در این روزها به نظر میرسد که سایبرپانک در دنیای بازیها طرفدار زیادی پیدا کرده و عناوین بسیاری در حال هوای این مقوله ساخته شدهاند. آثاری مانند The Surge، Cyberpunk 2077 و Last Night از نمونههای مطرح این رویه جدید هستند. سایبرپانک بهطورکلی مرتبط به آیندهای نهچندان دور است که در آن با وجود پیشرفت تکنولوژی بهصورت خیرهکننده و عجین شدن بیش از پیش آن با زندگی انسانها، زندگی اجتماعی اکثریت جامعه بهجز تعداد اندکی بهبود خاصی نیافته و پسرفت هم داشته. بهطور خلاصه سایبرپانک در مورد تقابل دولتهای دیکتاتوری پایهگذاری شده بر اساس کنترل شهروندان و هستههای مبارزاتی بهخصوص هکرها با این رژیمها است. سازندگان بازی ترسناک Layers of Fear حال با Observer آمدهاند تا اثری متفاوت با بازی قبلی خود را در دنیای سایبرپانک ارائه کنند. به جرات میتوان گفت که Observer یکی از عجیبترین و خاصترین بازیهای ارائهشده در این سالهاست که شاید نتوان مشابهاش را پیدا کرد.
Observer در سال 2048 اتفاق میافتد. پس از همهگیر شدن ترکیب انسانها با قطعات ماشینی، ویروسی کشنده که این قطعات را موردحمله قرار میدهد هزاران نفر را نابود میکند و بدتر از آن جنگی طولانی سراسر دنیا را برمیگیرد. در پی آمد این جنگ شرکتی بزرگ به نام Chiron برمیخیزد و به یگانه قدرت اجرایی و تولیدی تبدیل میشود. شخصیت اصلی بازی کارآگاه پلیس Daniel Lazarski است که در حین انجام وظیفه تماسی مشکوک از جانب پسر خود دریافت میکند که سالهاست از او بیخبر است. او به مجتمع مسکونی پسرش میرود و درگیر ماجرای پیچیده قتل میشود. Observer همانند ترکیبی از سبکهای Walking simulator، ترسناک و ماجرایی است که بخش اعظمی از آن به گشتوگذار در ساختمان مجتمع و آپارتمانهای آن میگذرد. علاوه بر صحبت با افراد مختلف، Daniel به خاطر وجود قطعات ماشینی در بدن خود قدرتی دارد که اشیا بیولوژیکی و مصنوعی را اسکن کند. قابلیت مهمتر او البته توانایی ورود به ذهن افراد از طریق چیپ نصبشده در مغز آنهاست. همین موضوع دلیل دادن لقب Observer به این افراد است، زیرا میتوانند با ورود به ذهن مخاطب از افکار و خاطرات و حتی احساس او خبردار شوند. در حین پیشروی در بازی، پازلهای نهچندان پیچیدهای نیز وجود دارند که با خواندن برخی متون و دقت در محیط بدون دردسر زیادی حل میشوند. قسمت ترسناک بازی علاوه بر فضای عجیبوغریب کلی بازی، مربوط به مواقعی است که باید از دید دشمنان دور ماند زیرا در غیر این صورت مرگ در انتظار Daniel خواهد بود.
بهجرات میتوان گفت که قسمت اصلی بازی را لحظات نفوذ در ذهن افراد مختلف تشکیل میدهند. این سکانسها همگی حالتی رویایی یا بهتر بگوییم کابوس مانند دارند و بسیار عجیب هستند. فضای سورئال و خفهکننده آنها به حدی سنگین است که پس از پایان ازنظر روحی و ذهنی Daniel بهشدت خسته میشود و نیازمند دریافت قرصی میشود که آرامش را به او برمیگرداند. متأسفانه این امکان برای گیمر وجود ندارد و پس از به پایان رساندن هر قسمت، مجبورید با تکیهبر خود به احساس گیجی و خستگی غلبه کنید (برای مدتی بازی را کنار بگذارید!). همانطور که انتظار میرود حالت رؤیا گونه اذهان افراد ترکیبی از واقعیات، احساسات، ترسها و افکار شخصی آنهاست که حالتی استعاره مانند از حقیقت دارد که اطلاعاتی در مورد شخص در اختیار گیمر قرار میدهد. در همین قسمتها است که نیاز به مخفی ماندن از دید دشمنها پیدا میکنید و قسمت ترسناک بازی پررنگتر میشود. در دیگر بخشهای بازی و به عبارتی در دنیای واقعی، وقت گیمر صرف سرکشی به قسمتهای مختلف مجتمع مسکونی و انجاموظیفه کارآگاهی شخصیت اصلی میشود. در این حین گیم پلی حالتی ماجرایی پیدا میکند و علاوه بر گفت و گو باشخصیتهای مختلف (که اکثراً فقط صدایشان از پشت در شنیده میشود) وظیفه بررسی صحنههای جرم نیز بر عهده Daniel است. او در این قسمتها با تکیهبر قدرت اسکن محیط برای مواد بیولوژیکی و مصنوعی اشارهشده، به دنبال سرنخ برای ادامه دادن داستان میگردد. قسمتهای کارآگاهی، روال بازی را از حالت خشک و خستهکننده درمیآورد و در همین حین داستان را به جلو میبرد. بهجز مواردی خاص، اسکن کردن و خواندن متون و سرنخهای مختلف موجود الزامی نیستند اما اطلاعات مهمی از داستان را در اختیار مخاطب قرار میدهند. در مقابل اگر بیشتر پیشروی کنید با ماموریتهای جانبی مواجه میشوید که بهطور مستقیم با داستان ارتباطی ندارند اما جزئیات بسیاری داشته و از دید کیفی در سطح خوبی قرار میگیرند. کمی عجیب است که قسمتهایی به این جذابی بهصورت انتخابی هستند و ممکن است توسط گیمر نادیده گرفته شوند.
باوجود تعداد کم مراحل مخفیکاری و محدود بودن آن به دقایقی چند، این دست مراحل انطباق چندانی با دیگر قسمتهای بازی نداشته و بودنشان تاثیر خاصی در Observer ندارد. هنگامیکه در اغلب بازی باحالت کابوس وار و کمرنگ شدن مرز بین رویا و واقعیت بهخوبی حس خفگی و ترس به گیمر انتقال داده میشود، قرار دادن قسمتهای مخفیکاری بسیار سرراست و تکراری واقعاً عجیب است و تا حدی به تجربه ناب بازی ضربه میزند. در این قسمتها همانطور که بارها و بارها دیدهایم، دشمنی در یک مسیر ثابت در حال حرکت است و در صورت پیدا شدن توسط او با Game Over مواجه میشوید. مشکل دیگر Observer تغییر حالت ظاهری صفحه در هنگام استفاده از قابلیت اسکن است. در این هنگام فیلتری سبزرنگ روی تصویر قرار گرفته و همهچیز را تار میکند. تمرکز دید روی اشیا قابل اسکن آنها را با هالهای از سبز روشن مشخص میکند ولی با توجه با تار شدن صفحه در موارد بسیاری پیدا کردن راه و اشیای قابل تعامل در محیطهای بسته سخت میشود. درنتیجه دائماً باید بین دید معمولی و اسکن تغییر کنید تا بتوان در محیط گشت. Observer اندکی مشکل فنی نیز دارد. در زمان تجربه بازی سه بار کاملاً سیستم هنگ کرد و حتی بستن بازی از طریق Task Manager بهبودی را حاصل نکرد. در دو مکان دیگر نیز هنگام تغییر صفحه به رنگ سفید، نمای بازی ثابت مانده و هرچند صدای شخصیت اصلی شنیده میشد اما تصویر حرکتی نداشت.
از نظر ظاهری سازندگان به خوبی موفق شده اند با وجود محدودیت محیط های بازی، احساس آینده وار و ماشینی شدن زندگی افراد را انتقال دهند. وجود هولوگرام های مختلف و نورهای روشن در پس زمینه مرده و آبی رنگ به خوبی حال و هوای سایبرپانک را نشان می دهد ولی از این موارد بسیار قابل تحسین تر، طراحی محیط های ذهن افراد است. استفاده از تکنیک های مختلف و نورپردازی خاص، تغییر فیزیکی محیط ها در حین حرکت در آنها نفسگیر است وبدون تجربه آنها قابل توصیف نیست. البته در این میان باید به صداگذاری قوی نیز اشاره کرد که کمک شایانی برای فضاسازی می کند. دنیای واقعی مملو از صداهای مختلف است که حس مسکونی بودن محیط را انتقال می دهد ولی در دنیای تخیلی، سازندگان دستشان باز بوده تا با استفاده از انواع افکت ها و تغییر صداها اثرگذاری این قسمت ها را دو چندان کنند. این مسئله به قدری قوی است که همانطور که اشاره شد در مواردی بر روی اعصاب گیمر تاثیر مستقیم می گذارد! در قسمت صداپیشگان، همه تقریبا خوب کار شده اند به خصوص شخصیت اصلی که توسط Rutger Hauer هنرپیشه معروف فیلم Bladerunner صدا گذاری شده است و نقش سن بالا و خستگی روحی و روانی Daniel را بی نقص ایفا می کند.
Observer استانداردی جدید برای سبک Walking Simulator است. سازندگان بهخوبی متوجه شدهاند که در نبود گیمپلی نهچندان پیچیده، نیاز است که با ارائه حالت بصری جذاب و قرار دادن رگههایی از سبک ماجراجویی گیمر را درگیر و علاقهمند به ادامه بازی کند. البته در این میان داستان خوب هم کم اثر نیست ولی ترکیب این موارد با یکدیگر منجر به یکی از بهترین تجارب بازیهای ویدئویی شده. شاید بتوان گفت که قسمتهای رویا گونه Observer کمی بیشازحد طولانی هستند. بهخصوص به خاطر فشار روانی که بر روی مخاطب قرار میدهند به حدی که احتمال زیاد بعد از به پایان رساندن آنها نیاز به استراحت خواهید داشت ولی در جهت مقابل میتوان گفت که این مسئله نشان از بینقص کار شدن آنها دارد زیرا وظیفه خود را بهخوبی انجام دادهاند. در دنیای کپی کاری و DLC و تبلیغات بازیهایی که پس از عرضه کاملاً ناامیدکننده هستند، دیدن آثاری مانند Observer امیدی دوباره به طرفداران بازیها میبخشد و نشان میدهد که چگونه میتوان بهخوبی از قابلیتهای این سرگرمی، محصولی خلق کرد که به معنای واقعی هنری است. بدون شک Observer از بهترین بازیهای ارائهشده در 2017 و شاید در تاریخ بازیهای ویدیویی است.
-
85%
خلاصه
نکات مثبت:
داستان عالی و درگیر کننده
فضاسازی بینظیر که اثری مستقیم روی روان مخاطب میگذارد
استفاده بسیار مناسب از سایبرپانک در راستای ارائه دنیای آینده نگرانه
صداپیشگی خوب تمام شخصیتها، بهخصوص شخصیت اصلی
صداگذاری و افکتهای عالی، چه در دنیای واقعی و چه در دنیای کابوس/رؤیا
نکات منفی:
قسمت مخفیکاری که انطباقی با باقی بازی ندارد و تکراری میشود
تحتفشار روحی و روانی قرار دادن گیمر که ممکن است برای برخی قابلتحمل نباشد.
ممنون بابت نقد بازی های ناشناخته و ایندسته از بازی ها که پتانسیل بالایی دارن؛ امیدوارم ادامه بدید به این دسته از نقدهای اختصاصی و خاص :heart:
حتما! بین این بازی های مستقل واقعا آثار عالی و بینظیری ساخته می شن که متاسفانه اونجوری که باید و شاید تو چشم قرار نمی گیرن و مخصوصا تو ایران ناشناخته می مونن. یکی از هدف های اصلی ما معرفی این بازی ها با نقدشون هست.