همه چیز از هیچ شروع شد و این جمله شاید جرقهی ذهن سازندگان بازی The Lullaby of Life بود تا یک بازی در رابطه با خلق هستی از هیچ و از ابتدای بیگ بنگ بسازند. لالایی زندگی یا همان The Lullaby of Life خروجی همان جرقه است و در ادامه با نقد و بررسی این بازی همراه وی جی مگ باشید.
بسیاری از مسائل فیزیک نوین هنوز هم دچار چالشهای بسیاری هستند. مثلا نوع شروع دنیا با بیگبنگ (مهبانگ) و توضیحاتی که هنوز هم با نظریه کوانتوم و نسبیت احتیاج به بسط بیشتری دارند. یا ارتعاشات ذرات بنیادین مثل کوآرکها که نوع ارتعاش آنها مشخص کننده تنوع آنهاست (نظریه ریسمانها). این نظرات و سوالات هنوز هم در فیزیک نوین جای بسیار بحث و بررسی دارند.
با این حال نظریه مکس پلانک (کوانتوم) میگوید که گسیل و جذب انرژی در بستههای گسسته یا “کوانتا” به طور مستقیم به ارتعاشات ذرات، رفتار کوارکها در فیزیک ذرات بنیادی و حتی به فهم ما از شرایط اولیه جهان در لحظههای پس از بیگبنگ مرتبط است. سازندگان بازی The Lullaby of Life شاید با الهام از این نظریه و همچنین نظریه ریسمانها قصد در خلق یک بازی جالب و جذاب را داشتهاند.
ایده یک ایدهی جالب است و بعد از کمی بازیکردن متوجه میشوید که سازندگان بازی بیشتر از آنکه به فیزیک نوین علاقه داشته باشند به متا فیزیک علاقه داشتهاند، چرا که در فلسفه و متافیزیک، مفهوم هارمونی و نظم در جهان اغلب به صورت استعاری با موسیقی و ارتعاشات مرتبط شده است. برای مثال، فیثاغورس به هارمونیهای موسیقیایی به عنوان اصول بنیادی نظم کیهانی نگاه میکرد.
بازی نیز از ابتدای بیگبنگ یا همان مهبانگ آغاز میشود. از هیچ شروع میشود و با یک انفجار و خلق یک کوآرک (شاید) و ارتعاشاتی که ایجاد میکند و در واقع این ارتعاشات نوعی موسیقی و نت هستند. یک داستان ساده و سر راست برای یک بازی معمایی ساده و Time-Base با محیطهای اولیه خلقت از دیدگاه سازندگان.
شما در نقش یک احتمالا کوآرک، که از بیگ بنگ ایجاد شدهاید باید همان ثانیههای ابتدایی خلقت را پیش ببرید و با حل کردن چند معمای ساده و معمولی و با ارتعاشات صوتی و نوت موسیقیایی تا لحظه خلق اولین موجود هستی پیش بروید. شاید به نوعی Ascension و رشد.
محیطهای ساده و رنگین بازی نسبت به نوع مرحلهای که در آن هستید تفاوتهایی دارند. البته که بازی دو بعدیست و گرافیک بسیار سادهای دارد ولی با اینحال همین گرافیک ساده هم برای گیمر میتواند جذاب و گیرا باشد. محیطهایی رنگی که بازگو کننده نظر سازندگان بازی در ابتدای خلقت است. متاسفانه در اواخر بازی محیطهایی که در آن طی طریقت میکنید برای شما تکراری میشوند و این یکی از ضعفهای بازیست.
سازندگان The Lullaby of Life سعی کردهاند این ضعف به چشم نیاید و در همان مراحل پایانی رنگبندیهای شاد و محیطهای غرق در نور و رنگهای مختلف را میبینیم. با اینحال روند کلی بازی تکراری بودن مراحل را نمایش میدهد. این مساله در گیمپلی بازی نیز نمایان است و بعد از مدتی معماها و طریقه حل کردن آنها تکراری میشود. شاید به همین منظور بوده که بازی کلا کوتاه است و در 7 مرحله به پایان میرسد.
از دیدگاه نگارنده The Lullaby of Life بیشتر تحت تاثیر متافیزیک خلق و ساخته شده تا فیزیک نوین، چرا که علامتهایی مثل همین مراحل تکامل خلقت و هفت مرحلهای بودن آن در بازی بسیار دیده می شوند و یا اسامی این هفت مرحله از بازی که هرکدام به نوع خود داستانهای زیادی دارند. مثلا مرحله آخر بازی Life است که تقریبا در تمامی فرهنگهای عرفانی هفت عدد زندگیست.
مثلا عطار در یکی از ابیات گفته چون کنی این هفت دریا باز پس، ماهیی جذبت کند در یک نفس و یا مسیح هنگام فوت هفت جمله را گفته، یا اینکه موسیقی هفت نت دارد که طی هفت روز دنیا از آنها ساخته شده و بسیار مثالهای دیگر. با اینحال این حس و حال عرفانی بازی چیزی نیست که شما را آنچنان جذب خودش کند. چون تقریبا به جز اشارات کوچیک چیزی از آن نمیبینید و این ناامید کننده است.
در این بازی تقریبا موسیقی و نت، دستمایههای اصلی گیم پلی بازی هستند و در برخی مواقع آنطور که باید و شاید آن را حس نمیکنید. دور از انصاف است اگر نگوییم گاهی هم موسیقی گیمر را در جریان بازی کاملا همراهی میکند و به ادامهی بازی سوق میدهد. با اینحال توقع بیشتری در این بخش از این بازیای که مبتنی بر موسیقی و صوت است میرفت.
به طور کلی بازی قصد دارد از همان ابتدا شما را با ایدههای کوچک خود جذب کند و با نمایش برخی از المانها شما را تا انتها با خود همراه کند. اما برخی مشکلات در پیاده سازی داستان و ضعف در گیم پلی و تکراری شدن معماها جذابیت بازی را کمرنگ میکند. معماهای تکراری و عدم کنش و تعامل پویا با محیط در این سبک از بازی هر سازندهای را به چالش می کشد و این بازی نیز از این مساله مستثنا نیست. گاهی حس میکنید سازندگان برای دستگرمی این بازی را ساختهاند.
به نظر میرسد موضوع بیگ بنگ و کوآرک ها و ارتعاشات و نظریه ریسمان انقدر بزرگ و پیچیده باشند که ساختن بازی برای آنها، آنهم توسط یک استودیوی کوچک کاری از پایه اشتباه است. با اینحال نمیتوان تلاش آنها را نادیده گرفت. تلاشی که شاید هدف دیگری در ورای آن قرار داشته است و آن هم کمی تفکر بوده است.
کلام آخر
بازی The Lullaby of Life نمایش سادهای از فیزیک یا متافیزیک همراه با بسط عرفانیست که سعی میکند با موسیقی و رنگ و لعاب گیمر را از هیچ به زندگی برساند. از هنگامی که بیگ بنگ رخ میهد تا زمانی که اولین سلول حیات شکل میگیرد. ولی در این راه هیچ حس حال عرفانی به گیمر نمیدهد و خود این مساله باعث افت جذابیت بازی می شود.
معماهای تکراری و یکنواخت شدن محیط از اواسط بازی، نبود چالشهای جدی در گیمپلی بازی و نوع پرداخت سطحی به موضوعی بسیار جذاب با وجود موسیقی و صداگذاری استاندارد و مناسب که حتی بهتر هم میتوانستند باشند، راه The Lullaby of Life را از رسیدن به یک بازی سطح بالا سد میکند و آن را در سطح یک بازی کاملا معمولی نگه میدارد.
با اینحال اگر به دنبال نگاهی متفاوت به خلق جهان هستی و سرگرمی برای مدتی کوتاه هستید قطعا این بازی میتواند لحظاتی شما را سرگرم کند و کمی هم به فکر وا بدارد. کسی چه میداند. شاید نیت نهایی سازندگان همین بوده که گیمر کمی به این فکر کند که: همه چیز از هیچ شروع شد.
نقد و بررسی بازی The Lullaby of Life روی PC و بر اساس نسخه ارسالی ناشر انجام گرفته.
The Lullaby of Life
برخی نکات برجسته و قابل ذکر در بازی
داستان جالب و سوژهی مناسب
تکراری شدن گیمپلی در مراحل انتهایی
کوتاهی بازی
عدم چالش خاص در بازی و داستان
موسیقی و صداگذاری مناسب ولی کمتر از استاندارد یک بازی Music Base
رنگ و لعاب محیطی جذاب
سادگی دو پهلو (هم خوب هم بد)
نظری ارسال کنید