بازی Far: Lone Sails با پسربچهای آغاز میشود که به نظر بر سر قبر پدر خود ایستاده است. پس از لحظاتی با حرکت به سمت راست و خروج از شهرکی متروک، سفر او با سوارشدن بر ماشین بخار بزرگی آغاز میشود. این ماشین بزرگ چند طبقه دارد و با انرژی جمع شده از انواع اقسام اشیا مختلف کار میکند، از بشکههای سوخت گرفته تا جعبههای چوبی. سرعت مصرف انرژی این ماشین تا حدی بالا است که دائماً نیاز به سوختگیری دارد، ولی در ادامه بازی میتوان برای حرکت از بادبانی که بر ماشین نصب میشود استفاده کرد، البته در مواردی که باد موافق بوزد. علاوه بر این بادبان، قسمتهای مختلفی مانند وسیله تعمیر، شلنگ آب برای خاموش کردن آتشها و… نیز در طول سفر به ماشین اضافه میشوند. با نقد و بررسی بازی Far Lone Sails همراه وی جی مگ باشید.
گیمپلی Far: Lone Sails دو قسمت کلی دارد. یک قسمت پر نگهداشتن منبع سوخت ماشین و بهقولمعروف گاز دادن برای پیشروی است. در صورت حرکت با سرعت حداکثر کمکم بخار جمع شده در ماشین به حداکثر میرسد که با فشردن دکمهای تخلیه گشته و برای لحظاتی سرعت حرکت ماشین بالا میرود. علاوه بر آن، باید دقت کرد که در موارد نیاز و در صورت موافق بودن جهت وزش باد از بادبان برای پیشروی استفاده کرد تا در مصرف سوخت صرفهجویی شود. این حرکت دائم در ماشین و رسیدگی به قسمتهای مختلف حس و حال جالبی در حین پیشروی و لذت بردن از مناظر مختلف به مخاطب میدهد و واقعاً حس یک مسافر را انتقال میدهد.
قسمت اصلی دوم، لحظاتی است که پیشروی در مسیر دچار مانع میشود و باید با حل پازل سادهای راه را برای ادامه سفر هموار کرد. در تمامی موارد، کارهای موردنیاز برای باز کردن راه ساده هستند و تفکر در مورد آنها دقایق اندکی بیشتر به طول نمیانجامد. گاهی اوقات نیاز است که از قسمتهای مختلف ماشین مانند سیمبکسل آن استفاده کرد و گاهی، فقط گشتوگذار در اطراف راهحل را نشان میدهد. در کل این موانع بهخوبی هرچند وقت یکبار از تغییر در روال بازی ایجاد میکنند هرچند چندان درگیر کنند نیستند.
البته بهجز این دو مورد، قسمت نامحسوس دیگری در بازی وجود دارد و آن لذت بردن از مناظر و موسیقی زیبای بازی است. هر موقع که باد موافق نیاز به پر نگهداشتن منبع سوخت را از میان میبرد، میتوانید با رفتن به سقف عرشه مانند ماشین از این لحظات آرام استفاده کنید. متفاوت شدن محیط اطراف بازی و تغییرات جوی همه و همه به دست هم میدهند تا این لحظات از بهترین قسمتهای Far: Lone Sails است.
شاید در کنار این سادگی، اندکی تأسف برای دست رفتن استفاده از فرصت برای افزودن کمی پیچیدگی به بازی وجود داشته باشد. نیاز به سوختگیری و رسیدگی به ماشین تا حدی رگههایی از Survival را به یاد میآورد و با توجه به لذتبخش بودن فعالیت در ماشین، محل خوبی برای افزودن مکانیکهای بیشتر به بازی بود. گسترش دادن سناریوهای موجود مانند قسمت بارش تگرگ نیز میتوانست روال بازی را بیشازپیش تغییر دهد. برخلاف بازیهای هم سبک، Far: Lone Sails پتانسیل بالاتری برای بهقولمعروف “بازی” تر شدن داشته که متأسفانه تا حدی از بین رفته است.
شکل ظاهری Far: Lone Sails از رنگبندی مرده و تعداد رنگهای بکار رفته محدودی استفاده میکند. شمای کلی همهچیز سیاهوسفید به نظر میآیند که در میان آن رنگ قرمز استفادهشده برای قسمتهای مهم کاملاً متمایز است. البته این انتخاب آگاهانه و عمدی از طرف سازندهها بوده است. بهجز شخصیت اصلی بازی و تعدادی حیوان و پرنده، موجود دیگری در بازی وجود ندارد و همهچیز در مناظر و اشیای مختلف خلاصه میشود. در کنار این شکل ظاهری، موسیقی بسیار زیبای بازی قرار دارد که به بهترین شکل ممکن حس و حال قسمتهای مختلف رو منتقل میکند. از حس خوب و لذتبخش هوای مناسب و مناظر زیبا گرفته تا قسمت ترسناک طوفان و باران و محیط تاریک و دلگیر.
Far: Lone Sails بسیار ساده و سرراست است. برخلاف همتایانش، داستان خاصی به دنبال ندارد و بهجز یکی دو مورد، چیز مرموزی برای تفکر و دنبال کردن در بطن آن نیست. آن تجربهای که هست، سفری کوتاه (کمتر از 3 ساعت) در دنیایی خالی از سکنه، زیبا و همزمان غمگین به همراه گیمپلی ساده است که برای جلوگیری از خستگی وجود دارد، نه بیشتر. شاید این عدم وجود داستان در پی Far: Lone Sails خود برای علاقهمندان بازیهای این سبکی ناامیدکننده باشد و مخاطبان طالب بازیهایی با گیمپلی پیچیده را راضی نکند، در کل ولی تجربه آن به طرز عجیبی آرامشبخش و زیباست. شاید در مواردی فقط حضور در دنیایی مبهم و زیبا به همراه گیمپلی سطحی و ساده کافی باشد…
PC Review
Far: Lone Sails به صورت رسمی توسط سازنده برای نقد در اختیار VGMAG قرار گرفت.
خلاصه
نکات مثبت:
فضاسازی بسیار زیبا و دیدنی
موسیقی عالی که با حال و هوای قسمتهای مختلف هماهنگ شده
به طرز عجیبی آرامشبخش
نکات منفی:
ساده بودن گیمپلی کلی
بسیار کوتاه در حد کمتر از 3 ساعت
با خوندن نقد و دیدن اسکرین شاتهاش و ویدئویی که بعدش ازش دیدم به شدت ترغیب شدم که تجربهش کنم
بازیش از نظر طراحی هنری خیلی خوشگله و فضاسازی و اتمسفر جالبی داره..
مرسی آیت جان :yes:
من فار رو بازی کردم. برای طرح سوال از سازنده اش و مصاحبه. بازی جذاب بود ولی بسیار کوتاه و ساده.
البته سازنده میخواسته بازی رو زیاد پیچیده نسازه. حالا یا نمیتونسته و بلد نبوده یا اینکه واقعا نمیخواسته زیاد پیچیده بشه. از یه سری المانهای ثابت این سبک باز ی خوب استفاده کرده. مثلا استفاده از زمان/مکانیک برای حل معما یا مثلا درگیر کردن گیمر با مسائل غیر خطی تو داستان مثل جمع کردن سوخت برای دستگاه بخار یا آتیش گرفتن ماشین بخار.
کلا من خوشم اومد.
من بهش 60 تا 65 میدم. چون بازی خیلی کوتاهه و جا داشت برای بیشتر شدن.
ممنون از نقدت آیت جان :yes:
کلا بازی های این سبکی و پیرو بزرگان مثل Inside و غیره معمولا کوتاه هستن و بیشتر دنبال گفتن داستانی کاملا گنگ هستن که بیشتر به خود مخاطب بر می گرده نحوه برداشتش. مشکل اصلی این بازی شاید این بود که داستان آنچنانی در پشتش نبود…