توضیح سبک Tribes of Midgard کار چندان آسانی نیست. طبق نظر سازندگان سبک بازی اکشن نقش آفرینی است اما در واقع هیچ نقش آفرینی قابل توجهی در آن اتفاق نمیافتد و بیشتر بخش اکشن است که روند بازی را پیش میبرد. از جنبه دیگر میتوان این بازی را Survival و حتی بازی با محوریت Co-op دانست چون در حالت تکنفره لذت و عمق چندانی وجود ندارد.
داستان بازی از این قرار است که شما باید از یک دهکده کوچک که متشکل از یک آهنگری، لباسدوزی، نجاری و معجونسازی در کنار یک ساختمان روحانی است دفاع کنید. البته از همه مهمتر میدان مرکزی دهکده است که «بذر ییگدرسیل» در آن کاشته شده و این نهال شکننده که نمادی از زندگیست باید از زمستان سخت و حملات نیروهای اهریمنی نجات داده شود.
درونمایه داستان روکشی از اسطوره و نمادشناسی خدایان نورث دارد، اما همه اینها سطحی و تزئینی هستند و توجه چندانی به خلق Lore دندانگیر و داستانی حتی محقرانه نشده است. شخصیت اصلی بینام و نشان و بدون قدرت تکلم است (قانون اول نقشآفرینی) و تنها کاری که باید انجام دهد جمع کردن مواد خام اولیه از گوشه و کنار نقشه بازیست.
هسته اصلی گیمپلی بازی مبارزه با دشمنان پرتعداد اطراف دهکده و جمع آوری مواد لازم برای ارتقاء تجهیزات شخصیت اصلی و تقویت سیستم دفاعی روستا است! اگر دهکده را مرکز دایره نقشه بازی فرض کنید، مواد اولیه لازم برای ساخت تجهیزات بهتر از شعاع دورتری از این مرکز قرار گرفتهاند و شما هر چقدر از آبادی خود دور شوید با دشمنان قویتر و در مقابل مواد خام بهتر مواجه خواهید بود.
تنوع دشمنان خوب است و بسته به شرایط آب و هوایی هر منطقه تغییرات خوبی پیدا میکند. برای مبارزه با بعضی از آنها شیوه بخصوصی از مبارزه کاربرد دارد ولی هیچ mini boss یا روایت دیگری از مبارزه وجود ندارد تا عمق و جلای بیشتری به این بخش اختصاص دهد.
غیر از این دشمنان محیطی، هر شب پورتالهایی در سه نقطه از پیش تعیین شده در مقابل سه دروازه اصلی دهکده باز میشود و ارتشیان جهنمی به سمت درخت میدان مرکزی حمله میکنند. این دشمنان هم کار چندانی با شما ندارند و تنها در سطوح بالاتر مشکل آفرین میشوند. پس با گذر چرخه روز و شب شما باید برای مبارزه با دشمنان پراکنده در محیط و آنهایی که شب سر و کلهشان پیدا میشود آماده باشید.
ارتقاء تجهیزات از قبیل شمشیر و تبر و تیروکمان و چکشهای مخصوص جنگاوران نورث با جمع آوری مواد خام اولیه و داشتن «Soul» کافی امکان پذیر است. این Soul از کشتن دشمنان و جمع آوری مواد خام بدست میآید. جدا از این میزان level بازیکن و در اختیار داشتن چند آیتم نایاب کلیدی هم پیش نیاز ساخت اسلحههای قویتر است.
همین منطق در ساختن تجهیزات استخراج (کلنگ و تبر) و دوخت لباس و زره و ساختن معجون هم صادق است. ارتقاء قسمتهای دفاعی دهکده شامل دروازههای قابل بسته شدن و ساخت برجهای حاوی تیرانداز در کنار امکان ساخت تجهیزات استخراجی خودکار در کنار معادن سنگ و چوب و مزارع کشت از دیگر مقصدهای خرج کردن منابع جمع آوری شده است.
هیچ محدودیت و ظرفیتی برای جمع کردن منابع ندارید ولی در هربار مردن مقداری Soul و تمامی منابع جمع آوری شده شما در مکان به قتل رسیدنتان بر زمین میافتد که باید آنها را بازیابی کنید (هر جا که Soul باشد همین مکانیزم بدون قطرهای تغییر پیاده سازی میشود!). البته با گفتن همه اینها باید متوجه باشید که Tribes of Midgard برای حالت چند نفره طراحی شده است و بسیار سخت بتوانید به صورت انفرادی از پس همه اینکارها بر بیایید.
حداکثر تعداد بازیکنان در حالت چند نفره 10 وایکینگ است. دو حالت بازی Saga و Survival وجود دارد که فرق چندانی با هم ندارند و اولی کمی ماموریت محور و چندین نخ داستانی در خود دارد. به همین ترتیب اولی تمام میشود ولی دومی میتواند تا هر جا که توانستید امتداد پیدا کند. در هر چرخه بازی هدف آماده شدن برای زمستان پیشرو بوده و باید در طول روز تمام تلاش خودتان را برای تقویت سپرهای دفاعی و ارتقاء تجهیزات خود انجام دهید.
پس از فرا رسیدن زمستان بیرون ماندن در سرما کار سختی است و همزمان با این مساله غولهای آسمانخراش در اسطورههای نورث (Jotun) وارد نقشه شده و یکراست به سمت آبادی شما حرکت میکنند: هدف نهایی در هر حالت بازی کشتن اینها قبل از این است که همه رشتههایتان را پنبه کنند.
طراحی محیطهای بازی و شخصیت و دشمنان حرف چندانی برای گفتن ندارد و همانطور که گفته شد از ظاهرسازی نورث تنها برای مرتبط ماندن با رویکردهای مخاطب پسند بهره میبرد. هیچ عمق و ذهنیت مرکزی در پشت این بکارگیری وجود ندارد. نقشه بازی که به صورت رویهای تولید میشود هیچ ظرافت و جذبهای فراهم نمیکند و بیشتر در ظاهر و به صورت سطحی عوض میشود.
همین قضیه در مورد کلیت بازی هم صادق است. سیستم پیشرفت در بازی به صورت جمع آوری Xp و واحد پولی و ارتقاء کیفیت پروفایل است (مثل همه بازیهای بتل رویال دیگر). بیشتر این ارتقاءها ظاهری و آرایشی هستند و هیچ جنبه جدیدی به گیمپلی اضافه نمیکنند. شاید بهترین آنها باز کردن کلاس کاراکترهای متنوعتر باشد. موردی که خیلی زود جذابیت خود را از دست میدهد و کلاس کاراکترها هم به جز چند تفاوت سطحی هیچ عمق و رویکرد خاصی به گیمپلی اضافه نمیکنند.
از جنبههای فنی، گرافیکی، بصری و صوتی بازی هیچ حرف برای گفتن ندارد. در کنسولهای نسل قبل نرخ فریم بازی بسیار ضعیف است و حتی در کنسولهای نسل بعد هم فریم آن روی 30 نوسان میکند! بازی که نقشهای اندازه کف دست دارد (در مقایسه با دنیاهای عظیم کنونی) و قاب آن ثابت و محدود است چگونگی دستیابی به چنین نرخ فریمی از معجزههای مهندسی نرم افزار به شمار میرود.
هیچ صداپردازی محیطی قابل توجه و یا صداپیشگی در بازی وجود ندارد. بخش عمده بازی در سکوت طی میشود و معدود صدای ضربات و غیره هم به صورت سرسری گنجانده شدهاند. گرافیک بازی ملغمهای «زلدا»گونه و دیابلو است! با اینکه طراحی رنگها و جهتگیری طراحی چشمنواز است، اما هیچ نکته مثبت دیگری برای توصیف آن به ذهن نمیآید. افکتهای آب و هوایی و چرخه روز و شب هم به صورت استاندارد و بیروح کار شدهاند.
با گفتن همه اینها، Tribes of Midgard بازی بدی نیست: البته با در نظر گرفتن قیمت 20 دلاریاش. اکشن بقاء سطحی با قابلیت آنلاین تا 10 نفر که لذت از آن بستگی مستقیمی به تعداد همتیمیهای «پایه» و عالی دارد. اما بیشتر جذبههای آن پس از چند ساعت نخنما میشود و تکرار در جمعآوری مواد اولیه و چرخه فوق سطحی ارتقاء و ادامه هیچ بعد جدیدی ارائه نمیکند.
نقد و بررسی بازی Tribes of Midgard روی PS4 و بر اساس نسخه ارسالی ناشر انجام گرفته.
Tribes of Midgard review
برخی نکات برجسته و قابل ذکر در بازی
رنگپردازی ملایم
سکوت مطلق
استفاده ابزاری از افسانههای نورث
نظری ارسال کنید