سلتها (Celts) روی قطعهای از زمین زندگی کردهاند که از آن به یک نسخه کوچک از بهشت تعبیر شده است؛ منطقهای با طبیعت سرسبز و فوقالعاده. ولی هیچ چیز همیشگی نیست و راه فراری هم از گناهانی که مرتکب آن شدهایم، وجود ندارد. یک دوزخ روی زمین فراهم شده تا سلتهای گناهکار، آنجا از گناه زدوده شوند و تقاص زشتیها و پلیدیهایشان را بدهند. نینجا تئوری (Ninja Theory) روزگاری شمشیر بهشتی (Heavenly Sword) را ساخت و حالا، نوبت به Hellblade رسیده تا مهمان خانه دوستداران سبک Hack & Slash شود. روزی ما را به یک ادیسه در دنیایی آخرالزمانی (Enslaved: Odyssey To The West) دعوت کرد و حالا میخواهد ما را به دوزخی در قلمروی سلتها ببرد. در ادامه با VGMAG همراه باشید.
پیش از هرچیز، باید گفت که نینجا تئوری هم به آن دسته از استودیوها پیوسته که به شخصیتهای اصلی مونث روی آوردهاند. این استودیو شخصیت اصلی بازی جدید خود را مونث انتخاب کرده؛ جو انتخاب شخصیت اصلی مونث چند وقتی است که در دنیای بازیها به راه افتاده و به هر حال یک تابوشکنی محسوب میشود و اگرچه بارها شاهد افتادن سازندگان از آن سوی بام و بالا بودن دوز فمنیسم در این دست بازیها بودهایم، ولی به هر حال رسیدن به این حقیقت که از شخصیتهای اصلی مونث هم در بازیها میتوان بهره برد نکته مثبتی است. اینکه این شرکت هم به همین شکل از آن طرف بام خواهد افتاد یا نه مسئلهایست که تا زمان عرضه بازی نمیتوان در مورد آن حرفی زد ولی اینجا حال و هوای بازی و اتمسفر آن هم به گونهای است که بعید به نظر میآید نینجا تئوری به آن سمت و سو برود.
این شخصیت مونث سینوا (Senua) نام دارد و در اصل از قوم سلت است. همین اصالت سلتیک او باعث شده تا بازی به سمت و سویی برود که پر باشد از استعاره به افسانههای این قوم. او یک شخصیت روان پریش است، کابوسهای زیادی دارد و گاهی هم خیالاتی میشود. او در دنیایی زیسته که جهنم به خاطر گناهان زیاد مردم، برپا شده و همین باعث شده تا نزدیکان او نیز برای مجازات به دوزخ برده شوند. او یک سفر شخصی را در دل این دنیای عجیب و موحش آغاز میکند و در این میان، خیالات ذهن متوهم او باعث ترسناکتر شدن این دنیا میشود. سفر او شخصیست؛ سینوا به نظر تنها بازمانده از قبیلهاش بوده و فارغ از هرگونه انگیزه شخصی دیگر، به نظر او به دنبال یافتن نزدیکان خویش است. متاسفانه خبری از دیگر شخصیتهای بازی نیست و سازندگان تماماً روی سینوا و مشکلات روانیاش مانور دادهاند. هیچ جزئیات داستانی خاص دیگری هم ارائه نشده است. نکته جالب آنجاست که سازندگان اذعان داشتهاند نحوه روایت بازی صرفاً روی میانپردهها متکی نیست و روشهای روایی دیگری چون توضیحات آیتمها و یادداشتها و حتی داستانگویی محیطی هم در آن وجود دارد، البته شاید نه همه این موارد ولی برخی از آنها در بازی وجود دارند تا کمی از باری که به دوش میانپردهها گذاشته شده بکاهند. ظاهر سینوا هم در گذر زمان و در طول ساخت بازی دچار تغییر شد و اگر تصاویری از او را در اوایل دوران ساخت بازی و اواخر آن مشاهده کنید، قطعاً متوجه تغییرات ظاهری او خواهید شد. باید اعتراف کرد که ظاهر کنونی او بیشتر به سلتها شباهت دارد. طبق گفته خود سازنده، بزرگترین چالشی که با آن مواجه بودهاند تلفیق داستان با گیم پلی بازی بوده به نوعی که بتوان داستان را در تار و پود گیم پلی بازی حس کرد و شیرازه گیم پلی براساس همان داستان چیده شود. باید دید که سازنده تا چه حد از دست و پنجه نرم کردن با این چالش، سربلند بیرون میآید.
تسلط نینجا تئوری روی فضاسازی بسیار بالاست. فقط به Enslaved: Odyssey To The West نگاهی کنید تا با اوج هنر آنها در به تصویر کشیدن دنیایی پساآخرالزمانی، مرده و بیروح ولی در عین حال سرسبز (چیزی مثل The Last Of Us) آشنا شوید. این تبحر در فضاسازی باعث میشود تا بیش از هرچیز، فضاسازی بازی جدید آنها یعنی Hellblade: Senua’s Sacrifice به چشم بیاید و وقتی هم که میدانیم بازی در دوزخ رقم میخورد، همان دوزخ بیش از هر چیزی جالب جلوه کند. جهنم، تم اصلی بازی است و به همین جهت حال و هوای جهنمی حاکم بر بازی تاثیر به سزایی در القای حس همذات پنداری با سینوا خواهد داشت و البته آنچه از نمایشها و تصاویر منتشر شده از بازی برداشت میشود، ترسناک، بیرحم و خشن بودن حال و هوای بازی است. البته از یک جهنم، جز این هم انتظار نمیرود! البته از یاد نبرید که این دوزخ در منطقه سلتها به پا شده و همین اشتیاق را برای تجربه آن دوچندان میکند. میدانید چرا؟ در زمینه بازیهای کامپیوتری، افسانههای سلت به مانند یک منبع بکر و دست نخورده میمانند. کمتر سازندهای به سراغ آنها رفته؛ تقریباً میتوان گفت معروفترین عنوانی که بر اساس این افسانهها ساخته شده Folklore است که البته همان هم خیلی شناخته شده و محبوب نیست. سازندگان به طور هوشمندانهای از اعلام منبع اقتباس اصلی بازی خود سر باز زدهاند و گفتهاند فیلمها، کتابها، مطالعات تاریخی و حتی کمیکهای مختلفی به آنها در ساخت یک دنیای منطبق به افسانههای سلت کمک کرده است. البته خیلی هم مهم نیست منبع اقتباس کجاست، وقتی که بازی عملکرد خوبی دارد!
طراحی محیطها در بازی به نظر فوقالعاده میآید. در نمایشها و تصاویر منتشر شده از بازی، اوج طراحی هنری و میزانسن را میتوان یافت. سازندگان به دقت و وسواس فراوان و با پیش رو قرار دادن آن چه از دل افسانهها بیرون کشیدهاند، اقدام به طراحی محیطهای بازی کردهاند و به همین جهت در گوشه گوشه بازی میتوان از طراحی هنری شگفت انگیز آن لذت برد. نینجا تئوری قبلاً هم تبحر خود در زمینه طراحی محیط را اثبات کرده بود و Hellblade: Senua’s Sacrifice هم میتواند برگ زرین دیگری در کارنامه این استودیو از لحاظ طراحی محیط باشد. افسانههای مربوط به دنیای زیرین (همان جهان دوم یا همان جهان اخروی) سلت سبب شدهاند تا دست نینجا تئوری برای طراحی محیطهای وهمآور، اتمسفریک و پرجزئیات کاملاً باز باشد و اگر نینجا تئوری قدر این گنجینه ارزشمند را بداند، قطعاً میتواند بار دیگر نام خود را به عنوان سازندهای که خوب بلد است از محیطها برای القای حس همذات پنداری به مخاطب به خوبی استفاده کند، بر زبانها بیندازد.
قرار است تا Hellblade: Senua’s Sacrifice در سبک Hack & Slash باشد و مهمترین نکته که در ساخت یک عنوان با این سبک باید مورد توجه قرار بگیرد، سیستم مبارزات آن است. سیستم مبارزات دستپخت جدید نینجا تئوری به هیچیک از عناوین قبلی این استودیو شباهت ندارد و کاملاً منحصر به فرد است. از یک طرف این مسئله باعث میشود تا شاهد یک گیم پلی نوین و متفاوت با آثار قبلی این استودیو باشیم، از سوی دیگر هم باعث میشود تا کمی نگران آن شویم که نکند این متفاوت بودن در نهایت به گیم پلی بازی ضربه بزند. اول از هرچیز باید گفت زاویه دوربین این بازی سوم شخص است ولی روی شانه قرار دارد! شاید بتوان نزدیکترین نمونه به این بازی را از لحاظ دوربین، جدیدترین نسخه از God Of War تلقی کرد. دوربین روی شانه باعث شده تا نسبت به دیگر آثار نینجا تئوری، در هر سکانس با دشمنان کمتری مواجه باشیم و در نتیجه مبارزات بازی به طور کلی آن سرعتی که در DmC و Enslaved دیده بودیم را نخواهند داشت و به قولی سنگینتر خواهند بود. این سنگینتر بودن موجب شده تا بازی به طور کلی چالشبرانگیز تلقی شود. سازندگان صریحاً اعلام کردهاند که با یک بازی دشوار طرف خواهیم بود؛ اگرچه این بازی احتمال دارد که درجه سختیهای متفاوت نداشته باشد ولی نینجا تئوری اطمینان حاصل کرده که در حال ساخت یک بازی دشوار است و هر کسی، تاب و توان به اتمام رساندن آن را نخواهد داشت. این باعث شده تا خود نینجا تئوری بگوید این بازی برای هر کسی ساخته نشده و در اصل، آمده تا طرفداران دوآتشه و سرسخت سبک H&S را ارضا کند.
صحبت از دشمنان بازی شد، بد نیست به تنوع خوب آنها هم اشاره کنیم. البته این تنوع را با بررسی طرحهای هنری منتشر شده از بازی متوجه شدهایم و امکان آن که در نسخه نهایی، خبری از برخی دشمنان که در طرحهای هنری شاهد آن بودیم نیز نباشد و این نکته را هم باید مدنظر داشت. از سوی دیگر در سکانسهای اکشن بازی، هیچ خبری از QTE یا همان سکانسهای دکمه زنی نخواهد بود و مبارزات بازی کاملاً وابسته به تواناییهای شما است. عدم وجود QTE در یک بازی H&S جالب است و نشان از اعتماد به نفس سازنده نسبت به سیستم مبارزاتی که در بازی گنجانده دارد. یک نکته عجیب که در این میان وجود دارد، آن است که تنها سلاح سینوا در طول بازی طبق اعلام سازندگان همان شمشیر اوست. عدم وجود سلاحهای مختلف در بازی شاید روی کیفیت کلی گیم پلی تاثیر بگذارد و باعث تکراری شدن آن شود ولی انتظار میرود که خود نینجا تئوری بداند که دست به چه قمار بزرگی زده و حداقل از لحاظ کمبوها بتواند کاری کند تا بازی رنگ و بوی تکراری به خود نگیرد. صحبت از کمبوها شد؛ در این بازی با آن سیستم همیشگی کمبوها روبرو نخواهیم بود چرا که به طور کلی سکانسهای اکشن بازی همان طور که گفته شد سنگینتر از دیگر عناوین همسبک است و خبری از بزن و بهادر بودن سینوا به مانند دانته (Dante) و کریتوس (Kratos) نیست. فنون خاص (همان Special Moves) هم در بازی وجود دارند ولی سازنده قصد دارد تا اطمینان حاصل کند همه و در هر زمان، نتوانند از آنها استفاده کنند. در بازی چیزی شبیه به درخت مهارت (Skill Tree) هم تعبیه نشده و بنابراین، خبری از ارتقای شخصیت و سیستمهای مشابه نخواهد بود و بازی فقط و فقط روی مهارت شما در کار با همان شمشیر سینوا تمرکز دارد. در نهایت باید گفت که به نظر بازی صرفاً تمرکزی روی مبارزات نداشته و باید شاهد موارد دیگری چون کاوش در محیط و … باشیم.
طراحی یک دوزخ سلتیک، یک موتور گرافیکی قدرتمند را هم میطلبد و به همین منظور نینجا تئوری به سراغ Unreal Engine 4 رفته است. این موتور سازندگان را قادر ساخته تا افکتهایی چون آتش و باران را به زیبایی هرچه تمامتر در بازی بگنجانند و جهنم سوزانی که سینوا در آن قدم خواهد گذاشت، در اتاق شما هم محسوس خواهد بود! کیفیت بافتها تقریباً مناسب به نظر میرسد و نورپردازی هم وضع جالبی دارد. البته باید گفت که هنوز نرخ فریم این بازی روی PS4 مشخص نشده ولی انتظار میرود که نرخ فریم بازی روی 30 قفل باشد و هنوز پشتیبانی بازی از PS4 Pro رسماً تائید نشده ولی بدیهی است که شاهد پشتیبانی این بازی از کنسول میان نسلی سونی باشیم. روی رایانههای شخصی هم قاعدتاً گزینههای بیشتری برای اجرای تنظیمات دلخواه وجود خواهد داشت و هرچه سختافزار شما قویتر باشد، خروجی بازی هم بهتر خواهد بود. بازی دارای یک حالت Photo Mode هم خواهد بود و با توجه به طراحی محیطها و اتمسفر گیرای بازی، عکسبرداری از این بازی با قابلیتهای نهفته در حالت Photo Mode آن جذابیتهای خاص خود را خواهد داشت. آهنگساز بازی اندی لاپلیگوا (Andy LaPlegua) نروژی است و اگر به آهنگهای الکترونیک و متال علاقهمند باشید، احتمال دارد که با گروه موسیقی او یعنی CombiChrist هم آشنایی داشته باشید. البته بگذارید یک مثال نزدیکتر بزنیم: او آهنگساز بازی DmC هم بود و از آهنگهای او در آن بازی هم استفاده شده بود. موسیقیهای تند و پرزرق و برق او در DmC که فوقالعاده بود ولی اکنون و باتوجه به اتمسفر Hellblade: Senua’s Sacrifice او احتمال دارد آثار خود برای این بازی را بیشتر به سمت اتمسفریک و Ambient هدایت کند.
Hellblade: Senua’s Sacrifice یک بازی AAA ولی مستقل است؛ ناشر بزرگی ندارد و خود نینجا تئوری وظیفه نشر آن را برعهده گرفته و به همین جهت خبری از نسخه فیزیکی برای این بازی نیست و اگر به تهیه آن علاقهمند هستید باید به سراغ نسخه دیجیتالی آن بروید. این بازی محتویاتی به کیفیت یک بازی AAA دارد ولی توسط تیمی 15 نفره ساخته شده و از لحاظ کمی، قطعاً در قیاس با آن عناوین کم میآورد و به همین جهت سازندگان قیمت آن را 30 دلار قرار دادهاند. طبق گفته خود سازنده، به اتمام رساندن این بازی 6 تا 8 ساعت زمان میبرد که نصف یک بازی AAA معمول در این روزهاست، به همین جهت قیمت آن هم نصف یک بازی AAA تعیین شده است. البته این دال بر آن نیست که این بازی کیفیتی پایین دارد و خود نینجا تئوری هم تاکید کرده که بازی آنها فقط از نظر کمی (مدت زمان) کوتاهتر از دیگر بازیهای AAA روز است و به همان خاطر هم قیمت آن نصف چنین عناوینی است تا جانب عدالت هم رعایت شود ولی به جز آن، میتوان منتظر یک بازی باکیفیت بود. نینجا تئوری خود ناشر بازی خواهد بود و به همین خاطر عرضه نسخه فیزیکی بازی در حد بضاعت این استودیو نیست پس عطای نسخه فیزیکی هم به لقای آن بخشیده شده است. در صورت پیش خرید کردن این بازی برای PS4 یک تم متحرک زیبا و در صورت پیش خرید آن برای PC هم یک کمیک بوک کوتاه با محوریت بازی به نام Hellblade: Senua’s Song را دریافت خواهید کرد. همچنین نینجا تئوری به پشتیبانی از ماد روی پلتفرم PC هم فکر میکند. Hellblade: Senua’s Sacrifice یک تلاش صادقانه از سوی نینجا تئوری است؛ سازنده سعی کرده تا با بازیبازان روراست باشد و بروزرسانیهای متعدد وبسایت این بازی با تصاویر جدید، اطلاعات و حتی یادداشتهای مختلف و جواب دادن به سوالات متعدد طرفداران این بازی در شبکههای اجتماعی هم به خوبی نمایانگر این تلاش صادقانه است. این بازی با در پیش گرفتن یک راه نو و قیمت گذاری جالب خود تحت عنوان AAA مستقل، میتواند آغازگر یک مسیر جدید در صنعت بازی باشد. باید منتظر ماند و دید که آیا نینجا تئوری میتواند از این کارزار پرخطر سربلند بیرون بیاید یا خیر. در تاریخ 8 آگوست سال جاری ( 17 مرداد) میتوانید با PS4 یا PC خود، یک جهنم سلتیک را تجربه کنید.
نظری ارسال کنید