نقد و بررسی

رویای فراموش شده در سایه ای از انقلاب – نقد و بررسی Assassin’s Creed 3

بدون شک عنوان Assassin’s Creed یکی از بزرگترین عناوین ارائه شده در نسل حاضر است. Assassin’s Creed در تمامی نسخه های خود توانسته است تا ایده های جدیدی به دنیای بازی ارائه کند و استاندارد های سبک گردش آزاد را در هر نسخه تا حدودی تغییر دهد. مواردی که باعث شد تا این عنوان تا به این حد مورد توجه بازیباز ها و همچنین منتقدان قرار بگیرید چیزی نبود که در بازی های هم سبک مشاهده شود. نخستین دلیل محبوب شدن این عنوان، داستانی چند لایه که معمولا در دو بازه زمانی مختلف حال و گذشته بازگو می شد، بود. داستانی که حتی درک کردن بعضی از معما های آن نیاز به ساعت های تفکر و استدلال داشت. در کنار چنین داستان غنی و عالی، گیم پلی بسیار عالی، روان و مفرح دلیل دیگر بر پیروزی های این عنوان بود. دلایل زیادی برای موفق شدن عنوان Assassin’s Creed در ذهن ها وجود دارد اما به راحتی می توان گفت بعد از عرضه نسخه دوم بازی، Spin off های نه چندان جالبی برای بازی عرضه شده اند که تا حدود بسیار زیادی از هسته اصلی بازی دور شدند. حال بعد از گذر 3 سال نوبت به Assassin’s Creed 3 می رسد تا جای خالی یک نسخه اصلی را پر کند، اما آیا این عنوان می تواند انتظار های طرفداران را برطرف کند یا خیر؟

نا گفته های بسیار

داستان بازی درست بعد از اتفاقات Revelations پیگیری می شود. دزموند همراه با پدرش یک معبد را در یک غار، در شهر نیویورک پیدا می کنند. دزموند با استفاده از Apple of Eden بسیاری از لوازم موجود در معبد را فعال می کند اما بعد از مدتی مجبور می شود به Animus بازگردد، اینبار داستان از دید Haytham Kenway در قرن 18 دنبال می شود، هیثام در واقع پدر شخصیت اصلی بازی یعنی کانر (Connor) است. قسمت ابتدایی بازی از دید هیثام دنبال می شود و سفر او از اروپا به آمریکا و اهداف او را به نمایش می گذارد در حالی که قسمت مربوط به کانر از دوران کودکی او آغاز شده و چگونگی پیوستن اون به گروه Assassins ها و پیشرفت او در این فرقه را نمایش می دهد. بسیاری از اتفاقات بازی نیز با جنگ های انقلابی در آمریکا هزمان شده است. در مقام مقایسه با نسخه های قبلی به خصوص Assassin’s creed 2، عنصر غافلگیری در داستان تقریبا حذف شده است. به غیر از یک یا دو صحنه، بازیباز می تواند تمامی اتفاقات را در بازی پیش بینی کند و این نکته با توجه به سابقه بسیار خوب بازی های Assassin’s Creed در  روایت داستان، چندان جالب به نظر نمی رسد. چند لایه بودن داستان در Assassin’s Creed 3چندان مورد توجه قرار نگرفته است و نویسندگان نیز تلاش چندانی نکرده اند تا با اتفاقات عجیب بازیباز را غافلگیر کنند. علاوه بر این شیوه روایت داستان در بازی کمی گنگ به نظر می رسد و بازیباز از بسیاری از اتفاقات بازی سر در نمی آورد. اما مهم تر از همه پایان بسیار سطحی بازی باعث می شود تا بازیباز حس کند دنبال کردن ساعت ها داستان پیچیده و چند سطحی این سری، کاری بسیار بیهوده بوده است! پایان بازی به حدی نا امید کننده است که به راحتی می توان آن را بدترین پایان در بازی های این نسل خواند.

بر فراز نیویورک

تغییرات فراوانی در بخش گیم پلی ایجاد شده است که بعضی از آنها گیم پلی را بهبود بخشیده اند و در سمت مقابل بعضی از آنها بسیار ضعیف طراحی شده اند. در ابتدا باید به شیوه کنترل در بازی اشاره کرد که بر خلاف گذشته دچار تغییراتی شده است. برای مثال دویدن در بازی آسان تر شده است و برای کنترل کامل و استفاده از سرعت بیشتر نیازی نیست تا بازیباز چندین دکمه را با هم فشار دهد. بالا رفتن از ساختمان های و معابر بسیار راحت تر شده است و بازیباز می تواند در مدت زمان کمی، از ساختمان های بلند بالا برود. این نکات تقریبا کوچک باعث شده اند تا کنترل کانر در بازی بسیار روان تر از نسخه های قبلی باشد. کنترل اسب و سفر در نقاط مختلف نقشه در سری Assassin’s Creed جزیی جدایی ناپذیر از بازی بوده است اما اینبار بازیباز ترجیح می دهد تا هیچگاه از اسب استفاده نکند. کنترل ناکارآمد اسب ها باعث می شود تا بازیباز هیچگاه از آنها استفاده نکند و همچنین طراحی مناطق مختلف نقشه به صورتی است که عبور از آنها با اسب بعضا غیر ممکن است و بازیباز با پای پیاده بسیار سریع تر به مقصد خود خواهد رسید! تغییرات کوچکی نیز در زاویه دوربین ایجاد شده است. دوربین کمی نزدیک تر به بدن کانر قرار دارد و در حال دویدن و بالا رفتن از ساختمان ها و یا درخت ها کمی به سمت پایین هدایت می شود که در بعضی از مواقع دید بازیباز را به صورت کامل مختل می کند. تغییرات دوربین چندان جالب به نظر نمی رسد و بازیباز حتی با تمام کردن بازی در بسیار از قسمت ها با نوع زاویه دوربین مشکل خواهد داشت. بعد از کنترل و دوربین می توان به تغییراتی کوچک در شیوه مبارزات اشاره کرد. مبارزات بسیار روان تر از گذشته طراحی شده اند و بزرگ ترین تغییر در آن مربوط به Finisher های بسیار زیبایی است که به بازی اضافه شده اند. سلاح مورد انتخاب کانر یک تبر با دسته کوتاه است، بدین صورت او می تواند در نبرد های تن به تن به راحتی از این تبر استفاده کند. سازندگان توانسته اند Finisher های بسیار زیبایی با استفاده از این سلاح در بازی طراحی کنند. تغییراتی کوچکی نیز در قسمت ضد حمله اعمال شده است که به آسانتر شدن آن کمک کرده است. تمامی این تغییرات باعث شده اند تا مبارزات در بازی بسیار عالی و کم نقص به نظر برسند  اما بزرگترین مشکل در مبارزات، آسان بودن بیش از حد آنهاست. بازیباز می تواند یک تنه بیش از صد نفر را از پای در بیاورد! آسان بودن بیش از حد مبارزات حس نبرد را در بازی کمرنگ می کنند و بعد از مدتی بازیباز ترجیح می دهد تا از درگیری خودداری کرده و به نوعی زمان خود را برای مبارزات بسیار آسان و صد البته طولانی هدر ندهد. هوش مصنوعی نیز در برخی موارد بسیار عالی و در برخی دیگر بسیار ضعیف ظاهر می شود و این مورد در مبارزاتی که تعداد مبارز ها بسیار زیاد است به وضوح مشاهده می شود. مشکلات هوش مصنوعی فقط به مبارزات ختم نمی شود. مشکلات بسیار زیادی در شناسایی کانر توسط هوش مصنوعی مشاهده می شود. بسیار از سرباز ها در کسری از ثانیه کانر را شناسایی می کنند در حالی که بعضی از آنها حتی در مناطق ممنوعه چند دقیقه به تماشای کانر می پردازند! مشکلات هوش مصنوعی در برخی از موارد لذت بازی را به عذابی دردناک تبدیل می کند که تحمل آن برای بسیاری از بازیباز ها دشوار خواهد بود.چندین مرحله از بازی، در کشتی دنبال می شود. جایی که بازیباز باید علاوه بر کنترل کشتی، باید با دشمنان خود به مبارزه بپردازد. گرچه در ابتدا کنترل و مبارزه در یک زمان کمی سخت به نظر می رسد اما پس از کمی تمرین، مبارزات در این قسمت بسیار لذت بخش می شود. کنترل کشتی به عوامل طبیعی بسیار زیادی همچون باد ها، طوفان ها، صخره ها و … بستگی دارد که بازیباز باید با توجه به شرایط موجود، به کنترل کشتی بپردازد. نبرد با کشتی های دیگر با استفاده از توپ هایی انجام می شود که در کنار کشتی نصب شده اند. از این رو بازیباز باید بتواند با کنترلی دقیق کشتی خود را در کنار کشتی دشمن قرار دهد و سپس به آن حمله کند. با توجه به اینکه بازیباز در این نوع مراحل باید به نبرد با چندین کشتی متفاوت بپردازد، کنترل و همچنین مبارزه با تعداد زیادی کشتی بسیار چالش برانگیز و همچنین لذت بخش خواهد بود. همچنین همانند گذشته ماموریت های جانبی در بازی وجود دارتد که بازیباز حتی متوجه حضور آنها در بازی نخواهد شد و حتی عدم وجود آنها نیز آسیبی به بازی وارد نخواهد کرد. در این میان یکی از مفرح ترین ویژگی های اضافه شده به بازی قابلیت شکار است. بازیباز می تواند مدت ها در طبیعت بسیار زیبای بازی مشغول شکار شود. بازیباز می تواند شکار خود را با استفاده از طعمه به دام بیاندازد یا از راه دور با تیر و کمان و حتی اسلحه شکار خود را انجام دهد. در بسیاری از موارد همانند شکار خرس ها و یا تعدادی از گرگ ها، حیوانات بعد از حمله اولیه توسط بازیباز، به سمت کانر حمله ور می شوند که اینکار باعث فعال شدن قابلیت Quick Time Event می شود که بازیباز باید با فشردن چندین دکمه در زمان معین، شکار خود را از پای در بیاورد. الگوی تکرار این دکمه ها به تعداد انگشت های یک دست نیز نمی رسد و بازیباز بسیار سریع می تواند الگوی آنها را فرا بگیرد و مرتکب هیچ اشتباهی نشود. شکار یکی از نکات متفاوت و همچنین سرگرم کننده در بازی است که بازیباز تقریبا هیچگاه از آن خسته نخواهد شد. یکی از مشکلات غیر قابل تحمل در گیم پلی، باگ های فراوان آن است. بار ها پیش می آید که کانر در دیواری گیر کند و یا در هنگام بالا رفتن از دیوار دیگر حرکت نکند و یا در مبارزات از میان بدن چندین نفر عبور کند! اینگونه باگ ها با صرف وقت بیشتر بر روی بازی کاملا قابل تصحیح بوده اند اما استدیو سازنده بازی تصمیم به رفع آنها نگرفته است. در کنار باگ ها، طراحی پیچ در پیچ نقشه های بازی بسیار سردرگم کننده است و بازیباز ترجیح می دهد به جای سپری کردن وقت خود برای پیدا کردن ماموریت ها در نقشه های بسیار وسیع بازی، از ویژگی Fast Travel استفاده کند. بدین ترتیب بسیاری از نقاط بسیار زیبای نقشه حتی بعد از به پایان رساندن بازی، توسط بازیباز مشاهده نمی شود.

پسر همانند اجداد!

شاید مقایسه کردن سه شخصیت اصلی در این سری بازی های کار چندان اشتباهی نباشد. هر کدام از این شخصیت ها دارای نکات مثبت و منفی هستند که باعث می شوند تا بازیباز های مختلف را به سوی خود جذب کنند. الطائر شخصیتی مغرور داشت که وظایف خود را بسیار جدی و خشن به اجرا می گذاشت. در سمت مقابل اتزیو بسیار شوخ طبع بود و بسیاری از مسائل را با شوخی و به دور از جدیت حل و فصل می کرد اما در مواقع بسیار مهم او نیز مانند الطائر بسیار جدی و قاطع بود. اما کانر، شخصیت او شباهت بسیار زیادی به الطائر دارد. او بسیار مغرور، تندخو و یک دنده ولی در عین حال ساده لوح است. ترجیح می دهد تا مسائل را از شیوه خودش به سرانجام برساند و این ویژگی در بسیار از مواقع باعث پشیمانی خود او می شود. طراحی سطحی شخصیت کانر و شباهت نه چندان جالب او به الطائر باعث می شود تا بسیاری از بازیباز ها نتوانند ارتباط خوبی با او برقرار کنند. طراحی و شخصیت پردازی بی نظیر اتزیو نیز در این مورد بی تاثیر نبوده و باعث می شود تا بازیباز انتظار بسیار بیشتری از شخصیت کانر داشته باشد، اما متاسفانه این اتفاق رخ نداده است و به راحتی می توان گفت حتی شخصیت پردازی پدر کانر، بسیار بهتر از خود کانر انجام شده است. اما در مقام مقایسه قدرت بدنی و حرکات فیزیکی، کانر بسیار قدرتمند از شخصیت های دیگر ظاهر می شود. او بسیار راحت تر از دیوار ها بالا می رود، مبارزات تن به تن او بسیار قدرتمند تر است و فیزیک بدنی او بسیار بهتر از شخصیت های دیگر است.

قلعه های قدرت

وجود قلعه هایی که از نظر نظامی توسط کنترل دشمن قرار دارند در کنار برج های بلند مشهور به View Points به یکی از نماد های سری Assassin’s Creed تبدیل شده اند. اما وجود این موارد هیچ کمکی در پیشروی در بازی به بازیباز نخواهد کرد. View point ها تقریبا بدون استفاده شده اند و بازیباز نیازی به استفاده از آنها برای نمایان کردن نقشه نخواهد داشت زیرا بسیاری از نقاط نقشه عملا بی مصرف هستند. این مورد برای قلعه ها نیز کاملا صادق است. تصرف قلعه ها به صورت کاملا مخفیانه کاری بسیار وقت گیر است که بعد از مدتی بسیار خسته کننده می شود و در عین حال عدم تصرف آنها نیز تاثیری در پیشروی در بازی ندارد و بازیباز ترجیح می دهد هیچگاه این قلعه ها را مورد تصرف قرار ندهد. تونل های زیر زمینی نیز همچنان در بازی وجود دارند اما اینبار بازیباز باید خودش راه را در میان تونل های تاریک پیدا کند. مدت زمانی که بازیباز باید صرف پیدا کردن مسیر در این تونل ها کند بسیار زیاد است و بازیباز ترجیح می دهد تا هیچ وقت از این تونل ها استقاده نکند.

وقت اضافه

شاید پرداخت به شخصیت دزموند در سری بازی های Assassin’s Creed چندان خوب نبوده است و بر خلاف واقعیت که دزموند یکی از ستون های اصلی بازی است، با او همانند یک شخصیت رده دوم برخورد شده است. بعد از عنوان Assassin’s Creed 2 تیم سازنده تمام تلاش خود برای دخالت بیشتر دزموند در داستان را انجام داد. خوشبختانه حضور دزموند در Assassin’s Creed 3 بسیار پررنگ تر از گذشته است و چندین مرحله مخصوص و با ساختاری عالی برای او طراحی شده است. استفاده بیشتر از دزموند در طی مراحل مختلف باعث شده است تا این شخصیت جان تازه ای به خود بگیرید و برای اولین بار بازیباز این شخصیت را به عنوان رکن اساسی داستان تلقی کند. گرچه کماکان قسمت بزرگی از داستان در گذشته روی می دهد اما قسمت های مربوط به دزموند نیز همانند دیگر قسمت های بازی بر داستان تاثیر گذار است.

طبیعت در قرن هجدهم

عنوان های Assassin’s Creed پیشرو در زمینه ویژگی های گرافیکی بسیار زیبا در سبک گردش آزاد بوده اند و گرافیک چشم نواز آن هیچ وقت خسته کننده نمی شود. این ویژگی ها  همچنان در بازی حفظ شده اند اما ایراد های بسیار زیادی به این بخش وارد می شود که چندان جالب نیستند! در ابتدا باید به طراحی بسیار عالی محیط ها و نقشه های بازی اشاره کرد. به تصویر کشیدن طبیعت در بازی به بهترین شکل انجام شده است. طراحی جنگل ها، رودخانه ها، مناطق کوهستانی و شهر های بازی بسیار کم نقش انجام شده است و در نگاه اولیه هر بیننده ای را مبهوت خواهند کرد. اما با دقت بیشتر، این مناظر بسیار زیبا چندان خالی از اشکال نیز نیستند! به عنوان مثال بازیباز در حال راه رفتن در جنگل است و متوجه می شود که چمن ها و بوته ها با توجه به نزدیک شدن بازیباز به آنها در حال لود شدن هستند. مشکلات عجیب بافت ها در بعضی از قسمت های صخره های مختلف و بعضا درخت ها نیز صدمه ای جبران نشدنی به طبیعت بسیار زیبای بازی می زند. نورپردازی پیشرفت بسیار خوبی داشته است و اما در سمت مقابل سایه پردازی در بازی دچار مشکلات عجیبی شده است. تمامی سایه ها در بازی دارای لبه های بسیار تیز و نا مرتب هستند. در حالی که سایه پردازی در مناطق غیر مسکونی مانند جنگل ها بسیار عالی به نظر می رسد، سایه پردازی در شهر ها بسیار ضعیف است. اوج ضعف سایه پردازی نیز در Cut scene های بازی قابل مشاهده است. بافت ها پیشرفت محسوسی نسبت به سال گذشته داشته اند. کیفیت و حجم بافت ها بسیار بهتر از گذشته شده است و به طبیعی تر شدن بازی کمک بسیار زیادی کرده است. View distance نیز همانند همیشه بسیار عالی کار شده است و بازیباز از تماشای نماهای دور دست لذت خواهد برد. یکی دیگر از مشکلات بسیار آزار دهنده در بازی، افت بسیار زیاد نرخ فریم است که در برخی موارد عملا ادامه بازی را غیر ممکن می کند. موسیقی بازی تفاوت بسیار زیادی نسبت به نسخه های گذشته دارد و این تفاوت باعث می شود بسیاری از بازیباز ها نتوانند مانند گذشته با آن ارتباط برقرار کنند. صداگذاری شخصیت ها تقریبا خوب انجام شده است اما یکی از بزرگترین مشکلات در این قسمت، صداگذاری کانر است. علاوه بر شخصیت خشک و بی روح کانر، صداگذاری او نیز بسیار بی روح انجام شده است. یکی بزرگترین دلایلی که بازیباز نمی تواند همانند اتزیو و یا الطائر با کانر ارتباط برقرار کند، صدا گذاری بسیار سطحی، بی روح و خشک برای شخصیت کانر است. احساسات مختلف مانند خشم، ترس، شادمانی و … به هیچ عنوان از صدای این شخصیت برداشت نمی شود و تن صدای او همواره به یک صورت است.

Assassin’s Creed 3 یک عنوان بسیار بزرگ است که گشت و گذار در آن هیچ وقت خسته کننده نخواهد شد. گیم پلی بازی دچار تغییرات کوچک و بزرگی شده است که بسیاری از آنها به زیبا تر شده بازی کمک کرده اند و در سمت مقابل برخی از آنها به بروز مشکلاتی جدید کمک کرده اند! ویژگی های جدید گیم پلی و تغییرات بسیار عالی در سیستم مبارزه کمک شایانی به زیبا تر شدن بازی کرده اند. گرافیک بازی در بسیاری از مواقع خیره کننده است اما این گرافیک خیره کننده نیز چندان خالی از اشکال نیست. شاید بزرگترین مشکل این عنوان روایت بد داستان، پایان نا امید کننده و در کنار آن باگ های ریز و درشت آن باشد. فروش Assassin’s Creed 3 در هفته اول به 3.5 میلیون نسخه رسیده است که این مقدار تقریبا دو برابر Revelations است. Assassin’s Creed 3 یک دنباله بسیار خوب و در عین حال هیجان انگیز برای این سری است و بازی کردن آن به تمامی دوست داران این عنوان و بازی های سبک گردش آزاد پیشنهاد می شود.

 

  • 84%
    - 84%
84%

خلاصه

نکات مثبت:
ایجاد تغییرات مثبت برای بهبود گیم پلی
زیبا تر شدن مبارازت، تنوع خوب در مراحل
طبیعت بسیار زیبا و سرزنده

نکات منفی:
روایت داستان نه چندان جالب
پایانی نا امید کننده
تغییرات نه چندان جالب در سیستم دوربین
باگ های فراوان، افت نرخ فریم
شخصیت پردازی ضعیف کانر

Sending
User Review
0% (0 votes)
جواد محسنی

جواد محسنی

دبیر بخش خبر وبسایت VGMAG

نظری ارسال کنید

برای ارسال نظرتان اینجا کلیک کنید

ده − 8 =