدای اصلی آن که با لهجه اصیل برزیلی ساخته شده است تجربه کنید.
بعد از آپگریدکردن اسلحه خود، در طبقه پنجم بخش اول داستان بازی، یکی از دوستان و همراهان قدیمی خود را آزاد میکنید. همانند اکثر بازیهای روگلایک، او به کمک شما میآید و در بخشی از کابین وظیفهای برعهده میگیرد. شخصیتهای فرعی داستان بازی اینگونه به بازی اضافه میشوند. یکی از ضعفهای بازی، به نظر ما، این است که Hell Clock شما را در هنگام دیدن این شخصیتها به کابین برمیگرداند، و تا هنگام پایان بخش دوم بازی، حدودا ده بار دست شما را میگیرد و به کابین میبرد. این باعث میشود که حتی اگر احساس راحتی یا آمادگی برای یک دستِ کامل دارید، متوقف شوید و مجبور شوید که به کابین برگردید.
صحبت از بخش داستانی بازی شد، پس بهتر است که کمی در مورد داستان Hell Clock صحبت کنیم. بازی در حال حاضر سه بخش داستانی دارد. البته پایان بازی هنوز کامل نشده است و در حال ساختهشدن توسط تیم سازنده (البته با کمک و نظرگرفتن از شما بازیکنان) است. اما بعد از حدود ده تا پانزده ساعت تجربهکردن این بازی، باید اعتراف کنیم که هنوز ساعتها زمان باقی مانده تا تمام محتوای بازی را ببینید و تجربه کنید. مثلا یک حالت Vengeance Mode وجود دارد که دشمنان را بسیار سرسخت میکند.
همانطور که گفتیم شما باید روح رهبر فرقه مذهبی پاچیو که در بازی نامش Counselor است (و بر اساس شخصی واقعی طراحی شدهاست) را از اعماق جهنم نجات دهید. در این مسیر، سه بخش داستانی قرار دارد که در هر کدام دو مرحله Horde Mode و دو مرحله باسفایت وجود دارد. طراحی دشمنان بازی بسیار عالی انجام شده است و شما را مجبور میکند که نتوانید برای پشتسرگذاشتن آنها فقط بر یک قابلیت اتکا کنید.
گیمپلی بازی بهشدت سریع و خشن است: شما یا بهراحتی دشمنان بیشمار خود روی صفحه را میکشید، یا بهراحتی کشته خواهید شد. اولین مراحل بازی کمی کُندتر جلو میروند تا بتوانید به چرخه روگلایک بازی عادت کنید. قابلیتهای شما در چند دسته تیر رگباری، کنترلکردن دشمنان(CC) یا قابلیتهای نزدیک شما (Vicinity) قرار دارند. با توجه به نوع دشمنان در طبقههای مختلف جهنم، شما یا باید دشمنان کمی که قدرت زیادی دارند را کنترل کنید یا دشمنان زیادی که قدرت کمی دارند را با اسکیلهای نزدیکزَن نابود کنید.
در هر طبقه بازی، شما یک سری عبادتگاه میبینید که با تماس آنها میتوانید پول بیشتر ، XP بیشتر ، سرعت بیشتر و موارد دیگر را به مدت کوتاهی فعال کنید. یکی از ویژگیهای مهم بازی، آیتمهای Relic هستند. چیزی که قابلیت تکرارپذیری بازی را بالا میبرد، این است که شما در پایان هر بخش بازی (و هر از گاهی در بین بخشهای بازی) یک Relic یا یادگاری از مُردگان را فعال میکنید که یکی از قابلیتهای بازی را بهشدت بهبود میبخشد. بههمیندلیل، شما میتوانید Buildها یا ساختهای خاصی درست کنید. مثلا میتوانید به آتش، انفجار، سَمزدن به دشمنان و غیره اتکا کنید و بیلد خود را اینگونه بسازید.
طراحی بصری بازی جزئیات خوب و جذابی دارد: منوهای بازی بهراحتی قابلدسترس هستند و گرافیک بازی بسیار زیباست. بهدلیل اینکه برخی مواقع تعداد دشمنان بازی بیشتر از صدتا میشود، ما در هنگام اجرای بازی به برخی مشکلات فریمریت برخوردیم، اما این اتفاقات در حدی نبود که از لذت بازی بکاهد. این بازی یکی از بهترین بازیها برای تجربه با دسته و کنسولهای دستی جدید مثل Steam Deck خواهد بود. البته تجربه Hell Clock در حال حاضر روی استیمدک خیلی روان نیست.
کاتسینهای بازی روایتگر داستان ترسناک و تلخی هستند: نیروهای دولت مرکزی برزیل، برای سرکوب قدرت فرقه مذهبیای که پاچیو عضو ارشد آن است، به روستای دورافتاده “باهیا” حمله میکنند و چندین هزار آدم نظامی و غیرنظامی را نابود میکنند. علیرغم تلخی این کاتسینها، باید بگوییم که طراحی هنری این تصاویر و فیلمها بسیار جذاب و زیبا هستند.
در نهایت، باید گفت که بازی Hell Clock یکی از جذابترین بازیهای روگلایک حال حاضر است که بهراحتی میتواند شما را دهها ساعت میخکوب خود کند. این اتفاق به واسطه گیمپلی سریع، جذاب و تکرارپذیر بازی و همچنین به دلیل ویژگی Buildهای خاص Hell Clock استاما یک سری مشکلها مثل پرفُرمنس بازی و کاملنبودن بخش داستانی باعث میشود از کیفیت نهایی بازی کاسته شود. شاید چیزی بین عالی و خوب.
نقد و بررسی بازی Hell Clock روی PC و به واسطه کد ارسالی ناشر در انجام گرفته است
نقد و بررسی بازی Hell Clock
برخی نکات برجسته و قابل ذکر در بازی
+گیمپلی سریع و اعتیادآور
+موسیقی لذتبخش و اصیل
+صداگذاری گوشنواز
+قابلیت تکرارپذیری بسیار بالا
+تنوع قابلیتها و آیتمهای جانبی
+طراحی هنری خاص و جذاب
– مشکلات پرفرمنس محدود
– قطعینبودن پایان داستان بازی
نظری ارسال کنید