پیشنمایش PREY
سال ۲۰۰۶ یکی از عناوین نسبتا مهم و جذاب صنعت بازیسازی منتشر شد. بازی Prey از آن دست عناوین بود که شاید به نوعی تحول ایجاد کرد و خیلیها منتظر عرضه قسمت دوم آن بودند. خیلی زود اخبار ساخت قسمت دوم به بیرون درز کرد و طرفداران این بازی به آینده امیدوار شدند. اما خب طولی نکشید که بازی در سکوت خبری فرو رفت و دیگر خبری از آن نبود. در همین حین تریلرهای کوتاهی از Prey 2 عرضه میشد که اثری به مراتب جذابتر و مهیجتر را به تصویر میکشید. اما همان چند تریلر، پایان کار Prey 2 بود و بازی بعد از مدتی رسما توسط بتسدا لغو شد. اما طولی نکشید که استودیو آرکین، سازنده دو قسمت سری Dishonored تصمیم گرفت جان دوبارهای به بازی پِرِی بدهد و ساخت ادامه این بازی را آغاز کرد. موضوعی که وجود داشت این بود که آنها اثری متفاوت را شروع کردند که شباهتی نسبی به قسمت اول داشت و هیچ پسوند یا پیشوندی برای بازی انتخاب نکردند. این موضوع باعث شد تا اسم این اثر نیز Prey باشد.
از هم گسیختگی فضایی
بازی در سال ۲۰۲۳ جریان دارد. اما خب باید گفت که زندگی با آن چیزی که فکرش را کنید فرق دارد. در دنیای بازی، جاف اف کندی ترور نشده و با رایزنیهایی مختلفی که با کشورهای گوناگون داشته باعث شده تا علوم فضایی پیشرفت کند. به واسطه این پیشرفت و همکاری اکثر کشورها، صدها ایستگاه فضایی در سرتاسر کهکشان برپا شده که هر یک مشغول تحقیقات خاص خود هستند. ما در طول بازی تنها با ایستگاه فضایی جان اف کندی طرف هستیم و کل اتفاقات بازی در این ایستگاه رخ خواهد داد. حوادثی که دقیقا در سال ۲۰۲۳ و در زمان بیدار شدن کاراکتر ما در ایستگاه Talos I رخ خواهد داد. ایستگاهی که هیچ چیزش سر جایش نیست و با حقایق تلخ و عجیبی روبهرو میشوید.
شما ایفاگر نقش مورگان یو هستید. کاراکتری از همه چیز بی خبر که درست پس از بیدار شدن با خیل عظیم موجودات عجیب و غریب روبهرو میشود. موجوداتی سیاه که گویا تلفیقی از شرارت و پلیدی هستند و هیچ کس توانایی مقابله با آنها را ندارد. این موجودات که تایفون نام دارند، به یکی از بزرگترین رازهای بازی تبدیل شدهاند و باید علاوه بر تلاش برای بقا از حیات آنها نیز پرده بردارید و البته تلاش کنید تا زودتر به سیاره زمین برسید! فکرش را کنید، شما در واقع موش آزمایشگاهی دانشمندان بودهاید و تمامی این اتفاقات عامل انسانی دارد و خبری از بیگانگان نیست. همین مسائل پیچشهای داستانی را بیشتر میکند و رازهای بازی بیشتر میشوند. در مجموع میتوان گفت با توجه به چیزهایی که از آنها آگاه هستیم، داستان خوبی چشم انتظارمان است. با توجه به سابقه خود بتسدا هم شکی نداریم که داستان بازی از هر حیث غنی خواهد بود.
امنیتِ زیر خط فقر!
یکی از موضوعاتی که گیمپلی را حسابی تحتالشعاع قرار داده و آن را جذاب کرده این موضوع است که این ایستگاه فضایی برای مقاصد علمی و آزمایشگاهی طراحی شده و به هیچ وجه یک ایستگاه نظامی نیست. همین امر موجب شده تا هیچکس آمادگی لازم با دشمنان را نداشته باشد. به همین خاطر باید گوشه و کنار نقشه را مورد بررسی دقیق قرار دهید تا از اشیای موجود بتوانید سلاح سرد پیدا کنید و با آنها از خود دفاع کنید. اما خب به هر حال این طبیعت انسان است که در هر نقطهای حداقل ادوات نظامی را فراهم ببیند تا در صورت بروز مشکل بتواند از خود دفاع کند. پس در ایستگاه Talos I با کمی جستجوی دقیق میتوانید سلاحهای متنوع هم پیدا کنید. اما باید خاطر نشان کرد که اسلحهها نقطه قوت گیمپلی نیستند و سازندگان توجه زیادی به آن نکردهاند. منظورم این این نیست که این سلاحها اصلا طراحی خوبی ندارند و بهتر است آنها را کنار بگذارید. اما مابقی قابلیتهای گنجانده شده درون گیمپلی بهقدری جذاب است که بیشتر از آنها استفاده میکنید. همانطور که ذکر کردم، مورگان یو، موش آزمایشگاهی دانشمندان بوده و کارهای غیر انسانی زیادی روی او انجام شده است. به خاطر این رفتارها شما میتوانید به اشیا مختلف تبدیل شوید! شاید چیز عجیبی باشد ولی خب از افرادی که تناسخ را در Dishonored پیادهسازی کردند چیزی غیر از این انتظار نمیرفت. همه اینها در کنار هم باعث شده تا آن سیستم بقا و مبارزه با موجودات عجیب و غریب بازی به بهترین شکل ممکن پیادهسازی شود. اکشن سریع بازی همان چیزی که دوستداران اکشن توقع دارند و اگر واقعا تمام آن چه در تریلرها دیدهایم در بازی وجود داشته باشند به جرات این اثر از Dishonored یک سر و گردن بالاتر است. برای ارتقا قابلیتهای مورگان هم سیستم خوب و قابل قبولی ساخته شده که بی شباهت به بازیهای نقشآفرینی نیست. از اینها که فاصله بگیریم به ساختار مراحل میرسیم. خوشبختانه سازندگان ظرافت عمل خاصی انجام دادهاند و برای رسیدن از یک نقطه به نقطه دیگر راههای متعددی سر راه شما قرار دادهاند. و خب با توجه به پایانهای مختلف بازی و همینطور اتفاقات مختلف که حتی گیمپلی را دستخوش تغییر میکند قطعا شما هم مجاب میشوید هر سری یک مسیر را انتخاب کنید. مثلا فرض کنید برای پیشروی در یک مرحله دو راه دارید. یا از بین خیل عظیم دشمنان از وسط ایستگاه عبور کنید، یا بیرون از ایستگاه بروید و در فضایی بدون جاذبه مسیر خود را ادامه دهید. حالا که حرف از محیط خلاء شد باید بگویم سازندگان در این بخش هم هنر خود را نشان دادهاند. حضور در این محیط با لباس مخصوص فضایی مورگان دنبال میشود و لحظات خاصی را ارمغان میآورد. باید حسابی مراقب سیستم طبیعی بقا و آسیب بازی باشید. چون ممکن است لباس آسیب ببیند و شما نابود شوید یا از ارتفاع سقوط کنید و دست و پایتان بشکند! به هر حال از سازندگانی با این سابقه چنین اثر کاملی هم انتظار میرود.
و آنگاه که ترس طبیعی جلوه میکند
شاید اگر گرافیک و موسیقی بازی به این اندازه خوب نبودند، ما غرق بازی نمیشدیم. چنان طراحی محیط و البته دشمنان در تریلرها شما را مبهوت میکند که همه چیز را فراموش میکنید. طراحی بی نقص محیط، و همینطور ظاهر دشمنان و البته خود شخصیت مورگان باعث شده تا Prey از هر نظر خوب جلوه کند. شاید اگر این گرافیک بالا و ظریف نبود هیچگاه تا به این حد منتظر بازی نمیماندیم. یا صداگذاریها و موسیقی معرکه بازی که شما وارد محیط میکند. حس و حالی که توسط صداپیشگان و موسیقی به بطن گیمپلی تزریق میشود غیرقابل توصیف است. همین موسیقی و گرافیک است که باعث میشود حضور هر دشمن جدید لرزه به تن شما بیاندازد.
Prey قرار نیست در ژانر وحشت قرار بگیرد ولی شما را میترساند، قرار نیست تماما اکشن باشد، ولی اکشن نابش شما را جذب میکند و حتی قرار نیست عنوانی نقشآفرینی باشد ولی ساختار درست المانهای نقش آفرینیاش شما را مبهوت خودش میکند. این بازی را سازندگانی ساختهاند که پیش از این خود را ثابت کردهاند. ثابت کردهاند که استاد طراحی بازی هستند و میتواند مخاطب را عاشق محصول خود کنند. باید دید این عاشقی این بار هم تکرار میشود و سازندگان موفق به شکار گیمرها میشوند. آن موقع است که به ما خواهند گفت؛ شکارشدگان فضایی!
سازنده: Arkane Studio
ناشر: Bethesda Softworks
پلتفرم: PC, PS4, Xbox One
سبک: اکشن ماجرایی
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۹۶
نظری ارسال کنید