منبع اصلی در نگارش این مقاله مستند ویدیویی سایت Polygon با عنوان « چگونه کنترل به من یاد داد که شیفتهی زشتترین سبک معماری (معماری بروتالیست) شوم » بوده است.
در قسمت جنوبی جزیره منهتن واقع در شهر نیویورک، یک آسمانخراش با شکلی متمایز و درعینحال وحشتناک وجود دارد. این ساختمان که «خیابان توماس33» نام دارد و سابقاً نام دیگری داشته، ظاهری دارد که حقیقتاً وقتی از دور آن را ببینید، بدنتان مورمور میشود.
هیچ پنجرهای نداشته و طوری طراحیشده که در برابر انفجار هستهای و رادیواکتیو مقاومت کند. حتی گمان میرود که یک مرکز جاسوسی تحت نظر آژانس امنیت ملی آمریکا باشد.
این بنا همچنین منبع الهامی بوده برای طراحی Oldest House (قدیمیترین خانه)، ساختمانی که در آن وقایع بازی کنترل اتفاق میافتد و جایی که اداره کنترل فدرال (FBC)، یک سازمان دولتی و مخفی که مسئولیت بررسی پدیدههای غیرقابل توضیح و نگهداری و تحقیق روی «اشیای قدرت» (Objects of Power – اشیای روزمرهای چون تلویزیون، تلفن و عروسک اردک حمام (!) که به شکلی مرموز از جهانهای موازی دیگر انرژی گرفته و این انرژی را در اختیار کسی قرار میدهند که با آن پیوند بخورد) را دارد.
در دنیای Control، مشخص نیست چه کسی پشت ساخت این بنا بوده است. هیچ فرد یا سازمان شناختهشدهای آن را نساخته است. شاید اصلاً سازنده، خود ساختمان بوده است! اما بههرحال، این FBC بوده که اولین بار این مکان را در میانه منهتن یافته و به آنجا نقلمکان و شروع به فعالیت کرده است.
توضیحات دکتر کاسپر دارلینگ، رئیس بخش تحقیقات اداره کنترل فدرال، در مورد نحوه کشف و پیدایش قدیمیترین خانه توسط مأموران FBC. ویدیو کالکتیبل پرزانته 24.2 در بازی.
قدیمیترین خانه مکانی است که حس قدرت را به ما القا میکند و ساختاری زنده است که وجودیت آن فراتر از قدرت درک انسان است.
تیم طراحی در استودیوی سازنده، Remedy Entertainment، بهمنظور دستیابی و بیان احساس سردی و بیگانگی در این ساختمان، به یک سبک معماری خاص، یعنی بروتالیسم (زبره کاری) روی آوردند.
اما اینجا ممکن است سؤالی مطرح شود: بروتالیسم اصلاً چیست؟
آلیسون آرییِف، دبیر تحریریه SPUR (یک اندیشکده برنامهریزی و سیاستگذاری شهری در خلیج سانفرانسیسکو) و یکی از ویراستاران مجله دیزاین Dwell، اینگونه توضیح میدهد: « بسیاری از مردم تصور میکنند که معماری بروتالیست به این دلیل این نام را به خود گرفته است که بیرحمانه، وحشی و ازاینرو «بروتال» به نظر میرسد. اما این اصطلاح درواقع از ترجمه عبارت فرانسوی béton brut، به معنای بتن خام ریشه گرفته است. »
چندین نمونه از معماری بروتالیست، به ترتیب از بالا سمت چپ:
مجتمع مسکونی هبیتات 67 مونترال – کتابخانه روبارتس و در پایین سیتی هال بوستون
آلیسون خود از طرفداران این سبک است، اما لزوماً نمیخواهد در یک ساختمان با معماری بروتالیست زندگی کند.
البته به نظر میرسد ساختمانهای بروتالیست هم نمیخواهند ما در آنها زندگی کنیم. آنها عمدتاً ساختاری عظیم، هندسی و متشکل از بتن دارند. ازآنجاکه این سبک اغلب برای ساخت مدارس، ساختمانهای دولتی، کلیساها و بلوکهای آپارتمانی مورداستفاده قرار میگرفت، ساختمانها با معماری بروتالیست تمایل به جلوه و نمودارشدن دارند. بیشازحد تعداد پنجره دارند یا اصلاً هیچ پنجرهای دیده نمیشود، نمای زشت ، اندوهبار و دلسردکننده دارند. پس بهراستی چرا وجود دارند؟
آلیسون اینگونه توجیه میکند: « علت این مسئله بیشتر برمیگردد به متد استفاده خاص لوکوربوزیه، معمار سوئیسی-فرانسوی، از سیمان. او عاشق سیمان بود! »
بتن در مقابل چیزی که تزئین و بیشازحد جلا دادهشده و با دقتی بسیار ساختهشده، مثل سبک روکوکو، ماهیتی صادقانه، ضد بورژوایی و بهاصطلاح « خاکیتر و مردمیتر » داشت. به همین دلیل معماران آن زمان، حتی باوجود بودجه زیاد، این سبک را انتخاب میکردند، چون شیفته همین ویژگیهای ساده آن شده بودند.
بروتالیسم زمانی در اوج بود که اروپا در حال بهبود از جنگ جهانی دوم و جبران خسارات آن بود. بسیاری از شهرها عملاً نابودشده بودند. بعد از افت اقتصادی پس از جنگ نیاز به بناهایی با ساخت و طراحی ارزان برای ایجاد مسکنها و ساختمانهای دولتی کمهزینه بود. مردم تمایل به سادگی داشته و هیچچیز تجملی را نمیخواستند.
بنابراین این سبک، از این نیاز شدید و خیرخواهانه برای ایجاد فضا برای اسکان تعداد زیادی از مردم به وجود آمده و باعث شد که ساختمانهای دولتی و عمومی تا آنجا که ممکن است برای حداکثر جمعیت مردم قابل ارتباط و همذات پندار باشد. پس از این جهت بروتالیسم رویکردی انسان دوستانه داشت.
اما علیرغم این اهداف و ریشههای انسان دوستانه در این سبک معماری، اکنون با دیدن یک ساختمان با معماری بروتالیست هنوز هم این حس میتواند به بیننده القا شود که هنگام ساخت آن هیچ هدف بشردوستانهای که به فکر آسایش انسان باشد در کار نبوده است.
سبکی که در اصل از یک نیاز سوسیالیستی یا جامعه گرایانه بهمنظور تأمین مسکن مردم در یک دوره زمانی خاص موجوده آمده است، میتواند به چشم ما، انسان امروزی، غیرانسانی و ضد بشر به نظر برسد. یک ساختمان دولتی که ازنظر یک نسل، نما و حضوری همذات پندار و غیر تجملی داشت، میتواند برای ما نشانه یک حکومت ستمگر و توتالیتر باشد.
همین ویژگی بروتالیسم، نظر تیم طراحی محیط و هنری در استودیو رمدی را به خود جلب و ازنظر آنها بهترین ترکیب ممکن از فرم، عملکرد و موضوع بود.
یان پولکینن (کارگردان هنری) و استوارت مک دونالد ( کارگردان طراحی دنیای بازی) در خلق دنیای کنترل نقش اساسی داشتند.
یان در مورد بروتالیسم و تأثیر آن بر Oldest House چنین میگوید: « فکر میکنم این سبک از آنجاکه ابتدا بهعنوان یک سبک معماری آرمانگرایانه و ایدئال گرایانه آغاز و بهنوعی نماد از ظلم و بوروکراسی تبدیلشده، یک استعاره خوب از اداره کنترل فدرال و انعکاس کننده دنیای بازی و خیلی از چیزهای منفی امروزی مون هست. »
ازنظر استوارت هم، که خود سابقاً یک معمار بوده، بروتالیسم به بهترین نحو ممکن OH را تجسم میکند : «یکی از اصطلاحات موردعلاقهام برای توصیف آن «زندانی برای افراد و اشیای عجیبوغریب» است، بنابراین فضایی برای آسایش انسان معمولی نمیتواند باشد. دیدی که ما هنگام طراحی آن داشتیم این بود که این ساختمان به افراد داخل و احساسات آنها اهمیتی نمیدهد.»
در بازی، دکتر دارلینگ که رئیس بخش تحقیقات اداره کنترل فدرال است OH را چنین توصیف میکند: « ظاهراً به محدودیتهای ظاهری و فیزیکی خودآگاه و پایبند بوده و درعینحال دائماً در حال شکستن مرزهای واقعیت شناختهشده است. »
یان در مورد بروتالیسم چنین ادامه میدهد: « این سبک نهتنها بهعنوان یک ایده بصری اولیه، بلکه از جهات گیمپلی، عملکرد، فیزیک و تخریب پذیری نیز منبع الهام مناسبی به نظر میرسید. »
هنگام بازی کردن Control، وجود اینهمه بتن زبر و لخت و تو چشم خور، نهتنها ازلحاظ بصری، حس دلهره و تهدید را به ما میدهد، بلکه وجود آنها باعث شده گیمپلی بازی نیز لذتبخش باشد. زیرا، به همان مدتزمانی که برای گشت و براندازی و غرق شدن در جو اتاقها میگذارانیم، به همان اندازه و حتی بیشتر وقت خود را صرف تخریب و ویران کردن آنها میکنیم.
قسمت اعظمی از فلسفه طراحی در استودیوی Remedy شامل این میشود که بازیکن باید حس کند که دارد بر روی دنیای پیرامون خود تأثیر میگذارد. Oldest House دقیقاً با همین هدف طراحیشده است. دیوارهای بتونی در آن همانند یک بوم نقاشی پوچ و سفید هستند، بنابراین هرگونه واکنشی که در فضا اتفاق میافتد واضح و نمایان بوده و حتی بهتر، متأثر از اعمال شما است.
مثلاً وقتی در هوا شناور شده و خود را به زمین میکوبید، یک دهانه برخوردی ایجاد میشود. گلولهها بر روی دیوار شکاف ایجاد کرده و هوا را با گردوغبار پر میکنند. میتوانید یکتکهی بزرگ از دیوار را کنده و آن را بهعنوان سپر یا به سمت دشمنان پرتاب کنید. اگر بخواهید مبلمان را به دیوار پرتاب کنید، در اثر ضربه خم میشوند زیرا بتن مادهای سفتوسخت است!
شما با دیوارهایی صاف و عریان در اطراف، مبارزه با دشمنان را شروع و با طوفانی از آوار و بقایای بتن، که داستان و پروسه درگیریتان را روایت میکند، آن را به پایان میرسانید.
استوارت در مورد ایجاد چنین تعادلی، این توضیح را ارائه میدهد: « ازآنجاییکه ما به دنبال ایجاد یک محیط تخریب و ویرانی جامع و بینقص بودیم، این ویژگی صاف و تمیزی بتن باعث ایجاد یک تعادل خوب در مبارزات میشود، چون دو دقیقه بعدازاین نظم و تمیزی، طوفانی از هرجومرج به وجود خواهد آمد. بنابراین بهمنظور ایجاد تضاد و کانترست، همهچیز باید با یک محیط کاملاً تمیز و صاف شروع شود. »
در بازی کنترل، Ritual (آیین)، فرآیندهای فرا طبیعی هستند که حالت و محیط قدیمیترین خانه را کنترل میکنند. به نظر میرسد این « آیین » ها از قوانین خاصی پیروی میکنند، اگرچه این قواعد و قوانین بسته به آیین موردنظر متفاوت هستند.
به نظر میرسد کانسپت و مفهوم این آیینها برگرفته است از جنبههای روانشناسی کارل یونگ، مثل «اصل همزمانی»، که بر اساس این اصل بعضی از وقایع (مثل تلهپاتی یا خواندن فکر دیگران) بدون اینکه علت و معلول یکدیگر باشند؛ همزمان به وقوع میپیوندند. سم لیک، خالق اصلی بازی، گفته علاوه بر این، عناصر دیگری از روانشناسی یونگ، مثل آرکهتایپ یا « کهنالگو»، ناخودآگاه جمعی و منطق رؤیا (Dream Logic)، برای توضیح دنیای فرا طبیعی بازی استفادهشده است.
اگر بخواهیم طبق شکل زیر یک نمودار ون را در نظر بگیریم، که از سه المان گیمپلی، طراحی بصری و ساخت جهان تشکیلشده، قسمت آیین بازی در مرکز این نمودار قرار میگیرد:
برخی از آیینها میتوانند بر ماهیت اشیای قدرت تأثیر بگذارند و ازاینرو، اداره کنترل فدرال از اهمیت آنها در تحت کنترل نگهداشتن این اشیا آگاه است. همانطور که جِسی، شخصیت اصلی بازی، در حال گذر از اتاقهای متعدد قدیمیترین خانه است، او با پاکسازی آیینی نیروهای Hiss از « نقاط کنترل »، در حال برقراری نظم به این مکان است.
استوارت میگوید که به لطف سبک معماری استفادهشده در بازی، این حس آیین بهخوبی به بازیکن القا میشود: « ازآنجاییکه در آیینها، تکرار و بازگشت مفهومهای مهمی هستند، ما به دنبال پیادهسازی این مفاهیم در دنیای بازی بودیم، و با نگاه کردن به معماری بروتالیست، من ناگهان به یاد کارلوس اسکارپا، معمار ایتالیایی افتادم. »
یان در تائید حرف او ادامه میدهد: “در یک نقطه از بازی، شما با تلویزیونی مواجه میشوید که در حال پخش یک لوپ فیدبک (مثل زمانی که با دوربین از صفحه تلویزیون فیلم گرفته و بازخورد آن را در صفحهنمایش میبینید) است و سپس وارد یک منطقه باس قایت میشوید که همین روال فیدبک-گونه را در اشکال سقف و دیوارها مشاهده میکنید.”
“من شبیه چنین پدیدهای را در کارهای اسکارپا دیدم: تکرار یک شکل ساده مثل مستطیل بر بتن، بهگونهای که یک مستطیل دیگر اما کوچکتر در داخل آن وجود دارد، و باز یکی کوچکتر، و یکی کوچکتر… . و بدین گونه اعماق ظاهر میشوند.”
استوارت آن را به ساختار جانوری مثل مرجان دریایی که نظیر شاخ گوزن دارای شعب متعدد است، تشبیه میکند. مرجان جدید با فرم بیضیشکل روی مرجانهای قدیمی تولید میگردد. مرجانها پس از مردن به اسکلتهای مرجانی، سپس به شنهای نرم و پس از سخت شدن به سنگهای مرجانی تبدیل میشوند که زیرساخت لازم را برای مرجانهای جدید به وجود آورند.
نتیجه این فرآیند، ایجاد ساختارهای سنگی از جنس سنگهای آهکی است: “مثل مرجان، پا میگذارد و رشد میکند. این چرخه عجیب را چندین بار بهگونهای وسواس برانگیز تکرار میکند.”
این پدیده برای طراحی بصری دیوارهای در حال تغییر شکل قدیمیترین خانه، منبع الهام اصلی بود. این ساختمان، درگیر آئین ناخودآگاه خودش است. درحالیکه اشکال ساختار خود را متناوباً تکرار و به درون وجود خود رشد میکند. این اتفاق پریشان کنندهای است، چون چنین کارهایی نباید از بتن سر بزند!
ساختار و افراد درون آن همگی درگیر آیین هستند. شاید همه این ماجراها برای یک اداره در شهر نیویورک زیادی باشد. اما خوشبختانه، Oldest House در ذات خود فراتر از یک اداره است.
به گفتهی طراحان بازی، این ساختمان بیشتر ویژگیهای یک کلیسا را دارد تا یک اداره : “آخرسر ما معمولاً با فضاها بهعنوان یک کلیسا رفتار میکردیم. مثلاً از خود میپرسیدیم که اگر اینجا یک کلیسا باشد، چگونه باید چراغها را چید و نورپردازی کرد؟ یا چگونه میتوان فضایی را به دور چنین محرابی ساخت؟
که البته انجام چنین کاری آنهم در چنین فضای غیرعملی زیاد کاربردی نبود. سالنهای عظیم که در گوشه و کنارهای کوچک آن، دفاتر مختلف قرارگرفته و علاوه براین مسائل، همهچیز در حال تکان و تغییر شکل است!”
بسیاری از فضاها در بازی کنترل، همانند یک کاتدرال (کلیسای جامع)، در اطراف یک پرسپکتیو تک نفطه ای متقارن خلقشدهاند. این امر باعث شده تا این پیام به مخاطب القا شود که اینجا اصلاً از اول قرار نبوده یک اداره باشد.
به خاطر همین دلایل، گشتوگذار و حرکت در فضای آن احساس غریب و ناجوری را به ما میدهد. گویی در تباهی و پاد آرمانشهر شخصی دیگر گمشدهایم. که این فضا در عین ترسناک بودن، زیباست. اتفاقاً، این جمله دقیقاً همان دید و احساسی است که میتوانیم به معماری بروتالیست داشته باشیم.
به لطف بازی کنترل، میتوان پراکندگی و مینیمالیسم منحصربهفرد بتن را درک کرد، بافتها و چگونگی تابش نور بر آن و نحوه تقابل و کانترست آن با چوب و فضای سبز را با دیدی عمیقتر مشاهده و لمس کرد. و درنهایت میتوان این زیبایی را در عین وحشتآور بودن تجربه کرد.
مقاله جالبي بود
خیلی عالی بود.واقعن ممنون
من یه جا شنیدم تلفن قرمز هم یه نماده ولی هر چی فکر کردم نرسیدم به اینکه چه نمادی؟
و اینکه یک سری از انمی ها هم که انمی هیومن نیستن(مثل اونی که باید توی یه جا حبس میکردی که بخش پارکینسون باز شه(توی بخش ریسرچ)) هم مثل یه سازه بودن که اگه دقت میکردی توی تلاطم بودن و همیشه در حال تغییر.
واقعن ایده های جالبی پشت این بازی بوده.حیف که نادیده گرفته شده و یه سری ایرادا مثل افت فریم باعث شده این بازی شاهکار نشه.من که میگفتم گوتی 2019 کنترله که به لطف فرام سافتور و رفقای همیشه در صحنه عشق ژاپنی شد سکیرو
بازم ممنون بابت مقاله
چه مقاله جالبی.من تا حالا نمیدونستم همچین سبک معماری ای وجود داره.دقیقا اسمشم یادآور خون و خونریزیه.خیلی عالی بود.
ممنون از آقای دربانی و ممنون از وی جی مگ
توجه کردین تنها سایت قدیمی ایرانید که فقط اختصاصی گیم کار میکنید و جز گیم هیچی ندارید.نه سینما نه فیلم نه تکنولوژی.
تبریک میگم بهتون. یه بازیسنتر بود که اونم چند وقتی هست تکنولوژی و موبایل و سینما هم کار میکنه و شما تنها سایت قدیمی شدین که اختصاصا گیمید.به خدا آفرین دارید.البته میشه درک کرد که چرا بازی سنتر این کار رو کرد چون داشت از رومجی و اینا عقب میافتاد و باید خودشو میرسوند.امیدوارم شما اینجوری نشید و تخصصی گیم بمونید.و بگیم یه سایت قدیمی تو ایران هست که تخصصی گیم کار میکنه و نه چیز دیگه.
ممنون به خاطر مقاله
ممنوم میلاد جان. بسیار جالب و خواندنی بود. برای من جذاب بود.