نوستالژی از آن حسهایی است هنوز انسان تکلیف خود در مقابله با آن را نمیداند. متوجه است که بعضا نوستالژی میزبان سواستفاده میشود اما باز هم به سراغ آن میرود. همین حس است که باعث شده طی سالهای اخیر شاهد ساخت و عرضه تعداد زیادی بازی تکراری باشیم. بازیهایی که زمان زیادی از انتشار آنها گذشته و حالا با توجه به پیشرفتهای صورت گرفته در زمینه گرافیک، تحت عنوان ریمستر یا بازسازی دوباره روانه بازار میشوند. بعضی از آنها تنها با افزایش وضوح تصویر همراه میشوند و برخی دیگر از نو ساخته میشوند. هرچه طرفداران سونی جای خالی ریمستری به سبک مایکروسافت برای نسخه اول Halo را از میان بازیهای قدیمی خود میدیدند، حالا این فرصت را دارند که به تجربه Crash Bandicoot N.Sane Trilogy بپردازند. عنوانی که شامل سه قسمت ابتدایی این مجموعه شده و به صورت کامل توسط اکتیویژن مورد بازسازی قرار گرفته. از همان لحظه ابتدایی که وارد بازی میشوید همان حس نوستالژی آشنا به سراغتان میآید. مخاطب میتواند حالا همان بازیهای 20 سال پیش را با گرافیک و جلوههای بصری بهروز شده تجربه کند اما آیا این تمام چیزی است که ما بعد از گذشت این سالها به دنبالش بودیم ؟ با نقد و بررسی Crash Bandicoot N.Sane Trilogy همراه ویجیمگ باشید.
اولین مسئلهای که در بررسی یک بازی یا مجموعه ریمستر مورد توجه قرار میگیرد، گرافیک است. در شرایطی که معمولا نباید گرافیک به عنوان اولین پارامتر ارزیابی بازی ویدئویی مورد توجه قرار گیرد، اینجا همه چیز درباره پیشرفت گرافیکی است. با توجه به گذشت چیزی در حدود 20 سال از انتشار این سه بازی، استودیو Vicarious Vision عملا مجبور بوده که هرکدام از این بازیها را از ابتدا با جلوههای بصری روز توسعه دهد. با شروع قسمت اول Crash Bandicoot کار از کار میگذرد. اگر بازیهای مورد نظر را در زمان خود تجربه کرده باشید همان نگاه اول به این مجموعه بازسازی شده شما را گرفتار خود میکند. تمام آن خاطرات خوب گذشته به یکباره رنگ و بویی تازه گرفته و مخاطب را در دام میاندازند. هرچند گرافیک به شکل چشمگیری خوب است اما دیگر اجزای بازی بدون هیچ تغییری در جای خود باقی ماندهاند. از نوع حرکت شخصیت اصلی تا انیمیشنها و نحوه پیشروی در بازی به هیچوجه تغییر نکرده و همان ساختار قدیمی را به همراه دارد. ساختاری که البته ممکن است در ادامه کمی دردسرساز شود. جالب است که گرافیک بازسازی نسخه دوم و سوم تا حدودی بهتر از شماره اول این مجموعه به نظر میرسد. مشخص نیست دلیل این موضوع به چه نکتهای ارتباط دارد اما نهایتا میتوان اینگونه نتیجهگیری کرد که تیم سازنده این بسته کار خود را در زمینه بازسازی عناوین مورد نظر از دید گرافیکی به خوبی انجام داده است. اگرچه بخش عمدهای از وظیفه Crash Bandicoot N.Sane Trilogy به همین واسطه انجام شده است اما مسئله واقعی یا بهتر است بگوییم اصلیترین ضعف بازی در جای دیگری خود را نشان میدهد.
اینکه ما برای ساخت بازی خوب دیگری در این مجموعه بیش از دو دهه انتظار کشیدهایم به این معنی نیست که همان محصول 20 سال پیش باز هم میتواند در سطح قابل توجهی از کیفیت قرار گیرد. همه چیز در ابتدای کار خوب است اما وقتی در نسخه اول این مجموعه پیشروی میکنید تازه متوجه میشوید که استانداردهای طراحی بازی در این سالها چهقدر تغییر کرده است. در تمامی نسخههای این مجموعه با ساختاری در ژانر پلتفرمر روبرو هستیم که حداقل امکانات ممکن را در اختیار گیمر قرار میدهد. حرکت در جهات مختلف، پرش و ضربه چرخی تمام آن چیزی است که گیمر میتواند از آنها برای پیشروی در بازی استفاده کند. در نسل پنجم کنسولهای خانگی این موضوع که شما تنها همین امکانات را در اختیار دارید و بقیه کار برعهده طراح مرحله است که تنوع مورد نیاز را ایجاد کند، امری طبیعی و غیرقابل اجتناب بود. حالا اما وضعیت به کلی تغییر کرده است. در دنیای بازیهای ویدئویی امروز حتی سادهترین پلتفرمرهای دو بعدی هم قابلیتهای بیشتری را در اختیار مخاطب خود قرار میدهند. در این میان البته طراحی ابتدایی بازی تاحدودی بار مشکلات را به دوش کشیده و توانسته با قرار دادن برخی مراحل کاملا متفاوت با ساختار اصلی بازی، تنوع مورد نیاز را به وجود آورد اما همین راهکار هم برای 20 سال پیش بوده و حالا دیگر در تمامی اوقات چارهساز نیست. قسمت اول Crash Bandicoot البته در این میان بیش از شماره دوم و سوم ضربه خورده است. در قسمت اول شما برای پیشروی در بازی تنها یک انتخاب دارید و آن هم حرکت رو به جلو در میان فهرست مراحل است. تقریبا از خاطرمان رفته بود که اولین نسخه Crash از چه مشکلاتی رنج میبرد و چگونه این نکات ضعف در قسمتهای بعدی از بین رفتند. حالا اما وضعیت به شکل واضحتری به نمایش در میآید. بخش عمدهای از مراحل قسمت اول، گیمر را در موقعیتهای دشواری قرار میدهد که دلیل اصلی آن به طراحی نامناسب دوربین ارتباط پیدا میکند. عملا در بخش عمدهای از مراحل سطح بالای قسمت اول Crash شما در موقعیتهایی قرار میگیرید که به خاطر قرارگیری دوربین در محل نامناسب بعد از انجام پرش به داخل آب افتاده یا از بلندی سقوط میکنید. سازندگان بازی حتی در این نسخه بازسازی شده سعی نکردهاند که مشکل دوربین را پوشش داده یا در مقابل کمی سکویهای فرود را از لحاظ اندازه یا محل قرار گیری اصلاح کنند تا گیمر در موقعیتهایی قرار نگیرد که بارها و بارها جان خود را از دست داده و نهایتا مرحله را از ابتدا شروع کند.
مشکل توضیح داده شده البته تا حد زیادی در قسمتهای دوم و سوم برطرف شده. سازندگان اصلی بازی که حالا با همکاری سونی موفق به ساخت تعدادی از بهترین بازیهای تاریخ شدهاند در آن زمان از مشکل اصلی ساخته خود باخبر شده و با استفاده از ترفندهای مختلف آن را برطرف کردهاند. زمانی که به سراغ نسخههای بازسازی شده Crash 2 یا Crash 3 میروید از همان متوجه کاهش درجه سختی میشوید. این کاهش درجه سختی البته به ضعیف شدن دشمنها یا ساده شدن بازی ارتباطی ندارد و عملا نشات گرفته از کاهش ضعفهای ساختاری گیمپلی است. منطقه قابل دسترسی گیمر در هرکدام از مراحل نسخه دوم و سوم افزایش یافته و به همین واسطه گیمر آزادی عمل بیشتری را برای پشت سر گذاشتن مراحل دارد. مسئلهای که در شماره اول به هیچوجه دیده نمیشود و گیمر بارها مجبور میشود یک مسیر را پشت سر بگذارد تا نهایتا به سرانجام کار برسد. خوب یا بد گیمپلی تمامی بازیهای موجود در این بسته هیچ تغییری نداشتهاند. این موضوع شاید از دید وفادار بودن به بازیهای اصلی نکتهای مثبت باشد اما از نگاه بهروزرسانی عملا هیچ حرکت رو به جلویی انجام نداده. مسئلهای که نشان میدهد ساخت قسمتی جدید از این مجموعه با رویکرد کلاسیک به شکستی سخت منجر میشود. شکستی که اکتیویژن باید به خوبی آن در نظر گرفته و بعدا به سراغ مطرح کردن ایدههای خود برود.
عرضه Crash Bandicoot N.Sane Trilogy اتفاقی مثبت برای صنعت بازی است. یکی از کلاسیکترین و مطرحترین نمادهای این صنعت برای بار دیگر به زندگی بازگشته و طرفداران قدیمی میتوانند خاطرات خوب خود را با سه بازی اول مجموعه تکرار کند. در سوی دیگر گیمرهای کم سن و سالی قرار دارند که میتوانند برای اولینبار با تعدادی از بهترین پلتفرمرهای سهبعدی تاریخ روبرو شوند. بستهای که نکات مثبت گذشته را همراه با نکات منفی ارائه کرده و میتواند همانقدر که لذتبخش است، بعضا اعصاب خوردکن نیز شود. صداگذاری و موسیقیها از دید کیفیت بهبود یافته و البته در کلیت آنها تغییر خاصی ایجاد نشده است. این در حالی است که گرافیک به عنوان مهمترین پارامتر این بسته در سطح بسیار خوبی قرار داشته و میتواند هر نوع گیمری را به خود جذب کند.
-
80%
خلاصه
نکات مثبت:
پیشرفت خوب گرافیکی
استفاده از صدا و موسیقیهای اصلی با افزایش کیفیت
گیمپلی متنوع قسمت دوم و سوم
نکات منفی:
حذف نشدن ضعفهای بازیهای اصلی
دوربین نامناسب در قسمت اول
نبود هیچ نکته اضافی برای افزایش ارزش نسخه بازسازی
نظر هوشمندانه ای دادی
دقیقا صبر کردن برای جفتشان خیلی سخت
و طاقت فرسا ست
نقد بازی کراش خیلی باحال بود ما را بردی به نوستالژی خاطرات یادش بخیر با ps1 بازی می کردیم خلاصه اینکه کراش مثل یک الماس و برند معروف برای پلی استیشن بود که متاسفانه اکتیوژن زد و نابودش کرد
منتقد مثل آقای طالبیان که مطالعه و اهل ژورنال هم هستند برای هر سایت غنیمت است
موفق باشید
دوستان وی جی مگ الان که تابستان بهترین فرصت برای ایجاد یک آیتم ویدئویی ویژه است که قبلا از این کارها بیشتر می کردید مثل صد درجه و صندلی داغ…
یا همین نیم ساعت برای بازی های موفق و عالی گذشته را انجام بدید کلا منتظر یک حرکت ویژه و طرح و ایده ای جدید مخصوص ایتم ویدیوی مخصوصا برای تابستان هستیم
با تشکر
نقد خیلی خوبی بود
خسته نباشید
اقای طالبیان یک سوال داشتم
بین دو بازی فوق محبوب GOD OF WARوREAD DEAD بیشتر
منتظر کدامش هستی
سلام
Red Dead خب مطمئنا زمان بیشتری آدم و سرگرم میکنه ولی خب GoW هم تو بازه زمانی کمتری لذت بیشتری به همراه داره 😀
سلام
واقعا هم گاد اف وار با اون غول های عظیم و بزرگ و داستان
حماسی و…خیلی جذاب
Red Dead هم که حرف نداره با اون دنیای پهناورش وسترن
و غرب وحشی و کلی اسلحه و مینی گیم و از همه مهمتر یک داستان
زیبا و سینمایی عجب بازی هایی هستند من که کف کردم
نقد خوبی بود :yes:
ای کاش نقد ویدیویی هم براش می رفتید.
راستی امتیاز یوزرا دیگه محاسبه نمیشه؟
درست شد
اقاي طالبيان به ارزوي قلبيت رسيدي بعد مدت ها???
واقعا بازيه خوبيه
اميدوارم اون نسخه ي ماشينش رو هم بعدا ريميكش كنن
و اميدوارم اكتيوژن همينطوري نياد گند بزنه به ip و هر سال يدونه ازش بده?
واقعا هيچي از اينا بعيد نيست
ممنون بابت نقد?