پادکست

افسانه های هیلاس : فصل دوم

افسانه های هیلاس : فصل دوم

نسخه صوتی افسانه های هیلاس . فصل دوم : نسیمی خنک بر روی سبزه ها موج می زد و دشت مثل دریایی آرام به نظر می رسید. پراسان در سکوت نیمه شب، به «درخت خواب آلود» تکیه داده و دیگر به اتفاقات صبح، فکر نمی کرد. از دور جشن و پایکوبی اهالی سرزمینش را می توانست ببیند. گوی کوچکی با نوری آبی رنگ که به آن ستاره ی سرزمین می گفتند، در بالای سرشان معلق بود و …

افسانه های هیلاس، نام داستانی فانتزی-ترسناک است که ماجراهای مردی به نام “پراسان” را روایت می کند. مردی که گذشته ای مرموز دارد و برای دفاع از آرامش سرزمینش، دست به هر کاری می زند. افسانه های هیلاس، در واقع اتفاقات گذشته ی بازی سرزمین رویا را روایت می کند و شاید این داستان برای کسانیکه بازی را تجربه کرده اند، جذابتر باشد. البته داستان به شکلی نوشته شده است که برای دیگران هم، جذاب و قابل فهم خواهد بود و سادگی بازی را نخواهد داشت. در افسانه های هیلاس، خواهید فهمید که سرزمین رویا چگونه بوجود آمده است و با گذشته ی دیگر شخصیت ها، بیشتر آشنا خواهید شد.

شما می توانید برای خرید نسخه مالتی مدیای افسانه های هیلاس که شامل تمامی 10 فصل (بعلاوه بخش جایزه) می باشد، اینجا کلیک نمائید و یا می توانید صبر کنید و هر جمعه به یک فصل از نسخه صوتی این داستان گوش نمائید.


[download id=”1061″]                        [download id=”1062″]

مهدی فنایی

مهدی فنایی

5 نظر

برای ارسال نظرتان اینجا کلیک کنید

1 × 1 =

  • مرسی آقا مهدی
    دستتون درد نکنه.

    اما از نظر من خوندن کتاب با چشم یه چیز دیگست. وقتی خودت کتاب رو بخونی بیشتر میری تو حس تا یکی واست بخونه

    “ولی من هنوز نفهمیدم این طرف چجوری تو ۲۸ سالگی حاکم یه سرزمین شده”
    واقعا؟ طرف 9 سالش بود تو زمان قجریه اومد حاکم شد. 28 سال جای تعجب نداره که.
    در ضمن این یه کتاب فانتزی هست. هر اتفاقی توش بیافته طبیعیه.

  • آقا ایول کارت درسته.البته مشکل که داشت ولی نمیشه زیاد بهش ایراد گرفت.ایول
    آقا من با شنیدن این داستانا یاد رادیو میوفتم.
    یه پیشنهاد:داستانو ببر رادیو شاید اجراش کردن!
    به هر حال خیلی ممنون مهدی جان ،ولی من هنوز نفهمیدم این طرف چجوری تو 28 سالگی حاکم یه سرزمین شده 🙂

  • سلام
    من که شدیدا دارم دنبالش می کنم خفن!
    جدی جدی قبل خواب می ذاریمش باهاش می خوابیم!
    یه چیزی!!!!!!
    همین نویسنده نبودی شما که نویسنده هم شدید! خداییش گوله ی استعدادی! دمت گرم به خدا. کارت واقعا درسته.
    بازم ممنون مهدی جان.