اگر با آثار فرانتس کافکا آشنایی قبلی داشته باشید از بازی مسخ (Metamorphosis) بیشتر لذت خواهید برد. داستان بازی با الهام از رمانهای قصر، محاکمه و داستان کوتاه مسخ خلق شده است. شما در نقش گریگور سامسا قهرمان داستان کوتاه هستید که در منزل دوستش جوزف کا از خواب بیدار میشود و پی میبرد تبدیل به یک سوسک شده است.
در همین ابتدای کار ماجرای شخصیتهای اصلی دو داستان محاکمه و مسخ با هم گره میخورد. همچنان که شما در یکی از اتاقهای خانه به سوسک تبدیل میشوید، مامورین دادگاه هم به سراغ جوزف آمدهاند تا وی را از آغاز محاکمه مطلع سازند.
گریگور هم پس از مطالعه نامه از طرف «برج» (که در بازی اشاره به همان قصر در آثار کافکا دارد) به سوی آنجا روانه میشود. تلفیق مضامین این سه داستان که از آثار فاخر ادبیات جهان به شمار میروند ترکیب دلچسب و جذابی بوجود آورده است. گریگور در عین تلاش برای بازیابی انسانیت خود سعی میکند دوست خودش را نیز از چنگال محاکمه سنگدلانه نجات دهد.
میشود گفت در اکثر مراحل و محیطهای بازی داستان گریگور و جوزف به صورت موازی پیش میروند. از همان ابتدا که گریگور در اتاق کناری از خواب بیدار میشود، جوزف هم در اتاق دیگر از شروع محاکمه آگاه میشود.
گریگور در جثه یک سوسک همه ماجراها را از لابلای کتابها و اشیاء اتاق جوزف مشاهده میکند. با اینکه خودش به دنبال راهی برای رسیدن به برج است، پیگیر سرنوشت دوست نزدیکش جوزف نیز هست و حتی وظیفه پیدا میکند او را از چنگ محاکمه خلاص کند.
محیطها و مراحل بازی به خوبی طراحی شدهاند و تنوع خوبی به روایت داستان میدهند. دیدن دنیا از چشم یک سوسک بسیار جالب و درگیر کننده پیادهسازی شده است. لول خوردن در میان مداد و پاکتها سیگار و کتابهای قطور برای پیدا کردن راهی به سمت برج هسته اصلی گیمپلی بازی و بدون شک یکی از نقاط قوت آن است.
گیمپلی Metamorphosis را میتوان یک پلتفرمر فکری سبک وزن تصور کرد. شما باید به عنوان یک سوسک از موانع مختلف عبور کنید. بعضی اوقات لازم است پازلهایی را نیز حل کنید که تعداد آنها انگشت شمار و شیوه رهایی از آنها خلاقانه و جالب است. برای حرکت روی سطوح عمودی و رسیدن به جاهای بلندتر میتوانید پاهای خود را آغشته به سس خردل کرده (و گاهی اوقات مرکب) و روی دیوار راست راه بروید.
دویدن و پریدن بین موانع هم به خوبی پیاده سازی شدهاند. کنترل روان و ساده شخصیت اصلی هیچ بار اضافهای بر دوش بازیکن نمیگذارد و اجازه میدهد با لذت از محیطهای خارق العاده و تمرکز بر داستان به سوی هدف خود پیش برود. سیستم عالی رویت محیط بازی از بالا و از زوایه دید سینماتیک هم نقش بسزایی در پیدا کردن ماموریت و مسیر و مشاهده مسیر طی شده در رسیدن به موقعیت کنونی ایفا میکند، مکانیزمی که به درک بهتر اتمسفر محیطی و پی بردن به نبوغ طراحی مراحل میافزاید.
صداگذاری محیطهای بازی در حد مطلوبی کار شده است. وقتی در میانه گفتگوی بین جوزف و سایر عوامل محاکمه هستید صدای گفتگوی آنها را واضح و رسا میشنوید. در عوض وقتی وارد میز کار وکیلی میشوید تا جواز سفر به سوی برج خودتان را صادر کرده و مهر کنید، صدای همین گفتگوی کذایی به صورت خفه و مبهم به گوشتان میرسد. همین رویکرد در اکثر مراحل بازی حفظ شده است و انسجامی کابوسوار به تمامی اتفاقات آن میبخشد.
صداپیشگی شخصیتها هم در حد مطلوبی قرار دارد. به جز خودتان که بعد از مدتی قادر به تکلم انسانی نخواهید بود سایر انسانها به خوبی دیالوگهای خودشان را ادا میکنند. صداهای حشرات و سایر سوسکها هم باور پذیر و جالب ایفا شدهاند.
دیالوگها رد و بدل شده بین شخصیتهای بازی دنباله روی از سبک داستانسرایی «کافکایی» است. اتمسفری کابوس مانند و خواب آلود که راه به جایی نمیبرد ولی در عین حال پر از هیجان و کشمکش است.
ابتذال تا حد نهایت خود، کاغذ بازی، سلسله مراتب بیپایان اداری و سلطه ظالمانه و کمرشکن «مافوق» از جمله سایر عناصر بر گرفته از آثار کافکا و بکار رفته در خلق بازی هستند. استفاده از همین درونمایهها در طراحی محیطی هم به چشم میخورد.
بدون شک همین قضیه و رعایت دقیق روح آثار کافکا در طراحی و جان بخشیدن به آثار مهم او یکی از نقاط قوت بنیادی بازی است. کشوهای خاک گرفته، اتاق کار وکیل پیر و دیوانه، سفر به درون گرامافونی که تبدیل به باری برای سوسکها شده است و سایر محیطهای فک برانداز بازی به خوبی متصور و پیادهسازی شدهاند.
بازی از نظر فنی و گرافیکی حرف چندانی برای گفتن ندارد. بافتهای بازی اغلب بیکیفیت و درشت به نظر میرسند که با در نظر گرفتن استفاده از موتور گرافیکی Unreal Engine چندان دور از ذهن نیست. این موتور گرافیکی برای ایجاد جزئیات کوچک و ریز قابل مشاهده از فاصله نزدیک با دید یک سوسک چندان مناسب نیست، آن هم وقتی گروهی مستقل و تازهکار بر رویش کار کنند.
به همین دلیل اکثر اشیاء و ساختههای موجود در محیط بازی غیرواقعی و توی ذوق زننده به نظر میرسند؛ موضوعی که با نزدیک شدن به پایان داستان بیشتر به چشم میخورد. اما از طرف دیگر کمی هم بر حس و حال کابوس مانند بودن محیطها میافزایند؛ یک کابوس گرافیکی!
در عوض موسیقی متن به کار رفته در Metamorphosis نمره کامل قبولی را دریافت میکند. قطعاتی بینظیر و گوشنواز که حس و حالی فانتزی و در عین حال کلاسیک دارند. الهام گرفتن سازندگان از آثار دیگری چون آلیس در سرزمین عجایب (و حتی بازیهای عجیب ساخته شده با الهام از آن برای مثال ساختههای American McGee) و طراحی بصری آثار تیم برتون و تلفیق اصوات صنعتی و عناصر موسیقی کلاسیک نظیر قطعات بیمانند دنی الفمن کاملا مشهود است.
با توجه به طول نسبتا کوتاه بازی، هر مرحله تم موسیقیایی مخصوص به خودش را دارد و با توجه به فراز و نشیب داستان و پیشرفت در معماهای بازی قطعاتی گوشنواز و آن-دنیایی گیرندههای صوتی شما را نواز میدهند.
با اینکه شیوه روایت بیبدیل و خارق العاده فرانتس کافکا در بیشتر آثار مدرن به چشم میخورد اما تا بحال هیچ بازی خوبی با اشاره مستقیم بر آثار وی ساخته نشده است. شاید Metamorphosis اولین بازی در این زمینه باشد. بازی که در عین ناقص بودن از رسیدن به دستاوردهای فنی و بصری آنچنانی به خوبی حس و حال رمانهای مسحور کننده این نویسنده اعجوبه را منعکس میکند.
داستان معجونوار Metamorphosis برگرفته از آثار شاخص کافکا، روایت کافکایی و کابوسوار ولی در عین حال فانتزی و محیطهای اعجاب آور از جمله دستاوردهای این بازی هستند که تجربه آن برای تمام کسانی که با آثار کافکا آشنایی دارند توصیه میشود.
Metamorphosis Review
-
8/10
خلاصه بررسی
نکات مثبت:
داستان و روایت وفادار به حس و حال آثار کافکا
مراحل و محیطهای عجیب و غریب
معماهای جالب
نکات منفی:
معماهای کم تعداد
گرافیک ساده و ابتدایی
کوتاه بودن بازی
نظری ارسال کنید