سال 2000 بود که دنیای بازیهای ویدئویی با شخصیتی آشنا شد که قطعا خود را در این صنعت ماندگار کرد. مامور 47 با همان تیپ به خصوصش در کنار قابلیتهای خارقالعاده برای کشتن آدمها به سرعت جا در دل گیمرهایی باز کرد که به دنبال چالشی جدید میگشتند. Hitman توانست گیمپلیای بسیار متنوع و متفاوت را نسبت به بازیهای دیگر ارائه کند و تا به امروز نیز به عنوان یکی از بزرگترین بازیهای سبک اکشن/مخفی کاری باشد. البته Hitman برای کسانی که با این بازی آشناییت دارند آنچنان حالت اکشن ندارد چون تمرکز اصلی بازی روی نابود کردن اهداف به صورتی است که هیچکس متوجه حضور شما نشود . گرچه میتوان بازی را به صورت یک شوتر سوم شخص در نظر گرفت و همه افراد حاضر در نقشه را نابود کرد. سری Hitman از عرضه اولین نسخه پستی و بلندیهای زیادی را تجربه کرده اما همیشه آزادی عمل در این بازی حرف اول و آخر را میزند. میتوان به راحتی گفت که آزادی عمل در این سری تقریبا در هیچ بازی مشابه دیگر وجود ندارد. آخرین نسخه از این سری تنها با نام Hitman عرضه شده و Square Enix تصمیم گرفته تا با شیوهای عجیب این بازی را منتشر کند. این بازی با نام فصل اول از Hitman شناخته میشود که شامل 6 قسمت است. در سال 2016 شامل عرضه هر قسمت در ماههای مختلف بودیم و بعد از اتمام قسمتها حالا بستهبندی کامل و فیزیکی این اثر با نام Hitman The Complete First Season به بازار عرضه شده است.
گمشده در میان سالها
اگر از طرفداران قدیمی سری Hitman باشید کمابیش با داستان مامور 47 آشنا هستید. مامور 47 یک فرد شبیهسازی شده است که توسط یک دکتر دیوانه طراحی شده و هیچ کاری را بهتر از آدمکشی بلد نیست. گرچه در طول این سری دکتر دیوانه داستان دچار خشم مامور 47 شده و در انتها نابود میشود اما شاید تمام داستان به همین جا ختم نمیشود. در فصل اول Hitman شاهد ارائه داستان از بعدی دیگر هستیم. همه ما بر این خیال بودیم که مامور 47 یک آدم شبیهسازی شده است اما در واقعیت داستان به شیوهای دیگر پیگری شده بود. شاید صحبت کردن با جزئیات بیشتر در این مورد باعث فاش شدن جزئیات داستانی بشود پس زیاد به این مقوله نمیپردازیم. شاید بزرگترین نقطه ضعف Hitman روایت داستان آن باشد. درست است که در بازیهای قبلی این سری نیز شاهد روایتی کوجیمایی از داستان نبودیم اما شاید سردرگمی کمتری در داستان نسبتا سری ساده وجود داشت. فلش بک موجود در ابتدای بازی کمی گیمر را گیج خواهد کرد و به نوعی گیمر زمان رخ دادن اتفاقات در خط زمانی داستان Hitman را گم میکند. در بین هر مرحله کاتسینهایی پخش میشود که قصد توضیح اتفاقات رخ داده در مراحل را دارند که چندان نیز موفق عمل نکردند. برای کسانی که اولین بار Hitman را تجربه میکنند این بازی میتواند هزارتویی از دیالوگهای بی معنی و کاتسینهای نه چندان زیبا باشد. اگر هم از کسانی باشید که به داستان سری تسلط کافی دارید تقریبا تا پیچشهای داستانی 2 قسمت آخر نکته جدید و جذابی از بازی درک نمیکنید و فقط دوست دارید تا از گیمپلی بسیار زیبای آن لذت ببرید. به نظر io Interactive میتوانست در انتخاب داستان یا حتی در شیوه روایت آن دقت بیشتری به خرج دهد چون گنگ بودن داستان در Hitman The Complete First Season واقعا ضربه بزرگی به پیکره بازی وارد کرده است.
قاتلی خاموش
گیمپلی بازیهای Hitman همیشه وجه متمایز کننده آن با دیگر بازیهای سبک مخفیکاری بود. آزادی عمل در این سری از روزهای اول، ویژگی اصلی به شمار میرفت و با هر بار عرضه نسخه جدید این ویژگی اوج میگرفت. شاید نقطه اوج این ویژگی را در نسخه چهارم یا همان Blood Money شاهد بودیم. گرچه Absolution که در اواخر عمر نسل گذشته کنسولها عرضه شد تقریبا تمام آرمانهای سری Hitman را زیر پا گذاشت. گیمپلی خطی و استفاده از ویژگیهای نه چندان جالب باعث شده بود که قاتل دوستداشتنی ما از روزهای اوجش فاصله بگیرد اما باید بگویم که فصل اول Hitman آغازی دوباره برای این اثر به شمار میرود. این بازی تمام آن چیزی که گیمر برای ندیده شدن در محیط را نیاز دارد، در اختیار او قرار میدهد. همانطور که قبلا هم اشاره کردیم ساختار بازی قسمت به قسمت است و حالا که این اثر به صورت کلی منتشر شده، شاهد 6 مرحله در بازی خواهید بود. در این اثر سعی شده تا با استفاده از یک مرحله آموزشی نکات و ویژگیهای بازی به گیمر آموزش داده شود. متاسفانه ویژگی نه چندان محبوب Instinct هنوز در بازی حضور دارد و گیمر میتواند صرفا با فشار دادن یک دکمه تقریبا تمام افراد دور و اطرف خود پشت دیوار را مشاهده کند. حتی با استفاده از این قابلیت گیمر میتواند هدفهای خود را به رنگ قرمز در هر جای نقشه مشاهده کند. این ویژگی کمی بازی را آسان کرده است و میتواند تجربه کلی بازی را آسانتر کند. هوش مصنوعی بازی نسبت به نسخههای قبلی بسیار بهتر عمل کرده و تقریبا تمامی اعمال شما مورد توجه شخصیتهای غیر قابل بازی قرار میگیرد. این ویژگی باعث میشود که گیمر نتواند به راحتی نسخههای قبلی از کلتهای خود که مجهز به صدا خفهکن هستند، استفاده کند. صدای شلیک میتواند بسیار راحت شخصیتهای موجود در محیط اطراف را خبردار کند. در این صورت اگر قصد انجام بازی به صورت مخفیکاری را دارید باید با قوانین Hitman بازی کنید. هدف اصلی این است که هیچ اثری از شما در بازی پیدا نشود و شما با کمترین مقدار خطا هدفهای خود را نابود کرده و فرار کنید مثل اینکه مامور 47 هیچگاه در آنجا حضور نداشته. برای انجام اینکار موقعیتهای فراوانی در بازی وجود دارد. شاید یکی از ویژگیهای نه چندان محبوب این بازی قسمت فرصتها (Opportunities) باشد. در این قسمت فرصتهای کلی و مهم برای نابود کردن هدفها کاملا در دسترس شما قرار میگیرد که بازی را تا مقدار بسیار زیادی آسان خواهد کرد. نقشههای هر مرحله مربوط به فصل اول Hitman چند لایه و با موقعیتهای فراوانی طراحی شدند و آشنا شدن به آنها وقت زیادی را طلب میکند. پیاده سازی نقشه درست و اجرای آن برای کسب امتیاز بسیار خوب کاری بسیار دشوار و در انتها برای دوستداران این سری بسیار لذت بخش است. گرچه امکان استفاده از این ویژگی اجباری نیست اما باز هم روی تجربه کلی بازی حتی برای تازهواردان تاثیر منفی خواهد گذاشت. در سری Hitman شما مجبور بودید با آزمایش و خطا راه درست خود را پیدا کرده و شاید بعد از دهها بار بازی کردن به امتیاز دلخواه خود برسید، اما حالا فصل اول Hitman میتواند کاری که که شما با کمترین دردسر در بازی پیشرفت کرده و بازی را تمام کنید. در مورد میزان تنوع موجود در بازی برای پیادهسازی نقشههای مختلف برای نابودی هدفها باید گفت که فصل اول Hitman تقریبا بی همتاست! موقعیتهای موجود در بازی برای رسیدن به هدف و نابود کردن آنها به شیوههای مختلف آنقدر زیاد است که میشود هر مرحله را به ده نوع مختلف به پایان رساند. این تنوع باعث میشود که ارزش تکرار بازی بسیار بالا باشد و گیمرهایی که از این نوع بازی لذت میبرند بتوانند مدت زمان بسیار زیادی به تکرار مراحل بپردازند و هر بار با شیوهای جدید به کار خود ادامه دهند. سیستم امتیاز دهی و یا همان Leaderboard در بازی وجود دارد و گیمر در صورت اتصال به اینترنت میتواند امتیاز خود را با همه افرادی که این بازی را تجربه کردند مقایسه کرده و حتی برای کسب مقام نخست تلاش کند. سیستم امتیازدهی نیز یکی دیگر از مواردی است که میتواند ارزش تکرارپذیری بازی را افزایش دهد. همانطور که میدانید قسمت Contracts در نسخه قبلی یعنی Absolution معرفی شد که یکی از بزرگترین نقاط مثبت آن بود. گیمرها میتوانستند مراحل مورد نظر خود را طراحی کرده و به اشتراک بگذارند و با این شیوه مهارت یکدیگر را به چالش بکشند. باید بگوییم که بخش Contracts بازهم در فصل اول Hitman حضور دارد. بخش Contracts بدون شک یکی از بهترین ویژگیها برای دوستداران Hitman است که میتوانند هر روز با ماموریتهای جدید مهارت خود را به چالش بکشند.
گریزان از دست 47
یکی از ویژگیهایی که در فصل اول Hitman مورد استقبال قرار گرفته قسمت Elusive Target یا همان هدفهای فراری است. از زمان عرضه بازی هر چند هفته یکبار، فرد یا افرادی در قالب مرحلههای Elusive Target در اختیار گیمرها قرار خواهند گرفت. این مرحلهها دارای محدودیت زمانی چند روزه هستند. با ورود به این مرحلهها فقط توضیحات کوچکی در مورد هدف به گیمر داده شده و او باید با استفاده از راهنمایی انجام شده هدف یا اهداف خود را پیدا کرده و در نهایت نابود کند. همچنین استفاده از قابلیت Instinct برای پیدا کردن اهداف در این نوع مراحل غیر فعال است که میتواند این نوع مراحل را بیش از پیش دشوار کند. بعد از به اتمام رسیدن مدت زمان چند روزه، این مراحل دیگر هیچوقت در دسترس نخواهند بود. اگر نتوانید این اهداف را در زمان مشخص شده نابود کنید، دیگر هیچوقت این فرصت را نخواهید داشت. مراحل Elusive Target یکی از بهترین ویژگیهای اضافه شده به فصل اول Hitman است.
یک نسل رو به جلو، گرافیک در دنده خلاص
در زمان عرضه بازیهایی مثل Hitman Blood Money و یا Hitman Absolution شاید این دو بازی بهترین گرافیک زمان خود را ارائه نکردند اما همچنان جز بازیهای با گرافیک بسیار خوب به شمار میرفتند. این امر در مورد فصل اول Hitman صدق نمیکند. در ساخت بازی از موتور Glacier استفاده شده است. Absolution نیز با موتوری به همین نام ساخته شده بود. در حال حاضر مشخص نشده که آیا فرآیند ساخت فصل اول Hitman با استفاده از همان موتور قدیمی بدون هیچ بروزرسانی انجام شده یا خیر اما پیشرفت خاصی نسبت به Absolution در قسمت گرافیکی بازی شاهد نیستم. گرافیک فصل اول این اثر اصلا در حد و اندازه بازیهای امروزی نیست. مشکلات فنی در بازی به تعداد زیاد مشاهده میشود. اول از همه باید اشاره کرد که بافتها در بازی کیفیت چندان مطلوبی ندارند و حجم آنها اصلا با بازیهای روز قابل مقایسه نیستند. در بعد فنی برای مثال تصادم اشیا در بازی مخصوصا شخصیتها اهمیت چندانی نداشته و 47 میتواند به راحتی مانند یک روح از میان چند نفر عبور کند که برای یک بازی عرضه شده در سال 2017 چندان قابل قبول نیست. نورپردازی و سایه پردازی در بازی تعریف چندانی ندارد و به نظر میرسد که تیم سازنده فقط برای رفع مسئولیت آنها را با کمترین استاندارد موجود طراحی کرده است. در نقشههای مختلف بازی تعداد زیادی شخصیتهای غیرقابل بازی وجود دارد که در طراحی آنها دقت عمل زیادی مشاهده نمیشود. میتوانید به راحتی تکرار در طراحی شخصیتهای غیر قابل بازی را مشاهده کنید. اگر در محیطی قرار بگیرید که 10 نفر در آن حضور داشته باشند بدون شک تعداد زیادی از این افراد مدلهای ثابتی هستند که شاید رنگ پیراهنشان عوض شده است. در قسمت صداگذاری و موسیقی نیز شاهد پیشرفت چندانی نسبت به نسخه قبلی نیستم و استانداردهای استفاده شده دچار تغییر زیادی نشدند. صداگذاری شخصیتهای محبوب 47 و دایانا ثابت بوده و شاهد هنرنمایی بسیار زیبای صداگذاران هستیم گرچه مامور 47 در بازی به ندرت حرف میزند. موسیقی متن در بازی حضور چندان ثابتی ندارد و شاید بزرگترین نقطه حضور موسیقی متن چند ثانیه پایانی هر مرحله است که شاهد یک موسیقی تکراری چند ثانیهای خواهید بود. به نظر میرسد که فصل اول Hitman میتوانست در بُعد گرافیک و صدا پیشرفت بیشتری داشته باشد اما اینکار عملی نشده و تقریبا این بازی فرق چندانی با Absolution نداشته و حتی در برخی از زمینهها پسرفت کرده است.
مامور 47 و سری بازیهای Hitman به جزئی جدایی ناپذیر از ژانر مخفیکاری تبدیل شدهاند اما تصمیم اشتباه Square Enix برای عرضه این بازی به صورت فصلی و چند قسمتی تاثیر منفی روی این اثر گذاشته است. این کار باعث شده تا شاهد استاندارد نبودن بازی در حالت کلی باشیم. این بازی دارای نکات مثبت فراوانی به خصوص در قسمت گیمپلی است اما عدم پیشرفت در بخشهایی مثل داستان، گرافیک و موسیقی ضربهای جبران ناپذیر به بدنه اصلی بازی وارد کرده. اگر از طرفداران قدیمی سری Hitman هستید بدون شک از بازی کردن Hitman The Complete First Season با وجود همه کمی و کاستیها لذت خواهید برد چون این اثر بازگشت موفقی به ریشههای سری داشته اما در انتها نمیتوان از ایرادهای این بازی چشمپوشی کرد. به نظر میرسد که Square Enix قصد دارد تا نسخه بعدی از بازی Hitman را به فصل دوم تبدیل کرده و آن را هم به صورت قسمتی به بازار عرضه کند. امیدواریم که آنها از این تصمیم منصرف شده و با ساخت یک بازی واحد به پیشرفت این سری کمک کنند.
نقد و بررسی Hitman
-
80%
خلاصه
نکات مثبت:
بازگشت به ریشههای سری و پیادهسازی بسیار خوب المانهای مخفی کاری، تنوع بسیار خوب در انجام مراحل، پیچیدگی مراحل، تکرار پذیری فوقالعاده بالای مراحل، اضافه شدن مراحل Elusive Target، حضور دوباره بخش Contracts در قسمت آنلاین
نکات منفی:
روایت نه چندان خوب داستان، بازگشت قابلیت نه چندان محبوب Instincts، قسمت Opportunities باعث آسان شدن بازی شده، گرافیک بازی نسبت به بازیهای روز اصلا خوب نیست و نسبت به نسخه قبلی پیشرفت چندانی نداشته است، مشکلات تکنیکی گرافیک مثل تصادم اشیا، صداگزاری و موسیقی متن نه چندان تاثیرگذار
نظری ارسال کنید