گاهی اوقات فقط شنیدن ایده یک بازی میتواند سبب هیجان و کنجکاوی فراوانی در مخاطب شود و او را به تجربه بازی ترغیب کند. برای مثال شنیدن گیمپلیای با ترکیب Attack on Titan و God of War برای بسیاری جالب خواهد بود و تعداد زیادی از گیمرها را به وجد خواهد آورد. این مسئله در مورد Extinction صادق است ولی در کمال ناامیدی محصول نهایی اصلاً نمیتواند در حد و اندازهای ظاهر شود که بتواند آن هیجان اولیه را حفظ کرده و پاسخ دهد، چه برسد به اینکه فراتر از انتظارات ظاهر شود.
در Extinction شما در نقش عضوی از گروه Sentinels ظاهر میشوید که وظیفه دفاع از شهرها در مقابل ارک های غول پیکری که Revini نام دارند را بر عهده دارید. ازنظر داستانی Extinction ازهمگسیخته است و چندان روال جذابی ندارد. در ابتدای بازی میانپردهای گیجکننده در مورد پسربچهای میبینید که بهعنوان برده بکار گرفتهشده و داستان زندگیاش نصفه و نیمه رها میشود که ادامه آن بعد از 2-3 ساعت سپری شدن زمان بازی با میانپردهای دیگر بیان میشود که کمکی برای حل آشفتگی به وجود آمده نمیکند.
بهجز این مسئله، در ابتدای هر مرحله دقایقی به گوش دادن صحبتهای شخصیت اصلی با دو شخصیت دیگر سپری میشود. یکی از این افراد زنی در نقش راهنمای شماست و دیگری پادشاه سرزمین محل وقوع داستان. این زیادهگوییها بهصورت متن در زیر عکسی دوبعدی دو طرف گفتگو نشان داده میشود که صداپیشگی خشک و آماتورمانند آنها را همراهی میکند. شخصیتها همینطور صحبت میکنند بدون اینکه چیز قابلتوجهی گفته باشند و پس از مدتی رد کردن صحبتهایشان بهترین کار قابل انجام است. در کنار این نکته دیدن شخصیت اصلی که مشغول صحبت تلهپاتی با فرد دیگری است که در محیط حضور ندارد کاملاً مخاطب را از حس و حال بازی دور میکند.
عدم وجود داستان خاص سبب میشود که تمام بار کیفی بر عهده گیمپلی بازی قرار گیرد. ایده مبارزه با این موجودات غولپیکر و دفاع از شهروندان در ابتدا جالب به نظر میآید. برای از پای درآوردن آنها باید به گردنشان نزدیک شوید و با حرکتی که همهچیز را آهسته میکند کله آنها را قطع کنید. این حرکت برای قطع دستوپاهای این موجودات نیز کاربرد دارد که میتوان با این کار جلوی از بین رفتن شهر را گرفت و از حملات آنها به خود شخصیت اصلی نیز جلوگیری کرد. البته پس از مدتی دوباره دست و پای قطعشده رشد میکنند و باید باز عمل قطع آنها تکرار شود.
گاهی اوقات دست، پا و گردن این موجودات توسط زرههای چوبی یا فلزی پوشیده شده که بایست اول از میان برده شوند. بازی برای جلوگیری از بهسرعت کشتن این Revini ها شمارا مجبور میکند تا نوار قدرتی مخصوصی را کاملاً پرکنید تا بتوان ضربه اصلی و جدا کردن سر این موجودات را به عرصه اجرا رساند. این نوار با نجات دادن شهروندان مختلف، مبارزه با موجوداتی کوچکتر و قطع اعضای بدن Revini ها پر میشود.
متأسفانه روال Exticntion در کمتر از 1-2 ساعت کاملاً مشخص میشود و بازی هر چه دارد در همین زمان کوتاه نشان میدهد. از بین بردن Raveni ها هیچ استراتژی خاصی نیاز ندارد و همیشه به قطع پا و بالا رفتن از بدن آنها برای دسترسی به گردنشان منجر میشود. اضافه شدن محافظ به گردن، پا و دستها نیز تغییر چندانی در این روال ایجاد نمیکند و بسیار زود کشتن دوباره و دوباره این موجودات تکراری و خستهکننده میشود. از همه بدتر مجبور کردن مخاطب به شارژ دوباره نوار قدرتی برای کشتن نهایی این موجودات است.
در این صورت باید به سمت شهروندان رفت که همه بدون استثنا در کنار کریستالی جمع شدهاند، دکمهای را چند ثانیه گرفت تا نجات داده شوند و باز این عمل را تکرار کرد. در این حین گاهی نیز باید با موجودات کوچکتر دشمن درگیر شد که این قسمت نیز هیجان خاصی ندارد. باوجود دسترسی به تعدادی فنون چند ضرب –که فقط با فشردن یک دکمه انجام میشوند- دلیلی برای استفاده از این فنون وجود ندارد و همان حملات اولیه محصول فشردن تند تند دکمه حمله باری شکست دشمنان کافی است.
تمام این موارد ذکرشده سبب میشود که Extinction تجربهای بسیار خستهکننده شود. تنها تلاش بازی برای تغییر دادن روال افزودن تعداد Revini های حاضر در مراحل بالاتر است که همانطور که اشاره شد همگی یکسان کشته میشوند. هدف اصلی در مراحل عدم جلوگیری از بین رفتن کل شهر است که با درصدی رو به کاهش مشخص میشود. در کنار آن هر مرحله بازی از میان چند هدف، یکی را بهصورت تصادفی انتخاب میکند که البته بسیار زود تکراری میشوند و کمکی به بهبود بازی نمیکنند. بهجرئت میتوانم بگویم که این اواخر بازیای به خستهکنندگی Exinction بازی نکردهام و پس از چند ساعت، واقعاً نمیتوانم خود را مجبور به ادامه آن کنم. اگر روال بازی بهتر میشود، خسته شدن اولیه آن ارزشش را ندارد.
در قسمت ظاهری، گرافیک کارتونی بازی در حد کاملاً قابل قبولی است و مخصوصاً Revini ها خوب طراحیشدهاند. حرکت سنگین آنها، تغییر انیمیشنها در هنگام قطع شدن دستوپا، حمله دستها به شخصیت اصلی در هنگام بالا رفتن از بدنشان نیز طبیعی کارشده است. گرافیک محیط نیز باوجود تکراری شدن در بلندمدت مناسب است ولی ازنظر چینش، محیطها هیچ شباهتی به شهر ندارند و قرارگیری درختان، چمن، کوه و اینگونه موارد بهصورت بهظاهر تصادفی در کنار تعدادی خانه و ساختمان اصلاً حس و حال شهر مسکونی را انتقال نمیدهد.
در کنار این، شاید بدترین قسمت نحوه تخریب ساختمانها و درختها در اثر ضربات Revini هاست. بهجای تخریب مورد انتظار و تحت تأثیر فیزیک، این اجسام ناگهان به تکههایی کاغذ مانند تبدیل میشوند که کمکم در هوا ناپدید میشوند! خود این مورد تأثیر بسیار منفی در انتقال حس و حال قدرت تخریب Revini ها میگذارد و حالتی مصنوعی به محیط میبخشد.
همانطور که در بالا اشاره شد، صداپیشگان بازی نیز اصلاً در حد مناسبی قرار ندارد. شنیدن سخنپراکنیهای طولانی و بدون حس و حال در ابتدای هر مرحله فقط خستهکننده است و بدتر از آن، اصرار فراوان بازی بر تکرار مکررات تا حد اعصاب خوردی مخاطب است. سخنانی که حالت آموزشی و راهنمایی دارند همیشه تکرار میشوند و از همه بدتر، این سخنان در مواردی اعلام واضحیات است که اوضاع را بدتر میکنند. واقعاً تکرار اینکه میتوان با دور شدن از درگیری نوار سلامتی را پر کرد تا چند بار نیاز است که بازی با هر بار آسیب دیدن این مسئله را بیان میکند؟!
Extinction بهجز ایده جالب اولیه و تأثیر مثبت ابتدایی چیز ندارد. تکرار بیش از اندازه ایده اصلی یعنی مبارزه با موجودات غولپیکر، بدون تغییر خاصی در هر مرحله پتانسیل آن را در کمتر از چند ساعت کاملاً تخریب میکند و مخاطب را با بازیای تنها میگذارد که از فرط تکراری شدن تجربهای خستهکننده و به معنای کلمه برعکس Fun است. از همه بدتر، قیمت 60 دلاری این بازی است که هرکسی را از اعتماد به نفس بیش از حد سازندگان به تعجب خواهد کشاند.
شاید شنیدن اینکه Extinction در منوی اصلی قسمت DLC دارد و از همین حالا یک بسته الحاقی 15 دلاری نیز دارد- بدون اینکه اعلامشده باشد در این بسته چه خواهد بود-تیر خلاصی باشد که نشان میدهد سازندگان آن به نظر در دنیایی جدا از دنیای این روزهای بازیها زندگی میکنند. Extinction در یککلام، پایمال کردن ایدهای با پتانسیل بالا است که شاید ارزش 20 دلار نداشته باشد، چه برسد به 60 دلار.
PC Review
Extinction به صورت رسمی توسط سازنده برای نقد در اختیار VGMAG قرار گرفت.
-
40%
خلاصه
مثبت:
ایده اولیه خوب
سیستم فنون چند ضرب جالب
منفی:
تکراری شدن بسیار زودهنگام این ایده
صداگذاری غیرحرفهای، تکرار شدن بیشازحد دیالوگهای آموزشی در تمام طول بازی
گرافیک در ظاهر مناسب که در عمل اصلاً خوب نیست
داستان لجامگسیخته و گیجکننده
تکراری، تکراری، تکراری…
نا امید شدم خوش حال بودم یک گیم خوب برای Pc قراره بیاد :quiet: