شاید کسی نیست که با شرکت «Remedy» آشنا نباشد. شرکتی که در سالهای 2001 و 2003 خاطرات «مکس پین» را در ذهنهایمان کاشت. بعد از آن با عنوان «Alan Wake» راهی خانههایمان شد که بازهم میتوان گفت از عناوینی است که هیچگاه به فراموشی سپرده نخواهد شد. این شرکت در نسل هشتم کنسولها با انتشار عنوان «Quantum Break» بر روی کنسول Xbox One، با عنوانی نسبتا خوب اما بشدت تکراری در بخش گیمپلی (از نظر نگارنده) میزبانمان شدند. حالا بعد از گذشت تقریبا سه سال انتشار QB، این شرکت اینبار با یک عنوان مولتیپلتفرم که میتوان به آن لقب ادامه معنوی QB داد بازگشته است. عنوانی که قرار است این شرکت را کمی بالاتر از جایگاه قبلی خود ببرد! همراه وی جی مگ باشید با نقد و بررسی بازی Control.
ساختههای رمدی همیشه در چند چیز زبانزد بودهاند. به لطف «سم لیک»، نویسنده و کارگردان نامی این شرکت، عناوین رمدی همیشه از داستان بسیار جذاب و پیچیده برخوردار هستند که این داستان نیز رابطه مستقیمی با اتمسفر آن دارد. این عنوان نیز استثنا نیست و با داستانی زیبا، مرموز و البته دلهرهآور طرف هستیم. همه چیز با ورود «جسی فِیدن» به ساختمان سازمانی سرّی به نام FBC شروع میشود. دختری که 17 سال برای یافتن برادر خود، در پی این تشکیلات مخفی دولت بوده است. بعد از ورود به ساختمان و در همان لحظات اولیه متوجه اتفاقات مرموزی خواهید شد که هیچ پاسخی برایشان ندارید.
از سوی دیگر گذشته «جسی» و نقش آن در ارتباط با این سازمان، خود رازی بزرگتر است که با پیشروی در بازی کمکم پرده از رویش برداشته خواهد شد. داستان به قدری جذاب است که تا پایان مخاطب را به پای نمایشگر خواهد نشاند. شاید نقدی که به این بخش وارد باشد، اتکای بیش از حد آن به نوشتهها و فایلهایی است که در جایجای محیط پراکنده شدهاند. بیش از 200 فایل در بازی وجود دارد که اگر بخواهید بطور تمام و کمال از اتفاقات گذشته و محیط اطراف، ریشه این شرکت و عملیاتی که انجام میدادهاند سردر آورید، مجبور به خواندن و گوش دادن به نود درصد این فایلها خواهید بود!
از سوی دیگر بعد از اتمام بازی، با اینکه جواب خیلی از سوالاتتان را خواهید گرفت، اما چند سوال کلیدی بی پاسخ خواهد ماند که جای تاسف دارد. جدای از این موارد، با داستانی زیبا، درگیرکننده، دلهرهآور، مرموز و جذاب طرف هستیم؛ و البته باید گفت انتظار چیزی کمتر از این از «سم لیک» و شرکت رمدی نداریم! اتمسفر بازی نیز همانطور که بالاتر اشاره شد رابطه مستقیمی با داستان دارد؛ اتفاقات، دیالوگهایی که بین کاراکترها رد و بدل میشوند و نوشتههایی که خواهید یافت، همگی در ساخته شدن این اتمسفر منحصر بفرد نقش دارند. ناگفته نماند که از همان لحظه ورود به بازی، حسی که از اتمسفر بازی خواهید گرفت، برایتان آشنا خواهد بود (برخلاف کوانتوم بریک!) و با خود خواهید گفت، این یک عنوان اصیل رمدی است!
و اما میرسیم به مهمترین بخش یک بازی که دست بر قضا شرکت رمدی نیز همیشه در آن با مشکل «تکرار» دستوپنجه نرم کرده، یعنی گیمپلی! بگذارید قال قضیه را همینجا بکنم، گیمپلی این بازی به قدری برایم جذاب بود که در اولین روزی که شروع به تجربه آن کردم، هشت ساعت بدون توقف به انجامش مشغول بودم و روز بعد نیز به همین منوال گذشت و بالاخره بعد از صرف بیش از 16 ساعت موفق به پایان رساندن آن شدم. اگر بخواهید تمامی ماموریتهای فرعی را نیز انجام دهید چیزی نزدیک به 20 ساعت از زمان خود را باید صرف این عنوان بکنید که زمان قابل قبولی برای یک عنوان داستان محور و تکنفره است.
جسی دارای قدرتهای خاصی است که این قدرتها رفتهرفته بیشتر شده و به اکشن و هیجان گیمپلی میافزاید. شوتینگ بازی همان حس بازیهای قبلی رمدی را میدهد و وقتی با قدرتهای ماورالطبیعی جسی ترکیب میشوند، شروع به پمپاژ کردن آدرنالین در خونتان خواهد کرد. اصلیترین قدرت، قابلیت گرفتن اشیاء و پرت کردن آن به سمت دشمنان است که به طرز عجیبی تا پایان بازی برایتان تکراری نخواهد شد زیرا این قابلیت رفته رفته پیشرفت کرده و در ادامه قادر خواهید بود حتی دشمنان را نیز گرفته و بر سر دیگر دشمنان بکوبید! دشمنان از تنوع خیلی خوبی برخوردارند و هر کدام از آنها استراتژی خاصی را برای مقابله میطلبند.
همین عامل باعث میشود تا دائما در محیط در حال حرکت و استفاده از جزییات محیط برای شکست دشمن باشید. دقیقا زمانی که احساس خواهید کرد بازی به ورطه تکرار افتاده، با دیدن یک سری اتفاقات عجیب و مرموز و بدست آوردن قابلیت پرواز، حرف خود را پس گرفته و با هیجان بیشتر و چالشهای جدیدی به ادامه بازی خواهید پرداخت! تنوع سلاح نیز از دیگر نکات مثبت گیمپلی است که تنوع بیشتری را به آن میدهد. به این موضوع نیز باید اشاره کنیم که این عنوان دارای یک محیط بسیار بزرگ به سبک سری «دارک سولز» است. طراحی مراحل و به اصطلاح Level Design پیچیده اما در عین حال ساده هستند؛
میانبرها و مکانهای ذخیره شما را کاملا بیاد سری سولز خواهد انداخت، بدین صورت که اگر بمیرید از آخرین مکان ذخیره – که حکم بون فایر را دارد – دوباره آغاز خواهید کرد. اما شاید هیجانانگیزترین بخش این بازی ماموریتهای مختلف و مرموز آن باشد، برای مثال چهره شما وقتی پرده از راز اتاق آینه و فایل صوتی داخل آن برمیدارید دیدنی خواهد بود، که این رازها به واسطه حل معماهای جذاب انجام میگیرد که بازهم کمک بسزایی به تنوع گیمپلی میکند. کلیت محیط بازی و ساختمانی که در آن قرار دارید – که با نام The Oldest House شناخته میشود – به قدری زیبا ساخته شده که دوست دارید به تمامی سوراخ سمبههای آن سرک کشیده و پرده از راز آن بردارید، که البته اینگونه نیز هست و گوشه و کنارهای این ساختمان با رازهای متنوع، انتظارتان را میکشند.
حالا تمامی این موارد را در کنار یه گرافیک زیبا و اما پرنقص بگذارید تا بیشتر عاشق آن شوید! شاید با خود بگویید چطور دو کلمه زیبا و پرنقص در کنار یکدیگر قرار گرفتند! این عنوان توسط موتور اختصاصی شرکت رمدی ساخته شده که Northlight نام دارد. زیبایی در اینجاست که این موتور به خوبی از فیزیک و تخریب، نورپردازی پیشرفته، افکتهای مختلف و ذرات و خیلی موارد دیگر پشتیبانی کرده اما در حین بازی بشدت با مشکل افت نرخ فریم دست و پنجه نرم میکند. هرچیزی که در بازی به چشم میبینید دارای فیزیک است!
از کوچکترین لیوان روی میز گرفته تا بزرگترین ستونهای محیط همگی میتوانند حرکت کنند و تخریب شوند. کافی است با استفاده از قدرت جسی یک وسیله انفجاری را گرفته و به شلوغترین نقطه محیط پرتاب کنید تا شاهد پرپر شدن و انفجار و شکستن و حرکت تمامی آیتمهای محیط شوید که واقعا جذاب است! اما مشکل اصلی و آن روی پرنقص اینجا خود را نمایان میکند؛ در چنین مواردی نرخ فریم بشدت پایین آمده و بازی گاها فریزهای صدمثانیهای را نیز تجربه میکند!
حالا شما چندین دشمن و هوشمصنوعی که یکی در حال پرواز و پرتاب اشیا و دیگری روی زمین در حال ایجاد گردباد اشیاست و یکی دیگر نیز در حال پرتاب موشک انفجاری به سمت شماست، را در نظر بگیرید تا فاتحه نرخ فریم در بازی خوانده شود! این مشکل نه تنها در کنسولهای معمولی بلکه در کنسولهای میان نسلی نیز دیده میشود و متاسفانه فعلا بروزرسانیای برای آن انجام نگفته است. از سوی دیگر طراحی چهره کاراکترها آنطور که باید انجام نپذیرفته و حتی تعدادی از آنها کم از فاجعه ندارند که در این مورد باید گفت نسبت به کوانتوم بریک یک پسرفت اساسی داشتهاند. در سوی دیگر باید کار تیم هنری بازی را تمجید کرد. اتفاقاتی که در این ساختمان میافتند، گاها منجر به تغییراتی در دنیای فیزیکی میشوند که تماشا و گشت و گذار در میانشان لذت بخش خواهد بود.
صداگذاری و صداپیشگی از دیگر نکات مثبت کنترل محسوب میشود. صداپیشگان به خوبی کار خود را انجام دادهاند، مخصوصا «جیمز مککارفی» که صدای نوستالژی مکسپین او هنوز هم در گوشهایمان طنینانداز است و به عضوی جدانشدنی از عناوین رمدی تبدیل گشته است. صداگذاری قدرتها و اشیا و تقریبا همه چیزدر بازی به خوبیای که باید هستند و هیچ نقص یا کمبودی را حس نخواهید کرد. استفاده از موسیقیهای لیسانس شده از گروه Poets of the Fall و Old Gods of Asgard به جذابیت بازی افزوده و از نکات مثبت آن است.
کلام آخر
نمیدانم در یک متن کوتاه چطور عنوان کنترل را توصیف کنم. اتمسفری که بشدت یادآور عناوین رمدی است و داستانی که تا اتنها شما را مجذوب خود میکند، گیمپلیای که تا پایان از آن لذت خواهید برد و هیچ حس تکراری بودنی را به شما انتقال نخواهد داد. شاید عنوان کنترل را بتوان بالاترین پله در تکامل شرکت رمدی دانست. شاید بخش گرافیکی و مشکلات نرخفریم شما را کمی نگران کند، اما باید بگویم نگذارید این مشکل مانع از لذت بردنتان از این عنوان شود! کنترل به قدری نکات جذاب و هیجانانگیزی دارد که مطمئن باشید مشکلات فریم را به طور کامل فراموش خواهید کرد. این عنوان چیزی است که سالها از رمدی انتظار داشتیم و امیدواریم در آینده نیز همین مسیر پیشرفت و تکامل را ادامه دهند تا باز هم شاهد عناوین خوب و دوست داشتنی باشیم.
PS4 Review
نقد و بررسی روی PS4 و بر اساس نسخه ارسالی سازندگان انجام گرفته.
Control Review
-
8/10
خلاصه
نکات مثبت:
گیمپلی جذاب و سرگرم کننده
داستان مرموز و پیچیده
سیستم فیزیک و تخریبپذیری
اتمسفر گیرا
صداپیشگی عالی برای کاراکترها
نکات منفی:
نرخ فریم ناپایدار
با عرض سلام چرا نیم ساعتش رو یه نفر رفتید .
سلام
https://vgmag.ir/news//%D8%BA%DB%8C%D8%A8%D8%AA-%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%A7%D9%87%D9%87-%D9%88%DB%8C-%D8%AC%DB%8C-%D9%85%DA%AF/
مثل همیشه عالی