در دنیای بازیهای ترسناک و سبک Horror، همیشه نامهای بزرگی چون Resident Evil، Silent Hill و Amnesia میدرخشند. اما با کمی گشتن در بازار و مجموعه پلتفرمهای مختلف بازیهای ویدئویی، میتوانید عنوانهای جالب و خلاقانهای چون Bendy Lone Wolf را پیدا کنید که توسط یک تیم کوچک مستقل ساخته شده است. با ما همراه باشید تا ببینیم که اگر Disney روزی تصمیم بگیرد یکی از شخصیتهای خود را درگیر یک بازی ترسناک بکند، چه اتفاقی خواهد افتاد!
اگر از طرفداران سری بازیهای Bendy باشید، در ابتدای این بازی انتظار خواهید داشت تا چشم بگشایید و با یک دید اول شخص به عمق ترسناک استودیو معروف بازی Joey Drew Studios بروید؛ اما خواهید دید که Bendy Lone Wolf یک بازی اکشن روگلایک (Roguelike) است! البته اگر واقعا طرفدار این سری باشید، میدانید که بازی دیگری با نام Boris and the Dark Survival برای گوشیهای موبایل عرضه شده بود که در واقع قرار بود آپدیتی به نام Bendy Lone Wolf داشته باشد.
بگذریم؛ بازی از آنجا شروع میشود که یکی از شخصیتهای جذاب این سری بازیها، یعنی Boris the Wolf، از خواب خود بیدار میشود و صدایی از اعماق استدیو از او درخواست میکند که “مرا نجات بده!”. شما برای رسیدن به این اعماق از یک آسانسور قدیمی استفاده میکنید، و بعد از گذراندن هر مرحله، بهصورت شانسی (یا بهدلیل اتفاقات خاصی در داستان بازی) دکمههای جدید آسانسور را پیدا میکنید تا بتوانید بیشتر به پایین بروید.
سازندگان بازی، یعنی استدیو Joey Drew Studios، در مصاحبههای خود گفتهاند که نسخههای اول بازی همچون Bendy and the Ink Machine را با الهامگرفتن از بازی Bioshock ساختهاند: در این عنوانها، شخصیتهای داستان بازی به یک مکان (ظاهرا واقعی) تسخیرشده یا نفرینشده میروند تا فردی را نجات بدهند یا پرده از اسرار این محل بردارند.
جالب اینجاست که در این بازی، این مکان همان استدیو سازنده بازی (با همان نام) است و شخصیتهای داستان هم ظاهرا کاراکترهای خلقشده توسط سازندگان درون بازی هستند که باید دیگر شخصیتهای نفرینشده و تسخیرشده را نجات بدهند. به جز این موارد، بازی داستان پیچیدهای ندارد و شما با گذراندن مرحلهها و بازکردن صندوقچههای مخفی (و غیرضروری) بازی میتوانید تکههایی از پازل داستان بازی را کنار هم بگذارید تا بفهمید که چگونه این استدیو به این شکل افتاده است.
اما در یک بازی روگلایک، داستان، عنصر اساسی بازی نیست و مهمترین مسئله برای ما چرخه و لوپ (Loop) بازی است؛ پس بهتر است کمی در مورد آن صحبت کنیم: همانطور که گفتیم شما با یک عنوان Top-Down ترسناک مواجه هستید و با سلاح کوچک خود باید بهدنبال جمعکردن سر و نخ برای پایینتر رفتن در این استدیو عظیم باشید. یکی از بزرگترین مشکلهای بازی، دشمن اصلی شما، The Ink Demon است که همیشه بهدنبال شماست.
معمولا در هر مرحله بازی شش آیتم مختلف وجود دارد که باید همه آنرا جمع کنید و با سرعت با استفاده از آسانسور یادشده به مکان امن برگردید. مشکلی که گفتیم اینجا پدیدار میشود که به محض اینکه شما آخرین (ششمین) آیتم را بردارید، Ink Demon همانند یک چیتر در بازی Battlefield، مکان شما را شناسایی میکند و به سمت شما میدود.
در اینجا میفهمید که چرا بازی Bendy: Lone Wolf طرفداران زیادی دارد: شما یک نوار استقامت یا Stamina دارید که با خوردن غذایی عجیب در قسمتهای مختلف بازی آنرا پُر میکنید. علاوه بر این، سرعت شما از دشمن اصلی کمتر است و برای فرارکردن از او باید بدوید، که البته این کار Stamina شما را بهشدت کم میکند. این البته خبر بد بود؛ خبر خوب این است که بعد از چند مرحله اول، بازی به شما لطف میکند و میتوانید تاس بیندازید تا شاید قدرت دو برابر یا Stamina دو برابر داشته باشید.
البته Ink Demon فقط در آخر مرحله به دنبال شما نیست و همیشه به دنبال شما میگردد. او یک زاویه دید محدود دارد اما اگر شما را ببیند، دائما بهدنبال شما میدود؛ تا جاییکه شما یک سری مخفیگاههایی پیدا کنید و بهصورت موقت در آنها مخفی شوید. این حرکت در هنگام بازی صحنههای خندهداری رقم میزند؛ چون دشمن اصلی شما ظاهرا نابیناست و نمیتواند شما را در فاصله یک سانتیمتری در هنگام رفتن به مخفیگاه ببیند!
فرار کردن از دست این موجود کار بسیار آسانی نیست: ما در تجربه این بازی به مشکلهایی مثل دیوار نامرئی، انتخابنشدن درست مسیر توسط شخصیت اصلی و مشکلات ریز دیگر برخوردیم که تجربه گیمپلی بازی را برای ما کمی سخت کرد.
مرحلههای بازی، همانند همه بازیهای Roguelike، بهصورت شانسی تولید میشوند؛ و این باعث میشود که گذراندن هر مرحله جذابیت خود را داشته باشد و حس تکرار به بازی ندهد. اما بهنظر ما مرحلهها صد درصد شانسی نیستند و میتوانیم یک شکل و شَمای کلی از لِوِلها (بر اساس روزهای داخل بازی) ترسیم کنیم. البته این مسئله برای بازیکنانی که خیلی به این سبک علاقه ندارند، خبر خوبیست!
یکی از روشهایی که میتوانید بازی را برای خود آسانتر کنید، استفاده از چراغهای کوچک اضطراری هستند که به تعداد محدود در دسترس شما هستند. این چراغها در مرحلههای انتهایی بازی نقش یک نوع ارز را دارند: شما میتوانید یک بازی کوچک با پرداخت تعدادی از این چراغها بازی کنید تا قدرت یا سرعت دو برابر داشته باشید. اما نقطه ضعف دیگر بازی همین چراغها هستند، زیرا خیلی بهدردبخور نیستند و بازی هم به شما بهخوبی راه استفاده از آنها را نشان نمیدهد.
در حال حاضر بازی هفت طبقه دارد که برای گذشتن از هر کدام (با توجه به شانس) باید سه یا چهار مرحله جلو بروید. اما به جز این هفت طبقه، بازی معماها، اسرار و آیتمهای بسیار زیادی دارد که به تکرارپذیری بازی کمک میکند. البته سازندگان بازی قول دادهاند که علاوه بر نسخه اصلی بازی، محتواهای رایگان و DLC هم برای بازی عرضه کنند.
همانطور که در تصاویر این مقاله میبینید، طراحی بازی کارتونی است و به شما حس نوستالژیکی میدهد که بازیکنان کمی مُسنتر را به یاد انیمیشنهای قدیمی دهه 90 میاندازد. البته باید گفت که همانطور که طراحی کارتونی جذاب است، در یک بازی با سبک Horror، دشمنان و هیولاهای بازی شما را بهشدت میترسانند و عنصر وحشت را بهخوبی در بازی حس میکنید. بهینهسازی بازی خوب انجام شده است و ظاهرا این بازی روی پلتفرمهای مختلفی قرار است عرضه شود، که نشاندهنده انتظار بالای سازندگان از آن را دارد.
یکی از روشهای ترساندن بازیکنان در بازیهای ترسناک، استفاده از افکتهای صوتی و صداهای عجیب و غریب است، که بازی Bendy Lone Wolf این کار را بهخوبی انجام داده است. مخصوصا با استفاده از کنترلر برای تجربه بازی، لرزش دسته دائما شما را میترساند و به تجربه عمیقتر بازی کمک میکند. در مرحلههای بازی چند نوار آهنگ زیبا به سبک قدیمی هم پنهان شده اند که علاوه بر موسیقی خوب و معمولی بازی، تجربه آهنگین بازی را لذتبخشتر میکند.
کلام آخر اینکه بازی Bendy Lone Wolf یک اثر زیبا، پر از عشق و ذوق، و جذاب است که با ساعتها محتوا، طراحی ساده، نوستالژیک و کارتونی، و یک چرخه گیمپلی خوب میتواند بازیکنان جدید و قدیم را به لذت از سبک وحشت و Horror دعوت کند.
نظری ارسال کنید