Persona 5 Royal درست مانند یک رستوران سلف سرویس بزرگ با کوهی از غذاهای خوشمزه و رنگارنگ است. میشود گفت تمامی JRPGهای تاریخ گامهایی بودند که برای رسیدن به نقطهای که P5R در آن ایستاده طی شدهاند. همراه وی جی مگ باشید با نقد و بررسی Persona 5 Royal.
مبارزات نوبتی روان و بینقص، گشت و گذار در توکیوی شلوغ، پیش بردن زندگی یک بچه مدرسهای ساده و از دنیا بیخبر، سفر به دنیای دیگر و تلاش برای تبدیل جامعه به جایی بهتر برای زندگی کردن تنها بخشهای اصلی این لیست بلند بالا هستند.
طیف گستردهای از مینیگیمهای جالب و سرگرم کننده، فعالیتهایی که میتوانید در اوقات فراغت انجام دهید، دوستانی که قادر هستید با آنها به نقاط مختلف شهر سفر کرده و ساعات روزتان را با آنها سپری کنید. در رفاقت با آنها پیشرفت کنید و در مقابل تجربه زندگی کسب کرده و مهارتهای منحصر بفردی در بازی کردن بیابید.
همه این فعالیتها، از دم کردن قهوه تا بردن لباسها به خشکشویی سر کوچه همگی زمانبر هستند. پس به نوعی میتوان گفت بازی نوعی مدیریت زمان هم در بطن خود دارد. شما باید تعادل مناسبی بین رابطه با دوستان، اوضاع درس و مشق و بهبود اوضاع جامعه برقرار کنید.
اگر بیشتر زمان خود را صرف درس و افزایش دانش بکنید، بزدل و دست و پا چلفتی خواهید بود و به طور خودکار قسمتهایی از بازی که نیاز به جرات و مهارت عملی دارند برای شما تعطیل میشود.
پنج فاکتور شخصیتی در بازی تعبیه شده است که سواد، جذبه، مهربانی، مهارت عملی و جرات نام دارند. با انجام هر فعالیت هر یک از این ابعاد شخصیتی تا پنج سطح پیشرفت میکنند و برای انجام امور خاصی نقشی تعیین کننده خواهند داشت.
برای مثال برای خواندن کتابی راهگشا و آموزنده باید سواد کافی داشته باشید. برای تست دارویی جدید باید جرات کافی خطر کردن داشته باشید. برای ساختن ابزار و تجهیزات مورد نیاز باید مهارت کار با دستتان به حد مطلوبی رسیده باشد. همهی این پیشنیازها و امور به طوری استادانه در هم تنیده شدهاند و ساختار اصلی بازی را تشکیل میدهند.
هر روز صبح باید مثل یک بچه مدرسهای از خواب بیدار شوید، صبحانه بخورید و با استفاده از سیستم متروی فوق شلوغ توکیو خود را به مدرسه برسانید. همین چند وظیفه ساده در برگیرنده فرصتهای بسیاری برای پیشرفت شخصیتی هستند.
برای مثال اگر خوش شانس باشید و در مترو صندلی خالی پیدا کنید میتوانید با مطالعه سواد خود را بالا ببرید. یا سر راه مدرسه با طرفداری از شخصیتهای ضعیفتر شجاعت خودتان را بالا ببرید. سر کلاس با جواب درست به معلم هم میتوانید کمی دانش کسب کنید.
با جا خالی دادن به گچهایی که معلمان عصبانی به سویتان پرت میکنند، جذبه خود را نزد همکلاسیها مونث بالا میبرید. همین پیشرفت مداوم و دلچسب مهمترین موتور پیش برنده اتفاقات بازی است.
بعد از زنگ آخر آزاد هستید تا موقع خواب، وقتتان را طبق دلخواه خودتان صرف کنید. میتوانید با یکی از دوستان بیخیال به آرکید رفته و بازی کنید، پای صحبتهای دوست دیگری بنشینید و چیزهایی در مورد زندگی بیاموزید. یا به کتابخانه رفته و کتاب بخوانید. برای دوستانتان خرید کنید، کارهای پاره وقت انجام دهید و پول به جیب بزنید. نوار کرایه کنید و فیلم ببینید و خیلی سرگرمی و فعالیتهای دیگر.
جدا از همه اینها بعد از مدرسه زمان مناسبی برای ماجراجویی اصلی است، یعنی نفوذ به ذهن افراد و دزدیدن مخفیترین و تاریکترین خواستههای قلبیشان. شخصیتهای پلید بسیاری در دنیای بازی وجود دارند: از معلم ورزش از خود راضی که از شاگردان خواستههای غیراخلاقی دارد.
یا نقاش معروفی که از هنرجویان جوانش سوء استفاده میکند. تبهکار بزرگی که حتی پلیس هم زورش به او نمیرسد. همه این افراد تالار ذهنی مخصوص خودشان را دارند و شما با استفاده از برنامه عجیبی که روی گوشی تلفنتان ظاهر شده میتوانید به درون آن رخنه کنید.
این مراحل ساختار ویژه خودشان را دارند و در هر یک دشمنان و چالشها و معماهای منحصر بفردی انتظار شما را میکشد. هر یک از این تالارها تم و درونمایه جذابی دارند و پیشروی در آنها باید با رعایت نکات مختلفی صورت بگیرد.
بعضی مناطق فقط با داشتن آیتمهای خاصی باز میشوند و برخی درها زمانی قابل عبور هستند که در دنیای واقعی راهی برای باز کردنشان پیدا کنید. بعد از اینکه چالشها و دشمنان متعدد را پشت سر گذاشتید باید با تصور درونی شخص مورد نظر مواجه شده و عمیقترین خواسته قلبیاش را بدزدید تا شاید در دنیای واقعی هم دچار تغییر شده و دست از کارهای خلافش بردارد.
طراحی این تالارهای ذهنی در کنار تمامی محیطهای بازی و سیستم متروی کابوسوار «Memento» به شدت عالی و پرجزئیات کار شده است. طراحان بازی به طور کامل به تکتک جزئیات و ویژگیهای محیطهای واقعی و دنیای دیگر پرداختهاند و همین مساله همه محیطهای بازی را چشم نواز و باورپذیر کرده است.
هر یک از تالارهای ذهنی بازی تم خاصی دارد و این تم نه تنها در طراحی درون مایه محیط بلکه در طراحی گیمپلی و نحوه حل معماها و غلبه بر دشمنان نیز تاثیر میگذارد. به طور قطع میتوان گفت تنوع و پیشرفت مداوم دو عنصر کلیدی هستند که تجربه این بازی نسبتا طولانی را مفرح و لذت بخش میکنند.
تغییر پذیر بودن Memento هم یکی دیگر از تصمیمات استادانه سازندگان است. این Dungeon که به نوعی نسخه تاریک و مخوف سیستم متروی توکیو است با هربار ورود تغییر میکند و دشمنان قویتر و ماموریتهای فرعی جالبی در خود دارد. با رسیدن به انتهای این تونلهای پیچ در پیچ هم سورپرایز فکبراندازی برای طرفداران در نظر گرفته شده است.
داستان Persona 5 Royal را میتوان بدون شک یکی از بهترین داستانهای این سری یا حتی از برترینهای عناوین JRPG تلقی کرد. روایتی مدرن و درگیر کننده با شخصیتهای جذاب و دوست داشتنی. همانطور که گفته شد شما در نقش یک بچه مدرسهای صامت ولی شجاع داستان را شروع میکنید.
این پسر کم حرف به خاطر جرمی که مرتکب نشده از مدرسه خود اخراج میشود و به عنوان تنبیه باید به توکیو رفته و ضمن کمک به صاحب یک کافه خلوت در یک مدرسه غریبه تحصیلات خود را ادامه دهد. روزهای بازی با بیدار شدن از خواب آغاز میشود. پس از آن مدرسه و فعالیتهای بعد از مدرسه.
همین برنامه ساده پر از اتفاقات و ماجراهای به یاد ماندنی و جذاب است. خیلی طول نمیکشد که قهرمان داستان دوستان دیگری برای خود پیدا میکند و به کمک آنها گروه «Phantom Thieves» را تشکیل میدهد. کار این گروه استفاده از یک اپلیکیشن عجیب و ورود به دنیای افراد مختلف است.
اولین هدف آنها معلم ورزش مدرسه است که با دزدیدن قلب او، که شامل عجیبترین و منحرفترین تمایلات شدید وی است، بر دنیای واقعی تاثیر میگذارند و رفتهرفته ماجراها و اهدافشان جدیتر و حساستر میشود. در طول ماجرا شخصیتهای رنگارنگ و متنوع بسیاری وجود دارد.
تعداد شخصیتهایی که قادر خواهید بود به تیم خود اضافه کنید هم بالا است. همه این شخصیتها به خوبی معرفی و پرداخته میشوند. هر کدام شیوه حرف زدن، راه رفتن، تکه کلام و سبک مبارزه و استعدادهای خاص خودشان را دارند و به قدری باور پذیر و خوب نوشته شدهاند که بعد از مدتی بازی نکردن دلتان برایشان تنگ میشود.
تعدادی کاراکتر مونث هم وجود دارد که میتوانید با آنها وارد روابط عاشقانه بشوید. همین قضیه با دوستان هم جنس نیز بر قرار است ولی خبری از روابط عاشقانه نیست. قسمتهای عاشقانه و روابط نزدیکتر بازی پرداخت زیادی ندارند و به جز آزاد کردن مهارتهای فوق العاده قوی دوستانتان تاثیری بر روند داستان ندارد.
جدا از این انتخاب دیالوگ در 90% مواقع هیچ تاثیری ندارد و بیشتر برای جلوگیری از دور تند نکردن بیش از حد مکالمات صورت گرفته است. اغلب جوابها یا مشارکتهای شما به عنوان شخصیت اصلی و رئیس گروه دزدها قضیه «حسن کچل» یا «کچل حسن» است و به طرزی ناشیانه نوشته شده است.
در کنار این بعضی دیالوگهای حیاتی هم هستند که نیازمند دقت و انتخاب درست هستند. معمولا این چنین دیالوگهایی سه تایی هستند و به راحتی میتوان آنها را تشخیص داد. این موضوع و صامت بودن شخصیت اصلی (مثل هر بازی خاص ژاپنی دیگر) یکی از نقاط ضعف ناخوشایند بازی است، البته همین سنت بین طرفداران بازیهای JRPG لطف دیگری دارد و میتوان گفت بیشتر از همه چیز بستگی به سلیقه بازیکن دارد.
سیستم مبارزه نوبتی بازی یکی از بهترین نمونههای مبارزات نوبتی کلاسیک است. یعنی در هر نوبت فقط یک کاراکتر قادر به انجام فن است. گروه شما از چهار نفر تشکیل یافته و دشمنان هم میتوانند از یک تا بالای پنج مورد را شامل شوند.
طیف گسترده ضربات و فنون به همراه قابلیت استفاده از اسلحه و ضربات فوق قوی تیمی روح تازهای به سنت نوبتی متداول در JRPGها بخشیده است. علاوه بر این، همه این ضربات به طور مداوم ارتقاء پیدا میکنند و شما با آشنا شدن با شخصیتهای مختلف در دنیای واقعی مهارتها و قابلیتهای مفید بسیار دیگری هم یاد میگیرید.
در کنار این بخش قابلیت به تسخیر درآوردن دشمنان و استفاده از آنها برای خودتان هم وجود دارد. درست مثل پوکمنها هر دشمن در پرسونا را میتوان به خدمت گرفت. برای گرفتن این دشمنان باید اول آنها را در مبارزات شکست بدهید تا پس از قانع کردن هر کدام به لیست پرسوناهای قابل استفاده اضافه شوند.
هر پرسونا قابلیتها و جادوهای مختص به خود را دارد ولی میتوانید با ارتقاء و ترکیب آنها با یکدیگر پرسوناهای شخصیسازی منحصر بفرد خودتان را خلق کنید. حتی قادر هستید با اتصال به شبکه از پرسوناهای سایر بازیکنان هم استفاده کنید که در جای خود بسیار خلاقانه و انقلابی است.
به جرات میتوان گفت سیستم مبارزه نوبتی و لیست بلند بالای قابلیتها، اسلحهها، زره و آیتمهای متفرقه در بازی یکی از بهترین نمونهها در کل سبک نقش آفرینی نوبتی است. قابلیتهای آنلاین دیگری هم در بازی کار شدهاند.
در هر لحظه میتوانید با اتصال به شبکه دزدان از فعالیتها و انتخابهای دیگر بازیکنان آنلاین مطلع شوید. همین قابلیت آنلاین در عین سادگی بعد دیگری به بازی بخشیده است و تداعی کننده همان قضیه است که «شما در این راه تنها نیستید».
گرافیک Persona 5 Royal حالتی ما بین سلشید و انیمه دارد. بافتها همگی کیفیت نسبی دارند و نرخ فریم روان و ثابت است. زمان لودینگ به چشم نمیآید و بدون صرف کمترین زمان به جاهای مختلف شهر و دنیای بازی سفر میکنید. همه چیز با نهایت سرعت اجرا میشود و کمترین خطایی در امور گرافیکی به چشم نمیخورد.
از طرف دیگر طراحی و رنگبندی فوق العاده چشم نواز بازی از همان ابتدا شما را مجذوب خود خواهد کرد. رنگبندی شاد و جذاب در کنار استایل گرافیکی خاص این سری امضایی پر رنگ بر تمامی لحظات مفرح شما در این بازی میزند.
روایت بازی شامل بخشهایی انیمه مانند هم میشود که در نقاط حساس داستانی پخش میشوند و حس کامل تماشای یک انیمه تعامل پذیر را القا میکنند. گرچه تعداد این انیمههای زیبا کم است، ولی کیفیت برتر از کمیت دل شما را خواهد ربود.
در کنار اینها انیمیشنهای نسبتا متنوع و حرکات لب برای شخصیتها در نظر گرفته شده است. با اینکه این حجم از انیمیشنها و کیفیت Lip sync با عناوین نقش آفرینی غربی قابل مقایسه نیست، ولی با این حال برای یک JRPG شبه کلاسیک انقلابی به شمار میرود.
صداپیشگی شخصیتهای بازی، متاسفانه به جز شخصیت اصلی، همگی در سطح بسیار مطلوبی قرار دارند. هم در نسخه ژاپنی و هم در دوبله انگلیسی صداپیشگان با مهارت کامل تک تک جملههای داستان را بازگو میکنند.
حجم مکالمات و نوشتههای بازی دیوانه کننده است و حتی میتوان آن را معادل با چندین فصل سریال مقایسه کرد. بیشتر مکالمات بازی صداپیشگی شدهاند و معدود مکالمات نوشتاری هم به عنوان تنوع درگیر کننده و مناسب به کار رفتهاند.
بخش موسیقی بازی در عین زیبایی تنوع کمی دارد. گرچه این موضوع بعد از 60 ساعت بازی کردن به چشم میآید ولی قطعههای زیبایی که به طور مرتب تکرار میشوند در ساعات طولانی میتوانند شما را هیپنوتیزم کرده و خسته کنند.
صرفنظر از این تنوع قطعات موسیقی که پخش میشوند نسبتا بالا است ولی مدت زمان کوتاه آنها باعث میشود تکراری به نظر بیایند. صداگذاری محیط بازی هم با توجه به JRPG بودن بازی بسیار عالی است. صدای قدم زدن، صدای محیطهای مختلف توجه به جزئیات در این بخش هم بسیار عالی است.
پرسونا 5 رویال یک محصول بینظیر با حجم محتوای عظیم است که به عنوان نسخهای کامل برای یک بازی افسانه میتواند جواهری برای هر گیمر محسوب شود. اضافات متنوع و پرشمار در کنار بازی فوق العاده اصلی یک تجربه فراموش نشدنی برای بازیکن رقم میزند.
داستان عالی، استایل هنری منحصر بفرد و مبارزات حرفهای سه عنصری هستند که این بازی را به یکی از با ارزشترین عناوین JRPG چند دهه اخیر تبدیل میکنند.
نقد و بررسی Persona 5 Royal روی PS4 و بر اساس نسخه ارسالی سازندگان انجام گرفته
Persona 5 Royal Review
-
9/10
نقد و بررسی Persona 5 Royal
نکات مثبت:
استایل گرافیکی عالی
صداپیشگی حرفهای
داستان فراموش نشدنی
عمق مطلوب سیستم مبارزات
نکات منفی:
منفعل بودن شخصیت اصلی
تکراری شدن قطعات موسیقی کوتاه
من که با این بازی حال نکردم، اما آیا بازی بد بود؟ ابدا! این بازی برای طرفدارای این سبک ساخته شده، دقیقا مثل همه بازیا. از اونجایی هم که من اصلا مخاطب جی آر پی جی نیستم، صرفا خواستم ببینم این عناوین چه تجربه ای اند و فقط خواستم تجربه شون کنم. و به همین دلیل که من مخاطب این سبک نیستم حرفی نمی زنم. اینو برای امثال کسایی نوشتم که میدونند مخاطب یه بازی نیستند ولی حرف مفت میزنن، خب عزیز گرامی بازی برای تو ساخته نشده که، واقعا چرا اینو بعضیا نمیفهمن میثم؟؟؟؟؟ طرف اصلا و ابدا مخاطب تلو نیست ولی میان ضدنقد تلو میده بیرون که اقا بازی زبالس. بازی رو باید داد دست مخاطبش. به همین دلیل هم من بازی رایانه رو دوس داشتم، چون هر کی یه سبک بازی می کرد و مخاطب بندی شده بود، مثلا شوترای قدیمی (وحتی نسل هفتی) رو ن.ش میرفت (اسم نمیبیرم گفتم شاید نامناسب باشه)، ب.م بازی ژاپنی میزد و … . نه اینکه یکی که نه میدونه سبک بازی چیه ، یه بررسی هم از روش بره! بررسی جالبی بود و این بازیو به همه jrpg بازا توصیه می کنم. میثم منتظر نظرتم
کی کجا گفته با بازی حال نکرده؟ زیر این نقد که یدونه نیما کامنت داده و JRPG باز خسته اس. یدونه ام شما. کسی چیز دیگه ننوشته. اگر در مورد سایتهای دیگه صحبت میکنی که والا چی میشه گفت. حرفت درسته. من در مورد بازیهای fps زیاد نظر نمیدم. چون fps باز نیستم. مگر 60 فریم باشه که بتونم دو ساعتی بازی کنم. کلیات حرفت درسته ولی اینم در نظر بگیر که هر کسی میتونه در مورد هر چیزی نظر بده. اشکالی هم نداره. نظره. صرفا یه نظره. نمیتونی چون نظرش به هر دلیل با واقعیت جور در نمیاد باهاش برخورد کنی.
از سایتای رقیبه
نه دیگه ببین وقتی مخاطب بازی نیست به نظرم طرف نباید ادای متنقدارو در بیاره
چون بازی باید بذسه دست مخاطبش و دیگر هیچ
فکرشم نکن.
به جاش بیا مقاله بنویس برای ما در همین موارد. به نام خودتم منتشر میکنیم.
والا من همیشه تو فکر این بودم که منتقد گیم بشم
ولی چی بگم، تنها تیمی که دوسش دارم vgmag عه، شاید یه روز اگه یه مطلب نوشتم بذارم تو سایتت با همین نام مستعارم البته
اگه رو به راه بودم و مطلبی نوشتم برای اولین بار، خبر میدم میثم گرامی
اصلا مطلبو اون موقع افتخاری میدم حال بنمایی 😊
این بازی از نظر داستانی متاسفانه یه Level پایینتر از نسخه های قبلی (حداقل نسخه سوم) هست. شدیدا از المان های موفق دو عنوان Persona4 و Catherine وام گرفته. مخصوصا کافهی معروفش که تقریبا همون حس Stray sheep که توی Catherine شاهدش بودیم رو القاء میکنه. من نسخهی اصلی بازی که یکی دوسال پیش اومده رو بازی کردم و نسخه Royal رو موفق به بازی کردنش نشدم اما درکل احساس میکنم داستان و کلیت این نسخه، شدیدا برای طرفداران انیمه طراحی شده و یکم از اون عمق قبلیش کمتر شده. قبلی ها کمو بیش همون حس انیمه ای رو داشتن اما داستان جدی تری رو دنبال میکردن. حداقل از نظر من. اما سیستم مبارزات شدیدا فوق العادست توی این نسخه