داستان از جایی شروع شد که بازی های شوتر ساخته شدند و این داستان از جایی جالب شد که بازی های شوتر اسنایپری ساخته شدند و از جایی جالب تر شد این نوع سبک بازی با جنگ جهانی اول آمیخته شد. تا به اینجای کار همه چیز خوب بود ولی ناگهان فرو افتاد مشکلی بزرگ و آن هم اینکه فقط دو کمپانی Rebellion Developments و CI Games این سبک بازی را توسعه میدهند. با نقد و بررسی Sniper Elite 4 همراه وی جی مگ باشید.
شرکتهای دیگر به صورت صرف و اختصاصی روی سبک اسنایپر شوتر یا به واقع تاکتیکال شوتر و مخفیکاری کار نمیکنند و بدتر اینکه از بین این دو شرکت نیز تنها Rebellion Developments است که بازی را با تم جنگ جهانی دوم ارائه میکند و خیل دوستداران سبک بازی های جنگ جهانی دوم فقط یک انتخاب برای بازی در این سبک و این نوع گیمپلی دارند. انتخابی نه چندان رضایت بخش به نام Sniper Elite که نسخه چهارم این بازی در ادامه مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
یک DLC که بازی شد!!!
شاید به راحتی نتوان گفت که ضعیفترین بخش بازی داستان بازیست ولی به جرات میتوان گفت شما در این بازی هیچ دلیلی برای پیگیری و فهم داستان بازی ندارید. ادامه دادن خط داستانی بازی آنقدر مهم نیست و شنیدن دیالوگهای بازی و یا دیدن میانپردههای آن شما را مجذوب خود نمیکند.
داستان بازی در ادامه نسخه سوم است و شما در نقش همان شخصیت قسمت سوم یعنی مامور «کارل فیربورن» در این بازی نیز ظاهر میشوید. بعد از پاکسازی آفریقا اینبار نوبت کمک کردن به پارتیزانهای ایتالیایی ست که در مقابل فاشیستها و نقشههای آنها مقاومت کنند و پیروز شوند. چیزی که از اول مسلم است و در آخر هم همان می شود پیروزی شماست و سازندگان فقط با اضافه کردن شاخ و برگهای اضافی قصد در بهتر جلوه دادن داستان این بازی داشتهاند.
اضافه شدن مافیای ایتالیا به مقاومت و یا اضافه کردن شخصیت زن در قسمتی از بازی اصلا و ابدا نتوانسته جور ضعف بازی را بکشد و داستان خطی و ضعیف و کلیشه ای بازی تا انتها شما را فقط و فقط همراهی خواهد کرد. بازی به صورت خیلی ساده کش آمده است و بعد از پایان بازی این حس به گیمر دست میدهد که میشد این بازی را به عنوان یک بسته قابل دانلود برای نسخه شماره سوم ارائه کرد. هدفی ساده و سرراست که با شاخ و برگ زیادی تبدیل به درخت داستانی و بدون میوه شده است.
معلق میان نسلها
احتمالا این روزها همه درگیر زیباییهای گرافیکی Horizon Zero Dawn هستند و قبلا نیز درگیر گرافیک زیبا و خیره کننده Uncharted 4 بودهاند. این سطح از گرافیک و جلوه های ویژه به واقع استارت نسل هشتم بازیها بودند. شاید توقع زیادی باشد که بازیای مثل Sniper Elite با وجود یک نقشه معمولی ولی جهان باز گرافیکی در حد آنچارتد داشته باشد ولی با کمی دقت متوجه میشویم که این توقع در حد معمول جایز است و پر هم بیراه نیست.
به هیچ عنوان نمیتوان از این بازی انتظار گرافیکی بالاتر از حد معمول داشت. بازی در بعضی مواقع در حد نسل 7 ظاهر می شود و گاهی نشانه هایی در حد نسل 8 دارد. محیط از دور زیباست ولی با دقت و در فواصل نزدیک بسیار ضعیف است. نورپردازی بازی بسیار جای بحث و بررسی دارد و البته جای تعجب که سابقه قبلی سازندگان چگونه جلوی این همه اشتباه را نگرفته است. محیطهای بازی کاملا یکنواخت طراحی شدهاند و تلاش گروه سازنده نتوانسته مطلوب باشد و بعد از مدتی بازی کردن و غرق شدن در کشت و کشتار چیزی در محیط برای شما جذابیت بصری نخواهد داشت.
نکته همیشگی این سری بازی یعنی X-Ray کیل همچنان وجود دارد و اینبار بدون زیاده گویی همانند نسخه شماره 3، بیشتر به تفسیر کلی صدمه وارد شده به بدن می پردازد که جذابتر است. تقریبا در طول بازی حتی یک انیمیشن X-Ray تکراری هم دیده نمیشود(شاید نگارنده ندیده است) و سازندگان به این مورد توجه جالبی کردهاند. برای تمام نقاط مهم بدن در این بازی شات قرار داده شده مثل هد شات یا کلیه شات یا کبد شات و حتی … شات با نمایشهای جذاب. تنوع محیطهای بازی مثل محیطهای شهری یا تنوع محیط ساحلی و یا حتی کوهستانی و برفی نیز جزو جذابیتهای بصری ولی ضعیف بازی هستند.
سازندگان برای اینکه این محیطها را داشته باشند آنها را طراحی کرده اند و آنچنان وقتی برای آنها صرف نشده است. تخریب پذیری محیط هم به جز مواردی که در بازی توسط سازندگان مشخص شده اصلا و ابدا دیده نمیشود و شما شاهد گرافیکی تخریب پذیر نیستید. همچنین در بازی شما شاهد سکانسهای سینمایی داخل انجین هستید و در بازی CG مشاهده نخواهید کرد که البته چیز عجیبی نیست و تکنیک این روزهای اکثر سازندگان است.
داستان بازی نیز با روایتهایی نقاشی شده و کمیکگونه نمایش داده میشود و سرهم بندی سازندگان برای روایت شکل داستانی بازی را به راحتی میتوانید مشاهده کنید. با توجه به محیط و گرافیک بازی توقع افت فریم در این بازی نمیرود که به جز چند مورد قابل اغماض تقریبا فریم در تمام بازی ثابت بود. به طور کلی این بازی در زمره بازی های متوسط از دیدگاه گرافیکی قرار میگیرد و واقعا نمیتوان آن را نسل هشتمی دانست.
هیاهویی برای مفخیکاری!!!
تضاد موجود بین محور اصلی بازی های تاکتیکال شوتر و پایبند نبودن سازندگان به آن شاید مهمترین ایراد بخش گیمپلی این بازی باشد. این بازی مخفیکاری و شوتر تاکتیکال است. بیش از آنکه نیاز به اسلحههای مختلف در بازی داشته باشید نیاز به هوش مصنوعی خوب دارید. نیاز به دشمنانی باهوش دارید. نیاز به محیطی با طراحی جالب جهت تک تیراندازی و کشتار مخفی دارید. ولی چندان از این خبرها هم نیست.
میتوانید بازی را با یک کلت تمام کنید. یا یک مسلسل و یا حتی با یک اسنایپ. در منوهای بازی اسلحههای مختلف با قدرتهای مختلف است ولی هیچ کدام به کیفیت بازی شما نمیافزاید. در بازی به طرز فراوان و زیادی میتوانید اسلحههای مختلف پیدا کنید و از نازی ها و یا نیروهای خودی اسلحه و مهمات بردارید ولی باز هم مهم نیست، زیرا به اندازه لازم در بازی و در جایجای مختلف شما تکمیل خواهید شد. دشمنان بسیار احمق عمل میکنند. درست شنیدید. احمق. از یک راه ساده و تکراری میتوانید 100 نفر را بکشید.
بدون آنکه تغییری در روش حمله کردن دشمنان ببینید. کاراکتر شما قدرت کاور گیری و سینه خیز رفتن دارد ولی واقعا در بسیاری از موارد کارایی ندارند خصوصا سینه خیز. شما به راحتی میتوانید یک فاشیست را بکشید و با تغییر جا دشمنان همانند اوسکولها به آن منطقه هجوم می آورند و دوباره آنها را بکشید و تغییر مکان دهید و دوباره … همانند کاراکترهای جذاب انیمیشن Ice Age که به دنبال هندوانه به این طرف و آن طرف میدویدند.
به دلیل عدم وجود تخریب پذیری به جز موارد از قبل مشخص شده شما میتوانید پشت یک چوب یا سنگ یا ستون یا دیوار شکسته یا تانک خراب سنگر بگیرید و به راحتی فاشیستها را اسنایپ کنید. تنها نکته مثبت گیم پلی بازی عطش کشتن است. سازندگان در کمال نامردی بازی را به شکلی طراحی کردهاند که شما عطش کشتن دارید. و شاید بزرگترین نکته مثبت کل این بازی همین قلابی ست که در آن گیر میکنید و به حق دوست دارید نازی بکشید.
به تعداد اسلحه ها و منوی پیچیده بازی کاری نداشته باشید. بکشید، بکشید و بکشید. X-Ray غیر تکراری بازی در بسیاری از موارد لذت کشتن شما را دو چندان میکند و همانند نسخه قبل مارک کردن دشمنان و تغییر رنگ اجسام قابل انفجار در حالت اسنایپ جذابیتهای خودش را دارد. گیمپلی بازی فقط یک چیز دارد و آن هم کششی برای کشتن. چه پر هیاهو و چه مخفی کاری.
صدایی ماندگار
شاید مهمترین و بهترین قسمت این بازی صدای جذاب کاراکتر اصلی باشد. در طول بازی بارها این کاراکتر با خود حرف میزند. فارغ از اینکه چه میگوید صدای او بسیار جذاب است. موسیقی و صداگذاری کلی بازی نیز کاملا در حد معمولیست و به کلیات بازی می آید.
فاشیستهای احمق در دیالوگ نیز سنگ تمام گذاشتهاند و شاید بعضی دیالوگهای آنها را بیش از 30 بار در بازی بشنوید! استفاده از صدای محیطی برای پیشبرد و کمک به گیمپلی هم در بازی گنجانده شده که اصلا و ابدا از ابتدا تا انتها به آن نیاز نخواهید داشت.
به هر حال در یک بازی همه چیزش باید به همه چیزش بیاید. یکی از ضعفهای مشهود در صدا گذاری صدای ادوات جنگی مثل توپها و یا تانکها و یا انفجار آنهاست. ماشینها و تانکها بعضا در سه نوبت منفجر میشوند که صدای هر نوع انفجار آنها یکیست و این در حالیست که بنا شدت انفجار و نوع وسیله صداگذاری جالبی انجام نشده است. خلاقیت زیادی روی صدا گذاری نسبت به نسخه قبلی خرج نشده است و شاید همان نسخه شماره 3 را بازی میکنید.
معمولی در حد نسل 7.5
جذابیتهای بازی Sniper Elite 4 کم است ولی همان جذابیتها میتواند شما را به بازی کردن سوق بدهد. ولی واقعا بعد از پایان بازی انگیزهای برای ادامه آن و یا تمام کردن دوباره آن ندارید. با اینکه کشتن دشمنان در بازی بسیار جذاب است با این حال بعد از مدتی برای شما تکراری میشوند.
هوش مصنوعی ضعیف، محیطهای ساده و بدون پولیش، گرافیکی معمولی و نکات ریز و درشت دیگر برای شما کم کم، بازی راتکراری می کند و فقط میکشید که بازی را به پایان برسانید. سخت است که ضعفهای این بازی را نبینیم و به واسطه اینکه این بازی عطش اسنایپ کردن را در شما ایجاد می کند به آن لقب «بازی خوب» بدهیم. در فرهنگ نامه گیم نگارنده «بازی خوب» فرسنگها با این بازی فاصله دارد و Sniper Elite 4 در حد یک بازی معمولی بسیار موفق عمل کرده است.
نظری ارسال کنید