داستان

پایان مبهم جادوگر – مروری بر داستان The Witcher – قسمت سوم

مروری بر داستان The Witcher – قسمت سوم

بازی اینگونه شروع می شود که گرالت (Geralt) به دنبال معشوقه اش، Yennefer of Vengerberg می‌گردد و در این راه  یک جادوگر (Witcher) ارشد به نام Vesemir به او کمک می‌کند. Yennefer قبلا با گرالت در رابطه بود ولی برای اینکه از جنگ بین Nilfgaard و Redania جلوگیری کند، مجبور شده بود فرار کند.

مروری بر داستان The Witcher – قسمت سوم

البته این Yennefer است که در نهایت گرالت را پیدا می کند. او به همراه نگهبانی از Nilfgaard پیغام Emhyr var Emreis (امپراطور Nilfgaard) مبنی بر حضور گرالت در جلسه ای، به او می رساند. این جلسه قرار است در Vizima، پایتخت سابق Temeria، برگزار شود. امپراطور از گرالت می‌خواهد که دخترش، Ciri، را پیدا کند. Ciri از نسل Elder Blood و آخرین وارث نسل الف هاست که می‌تواند زمان و مکان را دستکاری کند. او از دست گروهی به نام Wild Hunt (گروهی از الف های روحانی که به دنبال قدرت او برای خواسته های شیطانی خود هستند) فرار می‌کند. گرالت درخواست امپراطور را قبول می‌کند و به دنبال گرفتن اطلاعات از یکی از جاسوسان امپراطور در Velen است. ولی Wild Hunt قبل از او این جاسوس را پیدا کرده و او را آنقدر شکنجه می‌کنند که زیر شکنجه جان می‌دهد. گرالت با بررسی یادداشت‌های به جا مانده از جاسوس متوجه می‌شود که Ciri به دنبال پناهگاهی در Crow’s Perch (قلعه حاکمی، خود گماشته به نام  Bloody Baron) است. Baron برای گرالت شرط می‌گذارد که اگر دختر و همسر گم شده‌اش را پیدا کند به او برای پیدا کردن Ciri کمک خواهد کرد. گرالت متوجه می شود که خود Baron زمانی که مست بوده است آنها را از خود دور کرده است. گرالت رد دختر Baron را در شهری به نام Oxenfurt می‌زند ولی مادرش یعنی همسر Baron را پیدا نمی‌کند.

مروری بر داستان The Witcher – قسمت سوم

گرالت در ادامه بررسی یادداشت‌های جاسوس متوجه می‌شود که جادوگری به نام Keira Metz اطلاعاتی دارد. طبق حرف های Keira، جادوگری الف به دنبال Ciri است. او گرالت را به سمت  Crones of Crookback Bog(ارواح باستانی که بر Velen تسلط دارند) می‌فرستد. این ارواح به گرالت دستور می‌دهند که رقیبشان Whispering Hillock را نابود کند تا اطلاعاتی درباره Ciri به او بدهند. گرالت بعد از اینکه با Hillock در می‌افتد متوجه می شود که گروهی از یتیمان جنگی که توسط پیرزنی نگهداری می‌شوند و در باتلاق زندگی می‌کنند، طعمه Crones هستند و اگر آن آزاد شود آنها نجات پیدا می‌کنند. بعد از کشتن یا نجات آنها مشخص می شود که Crones، Ciri را گرفته‌اند تا او را به Wild Hunt تحویل دهند. گرالت قسم یاد می کند که Crones بکشد ولی قبل از این کار می خواهد بفهمد که آیا این پیرزن، Anna Strenger( همسر گمشده Baron) است یا خیر. بعد از بازگشت به Crow’s Perch، Baron در صدد نجات همسرش بر می‌آید. اگر گرالت طبق دستور Crones، Whispering Hillock را بکشد، Baron زنش را نجات می‌دهد و ذهن بیمار او را درمان می کند و یتیمان ناپدید می‌شوند. اگر گرالت، Whispering Hillock را آزاد کند، Crones، Anna را طلسم می‌کنند که در نهایت منجر به مرگ او می‌شود و یتیمان فرار می کنند. Baron نیز بعد از این ماجرا خودش را دار می‌زند و Willock که اکنون آزاد شده است از آن روستا انتقلم سختی می گیرد. Baron در هر صورت اینگونه اعتراف می کند که Ciri در Novigrad است.

مروری بر داستان The Witcher – قسمت سوم

گرالت بعد از رسیدن به شهر Novigrad، متوجه می شود که Church of the Eternal Fire که سازمانی مذهبی-نظامی است که توسط Redanian King Radovid حمایت می‌شود، جادوگران این شهر را قتل عام کرده است. گرالت با معشوقه قبلیش، Triss Merigold، ملاقات می‌کند و متوجه می شود که Ciri به دنبال فردی به اسم Dandelion، دوست سابقش است. این یافته، گرالت را به سمت شبکه پیچیده و زیرزمینی جنایتکاران Novigrad و به ویژه Sigismund Dijkstra (رئیس جاسوسی سابق Redania) و Who*reson Junior(اربابی جنایتکار و سادیست) می‌کشاند. گرالت بعد از انجام چندین ماموریت طولانی، بلاخره موفق به یافتن و نجات و Dandelion می‌شود و از طریق او متوجه می‌گردد که Ciri به مجمع الجزایر Skellige منتقل شده است. گرالت وقتی در Novigradاست می‌تواند دو کار انجام دهد: اینکه به Triss کمک کند بدون اینکه کسی متوجه شود از دست جادوگران فرار کند ( که این کار باعث ایجاد رابطه ای رومانتیک بین این دو می‌شود) یا اینکه نقشه قتل شاه Radovid را به همراه Dijkstra، Vernon Roche، Ves و Thaler (افراد وفادار به Temerian) بکشد.

مروری بر داستان The Witcher – قسمت سوم

گرالت بعد از سفر به Skellige با Yennefer که در حال بررسی انفجاری جادویی (که او فکر می‌کند این انفجار به Ciri مربوط است) ملاقات می‌کند. این دو پس از ان این گفت و گو در مراسم تدفین Bran، شاه Skellige، شرکت می‌کنند و در آنجا متوجه می‌شوند که جزیره درگیر جنگی برای کسب تاج و تخت است. این جنگ بین پسر شاه، Svanrige، با Cerys و Hjalmar (فرزندان اشراف زاده ای قدرتمند) است. گرالت و Yennefer، The Mask of Uroboros را از کاهنی به نام Ermion می دزدند. با این ماسک می‌توان گذشته را دید. گرالت با استفاده از این ماسک در محل انفجار، متوجه می شود که Ciri به جزیره ای به نام Lofoten سفر کرده است. این دو پس از سفر به Lofoten متوجه می‌شوند که Wild Hunt به روستا حمله کرده است. Ciri به کمک Skjall (که بعد از این ماجرا اسمش به Craven تغییر می کند، کسی که از روستا به دلیل ترسی که به او نسبت داده می‌شد، طرد شده بود و بعدا وقتی در تلاش است تا آبرویش را باز پس گیری کند، می‌میرد) از مهلکه فرار می‌کند. Yennefer بعد از یافتن جسد او با استفاده از قدرتش، با این جسد رابطه برقرار کرده و اطلاعاتی در مورد Ciri دریافت می‌کند. Skjall بعد از نجات او از دست Hunt، موجود بچه گانه‌ای را که در سواحل Skellige سرگردان است، مشاهده می‌کند. گرالت بعد از کنار هم گذاشتن سرنخ‌ها، متوجه می شود که آن موجود بچه‌گانه، Uma نام دارد. Uma موجود نفرین شده‌ای بود که گرالت آن را قبلا در Crow’s Perch دیده بود. بعد از بازگشت از Lofoten، Yennefer تصمیم می‌گیرد عشق گرالت به خود را امتحان کند. او این کار را با استفاده از شی‌ای جادویی انجام می‌دهد. گرالت می تواند عشقش را ثابت کند یا اینکه آن را رد کند و به رابطه بینشان پایان دهد. گرالت قبل از ترک Skellige، در امور تاج و تخت و اینکه چه کسی از بین Hjalmar، Cerys و یا Svanrige بر تخت Skellige بشیند، دخالت می‌کند.

مروری بر داستان The Witcher – قسمت سوم

گرالت و Yennefer، Uma را از Crow’s Perch پس می گیرند و او را به Emhyr در Vizima پیشکش می کنند. این سه بعد از اینکه متوجه می‌شوند که برداشتن طلسم و نفرین از Uma کلید یافتن Ciri است تصمیم می‌گیرند او را به مدرسه ی جادوگری متروکه‌ای به نام Kaer Morhen ببرند. در آنجا طلسم Uma را باطل می کنند و متوجه می شوند که Uma در واقع Avallac’h یا همان همراه Ciri است. Avallac’h می‌گوید بعد از حمله به Lofoten، برای حفظ جانش Ciri را به Isle of Mists منتقل کرده است. گرالت تصمیم می گیرد Ciri را نجات دهد و به Kaer Morhen برگرداند ولی متوجه می شود که این کارش توجه Wild Hunt را جلب خواهد کرد. او بعد از جمع آوری گروه کوچکی از همراهانش در Kaer Morhen برای جنگ پیش رو آماده می شود و به Isle of Mists سفر می کند. او Ciri را در وضعیتی نزدیک به مرگ، پیدا می‌کند ولی با استفاده از کرم شب تاب جادویی ای که از Avallac’h گرفته بود، او را به هوش می‌آورند. Ciri در مورد این که چرا Wild Hunt به دنبال قدرت او هستند می گوید:” Eredin، شاه Wild Hunt به دلیل اینکه دنیایش به وسیله پدیده ای به نام White Frost در حال نابودی است می خواهد از قدرت Ciri استفاده کند تا دنیای جدیدی را فتح کند.” در حالی که Wild Hunt به دنبال آنها هست، آنها به Kaer Morhen باز می‌گردند. بعد از اینکه به Yennefer، Triss و Vesemir ملحق می شود، Hunt حمله می کند. Vesemir در تلاش برای محافظت از Ciri، در نبرد با Imlerith (یکی از فرماندهان اصلی Wild Hunt) کشته می شود. Ciri بعد از این ماجرا بسیار ناراحت شده و با آزاد کردن مقدار زیادی از انرژی موجب می شود که Eredin و Hunt عقب نشینی کنند. Avallac’h با استفاده از وردی، Ciri را آرام می کند. گرالت، Yennefer، Triss، Ciri همراه با سایر متحدانشان مراسمی برای تدفین Vesemir ترتیب می دهند.

مروری بر داستان The Witcher – قسمت سوم

Ciri و گرالت برای انتقام به Velen سفر می کنند و Imlerith و دو تا از سه Crones of Crookback Bog را می‌کشند. آنها بعد از پیروزی، به Novigrad سفر می کنند و به Triss و Yennefer کمک می کنند the Lodge of Sorceresses را اصلاح و بازسازی کنند تا این کار به آنها در نبرد با Wild Hunt کمک کند. آنها بعد از آن در مورد Sunstone نکاتی را می‌فهمند. آنها متوجه می‌شوند که Sunstone که در Skellige قرار دارد می تواند Eredin را فریب دهد و او را به محلی بکشاند. گرالت ممکن است در صدد کشتن شاه Radovid باشد. اگر اینگونه باشد او پس از این کار با Vernon Roche یا Djikstra برای نقشه های سیاسی بعدی همراه می شود که این همراهی موجب می شود هرکه با اوهمراه نباشد، کشته شود. گرالت در Skellige، Sunstone را با کمک Phillipa Eilhart ( جادوگری کور) که او را در کشتن Radovid همراهی می کند، پیدا می‌کند. آنها خود را برای حمله به Eredin در isle of Undvik آماده می کنند. Avallac’h از Sunstone(که باعث فرار Hunt می شود) استفاده می‌کند. گرالت و متحدانش درصدد شکست آنها بر می‌آیند. Ciri و گرالت، Caranthir (دریانورد Hunt) را شکست می دهد. گرالت به جنگ Eredin رفته و در نهایت پیروز می‌شود. از طرفی White Frost در حال نزدیک شدن به Skellige است. Ciri اصرار دارد که تنها اوست که می‌تواند با Elder Blood که در رگ‌هایش جریان دارد White Frost را قبل از اینکه همه افراد را در همه جهان‌ها بکشد، نجات دهد. او از طریق پرتال و درگاهی که Avallac’h برایش باز می کند با White Frost مواجه می‌شود و به تهدید آن پایان می دهد.

مروری بر داستان The Witcher – قسمت سوم

پایان بازی با توجه به انتخاب هایی که گیمر می کند، تغییر می‌کند. اگر تنها Ciri را به طور ویژه در نظر بگیریم، سه پایان متفاوت پیش رو داریم: 1- اگر گرالت او را به Emperor Emhyr تحویل دهد، Radovid به قتل می‌رسد، در نتیجه گرالت با Roche همراه می‌شود و Nilfgaard در جنگ پیروز شده و Ciri صاحب تاج و تخت Nilfgaardian می‌شود چراکه او نقشش به عنوان ملکه را برجسته‌تر از تنها یک شکارچی هیولای سرگردان می‌داند. 2- اگر گرالت او را تحویل ندهد، آن دو نقشه می کشند که نشان دهند که Ciri مرده است، در نتیجه Ciri هم مانند گرالت جادوگر می‌شود (نتیجه جنگ نیز با توجه نقشه قتل تغییر می‌کند). 3- اگر Ciri حین مواجهه و توقف White Frost بمیرد، گرالت آخرین Crone بازمانده را شکار می کند تا مدال Vesemir را که تنها یادگاری او از Ciri است، به دست بیاورد. با این پایان، هیولا ها به خانه ای که گرالت در آن مدال را پیدا کرد هجوم می‌برند ( سرنوشت گرالت مبهم باقی می ماند).

میلاد شفیعی

میلاد شفیعی

1 نظر

برای ارسال نظرتان اینجا کلیک کنید

چهارده − شش =