شاید باور نکنید ولی به عنوان نگارنده برای چهارمین بار است که پاراگراف شروع نقد بازی Ario را مینویسم و اینبار پاکش نمیکنم و بالاخره چیزی که در حال حاضر میخوانید و جلوی چشمان شماست، ایجاد شده. نوشتن در مورد یک بازی ایرانیای که روی PSN منتشر شده و نه تنها باعث خوشحالی نیست بلکه باعث تعجب است، بسیار سخت و اعصاب خرد کن است. همراه ویجیمگ باشید با نقد و بررسی بازی Ario.
واقعا گاهی نوشتن در مورد بازیها سختترین کار ممکن است. خصوصا اگر بازی یک اثر ایرانی باشد و خصوصا اینکه همین بازی بعد از سالها تاخیر و بعد از سر و صداهای زیاد در زمان معرفی عرضه شده باشد. بازی Ario دقیقا مصداق همین موضوع است. یک بازی ایرانی با تاخیری چند ساله و کهنه شده. کهنهای که حتی در زمان معرفی سال 1397خورشیدی هم بیات به نظر میرسید.
اگر بخواهیم بازی را همانند خودش بررسی کنیم باید همینجای کار و بدون هیچ مقدمه و موخرهای یک متن کوتاه بنویسیم و نداشتههای بازی را لیست کنیم. چرا نداشتهها؟ چون واقعا در این بازی هیچ داشتهای برای جذابیت و جذب مخاطب وجود ندارد.
بازی از جایی شروع میشود که پسری در خواب خود در حال جنگ با دشمنانی الکن است. دشمنانی الکن و گنگ و البته خنگ. پسر بعد از کمی جنگ و مقداری پلتفرمینگ که مثلا بخش آموزش بازیست از خواب بیدار میشود و با مادرش در کات سینی صحبت میکند. پسر به جنگل فرستاده می شود و تقریبا بازی از اینجا شروع میشود. بعد از برگشت خبری از خانه و مادر نیست و به دنبال مادر میرود.
داستان بازی تکراری و ساده خارج از هرگونه تعلیق است. مادری دزدیده شده توسط افرادی احمق که در اواسط بازی خواهیم فهمید کیستند، جریان پدری که کشته شده و در انتها ورود دختر پادشاه سابق و جریاناتی که به هیچ سرانجامی نمیرسند. گیمر در انتها بدون هیچ دریافتی از بازی و داستان آن، رها میشود. حتی کات سینی برای انتهای بازی نساختهاند و در انتهای بازی و پس از اتفاقات نهایی هیچ چیزی مشخص نمیشود. به طور مطلق هیچ چیزی.
داستان اساطیریست؟ نمیدانیم. مدرن است؟ نمیدانیم. وجود یک کوه سنگی آتشین در بازی که قصد کشتن شما را دارد از چه بابت است؟ نمیدانیم. کوه آتشین از کجا آمده؟ نمیدانیم و بسیاری از نمیدانیمهای دیگر که در طول بازی و در کاتسینها هم مشخص نمیشود. سازندگان حتی برای کاراکترهای اصلی خود چند خط داستانپردازی نکردهاند. حتی در انتها نخواهیم فهمید که چه شد و چه بر سر این همه کاراکتر آمد.
شاید بگویید گیم پلی بازی جور داستان را خواهد کشید. که البته قطعا اینطور نیست. بزودی در بازی خواهید فهمید که میتوانید بدون کشتن بسیاری از دشمنان مراحل را رد کنید و گیم پلی یک ساعت و نیمهی بازی را حدودا نیم ساعته به پایان برسانید. تعجب نکنید چون بازی در 12 مرحله بسیار کوتاه طراحی شده که شامل پریدن، دویدن، قل خوردن است و بعد از اینکه دارای اسلحه شدید، تیر و مشت و تنه زدن نیز به آن اضافه میشود.
تقریبا در گیم پلی بازی هیچ هیجانی نیست و بعد از دقایقی میفهمید که مکانیک بسیار ساده بازی تقریبا شوخیست. مکانیکی که اصلا بالانس نیست و با اولین پرش در بازی، عمق ضعف آنرا خواهید فهمید. نه پیشرفتی و نه آیتمی برای ارتقا و فقط با همان داشتههای اولیه تا انتهای بازی میروید. اوج خلاقیت گیمپلی بازی در شلیک با تیر و کمانهای ثابت و بزرگ به خرج دادهاند و صحنههای همانند Sniper Elite خلق کردهاند. که البته همین قسمتها بعضا با باگ روبرو میشوند و تیر شلیک شده از دشمن رد میشود و اتفاقی نمیافتد.
یکی از خلاقیتهای عجیب در این بازی رد کردن کاتسینهاست. باور میکنید یا خیر، کلیدی برای رد کردن کاتسینها (حداقل روی PS5) وجود ندارد و گیمر باید با فشار دادن دکمهای کات سینها را با سرعت مرور بالاتری مثلا با سرعت 4x تماشا کند.
پلتفرمینگ پر از ایراد بازی با زامبیها کامل میشود. دشمنانی همانند باقی دشمنان، با این تفاوت که با یک ضربه شما را میکشند و چینش بد آنها نه تنها چالش برانگیز نیست بلکه پتانسیل خوبی را هدر داده است. این زامبیها در نسخه آزمایشی و دمو که سال 97 روی پلتفرم هیولا عرضه شدند، به شکل دیگری عمل میکردند و در نسخه جدید به طور کل اضافی هستند.
صدا گذاری و موسیقی نیز بدترین احساس ممکن را رقم خواهد زد. موسیقی بازی به حدی بد است که تحمل همین 1 ساعت و خورده ای را هم نخواهید داشت. صداگذاری محیطی و دشمنان به مراتب بدتر از آن. دشمنان الکن و گنگ هستند و گویی با دهن بسته حرف میزنند. اصواتی که مشخصا فحش نیستند ولی شاید هستند. در این میان افکتهای صوتی کهنه و ضعیف بازی نیز نور علی نور هستند. حتی غول آتشین بازی نیز از عدم سینک بودن صدای خودش و یا لال بودن خودش شاکی میشود.
گاهی در طول بازی، آریو برای شما دیالوگهای کوتاه میگوید و گاهی هم در حد یک تا دو جمله در طول بازی نمکپراکنی میکند که شاید کمی حوصله گیمر کمتر سر برود. پلتفرمینگ پر از ایراد بازی، با موسیقی بازی بسیار هماهنگ است و در این میان گرافیک بازی نیز به لطف قدیمی بودن به کمک آنها میآید تا یک اثر بسیار ضعیف و سطحی را به نمایش بگذارند.
گرافیک Ario حتی برای سال 1397خورشیدی نیز قدیمی و پر ایراد بود و حالا بعد از چندین سال و با این حجم از پیشرفت در بازیهای 2.5بعدی و تکنیکهای گرافیکی، نه تنها بازی زیبا نیست بلکه گاهی اغراق آمیز و زشت به نظر میرسد. اگر تصور کنید که، رنگ روغن روی قسمتهای از بازی ریخته شده، اصلا تصور اشتباهی نکردهاید. طراحی محیط و نور در بسیاری از مراحل به واقع زشت و ابتداییست.
کلام آخر
بازی Ario تلاشی عقیم و عقبمانده برای یک بازی پلتفرمر 2.5 بعدیست که حتی خودش هم نمیداند چرا با قیمتی 12.5 دلار روی PSN عرضه شده. همانند اصوات دشمنانش نامفهوم و گنگ است و همانند آنها زشت و بیبرنامه. با کمترین و ضعیفترین حد از روشنایی در بین آسمانی پر ستاره.
متاسفانه سازندگان Ario هیچ تلاشی برای عرضه استاندارد یک بازی 2.5بعدی نکردهاند. یک بازی بسیار ضعیف که به واقع تنها نکته مثبت این بازی اینست که میتوان آن را تا انتها بازی کرد.
نقد و بررسی بازی Ario روی PS5 و بر اساس نسخه ارسالی ناشر انجام گرفته.
Ario Review
برخی نکات برجسته و قابل ذکر در بازی
در بازی تقریبا هیچ نکته مثبتی نیست
نظری ارسال کنید