«دارک سولز» چیست؟ یک بازی دشوار و پیچیده با داستانی مدفون شده در اعماق دیالوگها که قسمت دوم سری «سولز» به شمار میرود و به دلیل همین خصوصیات منحصر بفرد، شهرتی جهانی یافت. این ویژگیهای منحصر بفرد در نظر ساده هستند: دنیایی تاریک و مخوف با دالانهای تنگ و دشمنانی بزرگتر از شخصیت اصلی که به سختی شکست میخورند. امضای بازی هم به زمین افتادن روحهای جمع آوری شده بعد از هربار مردن است. امضایی که در بیشتر بازیهای امروزی به شکلهای گوناگون جعل میشود. همراه وی جی مگ باشید با برسی بازی Code Vein.
عناوین زیادی سعی در تقلید از فرمول موفق و گیرای «دارک سولز» داشتند که اتفاقا یکی از آنها «دارک سولز 2» است. این شماره از سری سولز که توسط تیم دیگری ساخته شد هم نتوانست توفیقات آن معجون موفق را تکرار کند. جالب اینکه تنها بازی که سعی ندارد خود را شبیه «دارک سولز» نشان دهد «دارک سولز 3» است. این عنوان به عقیده خیلیها با حفظ نقاط قوت بازی اصلی و تقویت مشکلات و محدودیتهای غیرمنطقی تجربهای خالص از ساختار سری «سولز» ارائه کرد و نقطه پایانی متعالی برای این سری بود.
میازاکی خالق سری سولز، همان فرمول موفق را به شکلها و ترکیبات مختلفی در آورده و هربار هم موفق شده حس منحصر بفرد گیمپلی و اتمسفر گیرای سری سولز را حتی قویتر از قبل منعکس کند. اما کم نیستند کسانی که میخواهند با شبیه کردن ساختههای خودشان به این عناوین موفق سهمی از «مشابه سولزها» کسب کنند. استدیوها و بازیهای ریز و درشتی با این هدف ساخته شدهاند که اغلب آنها متوسط و ضعیف عمل کردهاند. در بین اینها شاهد عرضه بازی «Code Vein» هستیم. بازی که در ابتدا توسط فقط یک نفر طرفدار پر و پا قرص انیمههای شرقی و سبک سولز ساخته شد.
بعد از نمایشهای اولیه بازی همه انتظارات بالایی از بازی پیدا کردند. جملات شبیه به: «یه نفر پیدا شده یه تنه داره بازی شبیه دارک سولز میسازه، به نظر خیلی جالب میاد!!!» از هر طرف به گوش شنیده میشد. اما حیف که فقط همین یک تعریف را میشود از بازی داشت: “یک بازی شبیه سولز که خفن به نظر میرسد.” نه آنقدرها که توجهات را به خود جلب کرد، خفن است و نه حتی در تقلید از فرمول نخ نمای سری سولز موفق شده است.
بزرگترین مشکل بازی «کد وین» منطق بنیادی سازنده آن است. کاملا مشخص است او در نظر داشته یک کلون بیشرمانه از بازی سولز بسازد با این تفاوت که اندامهای شخصیتهای اصلی بیشتر مشخص باشند! شاید این نظر کمی بیرحمانه باشد چون بازی نهایی جدا از این ویژگی پررنگ، داستان جمع و جور و اتمسفر محو و جالبی دارد. ولی تقلید و شکست در تمامی زمینهها کمر بازی را شکانده و هیچ چیز نه رنگ و بوی فرمول موفق سولز را دارد، نه آنقدر بدیع و نو است که ارزش امتحان کردن را داشته باشد.
بزرگترین بخش بازی که به صورت مستقیم از این مساله ضربه خورده سیستم مبارزات بازی است. همه چیز از کلاس اسلحهها تا انیمیشنهای ضربه زدن و قابلیتهای هرکدام به طرز خندهداری عین سری سولز درآمده است. حتی انواع دشمنان و حرکات و انیمیشنهای آنها هم شبیه بازیهای سولز هستند. اگر بخواهیم تمام شباهتهای موجود در بازی «کد وین» و سری سولز را بگوییم متن پر میشود از «سولز، سولز، سولز»، مسالهای که اگر بازی را انجام دهید پررنگتر برایتان تفهیم میشود.
مثل بازی سولز شما باید در محیطهای بازی بگردید و دشمنان را بکشید و Haze جمع کنید تا بتوانید لول خود را بالا برده و لوازم و ارتقاءهای مورد نظرتان را انجام دهید. وقتی میمیرید این Haze در محل مرگتان باقی میمانند تا بروید برش دارید. اگر در تلاش بعدی بمیرید همه دستاوردهایتان از دست میروند. دستهبندی شمشیر و آلات جنگی برای هر کسی که با سری سولز آشنایی داشته باشد کاملا تکراری است. شمشیرهای کوچک و سریع و جنگ افزارهای بزرگ که باید دو دستی آنها را گرفت و در ضربه زدن کندتر هستند.
آیتم سلامتی که در هر بار زنده شدن تعداد محدودی دارند و قابل افزایش و تقویت نیز هستند. سایر آیتمهای قابل استفاده که همگی سایهای از آیتمهای منحصر بفرد سری سولز به شمار میروند. یک هاب یا مرکز عملیات برای مباشرت با سایر شخصیتهای داستانی و خرید و فروش و ارتقاء تجهیزات هم وجود دارد. حتی یک چشمه آبدرمانی جمع و جور هم در اطراف این هاب راهاندازی شده است تا بتوانید بعد از هر مرحله به آن رفته و تنی به آب بزنید، با این تفاوت که لباسهای شخصیتها در داخل استخر به مراتب پوشیدهتر از لباسهای اصلی کاراکترها در هنگام بازی هستند!
سیستم مبارزات شامل انجام جادوهای مختلف هم میشود. بخشی از بازی که به صورت تعجب آوری کاملا نوآورانه پیادهسازی شده و تشابه کمتری با سری سولز دارد. بازی کلاس کاراکترهای مختلفی که دارد که از راه کمک کردن به جنگجویان دیگر و آزاد کردن قابلیتهای آنها باز میشوند. برای مثال یک کلاس مربوط به پوشیدن زرههای سنگین و ضربان مهلک ولی کند است، در مقابل کلاسی دیگر مخصوص مبارزات سریع و از راه دور و کلاسی دیگر شامل میزان سلامتی کم ولی جادو جنبلهای رنگارنگ و کشنده.
تنوع این کلاسها بسیار مطلوب است ولی مشکل اینجاست که به جز چند مورد تفاوت چندانی با هم ندارند و در برخی موارد قابلیتهای بسیاری در بیشتر آنها تکراری است. اسلحه و لباسهایی که میتوانید استفاده کنید هم بسته به کلاس انتخاب شده و سبک مبارزهتان محدود میشود.
اگر یادتان باشد قبل از هر باسفایت در سری سولز معمولا کسی بود که به شما پیشنهاد همکاری بدهد. حتی با اتصال به بخش آنلاین بازی میتوانستید یاری برای مردن در کنارش برای خودتان دست و پا کنید. این یار و یاور در بازی «کد وین» میتواند یکی از شخصیتهای داستانی بازی باشد. شما آنها را انتخاب میکنید ولی قابلیت شخصیسازی چندانی ندارند و با مجموعهای ضربات و قابلیتهای مخصوص به خود برای کمک در مبارزات و گشت و گذار در محیط بازی به دردتان میخورند.
هر کدام از آنها کلاس مبارزه مخصوص خود را دارند و شکست دادن بعضی از باسها با یکی از آنها راحتتر است. برای مثال باسهایی که نمیشود به آنها نزدیک شد با همتیمیهایی دور برد و باسهای سریع و چالاک با همتیمیهای قوی و بزرگتر، سادهتر قابل شکست دادن هستند. اما در نهایت مبارزات عمق چندانی ندارند و شما میتوانید با هر کسی هر دشمنی را بکشید.
جنبههای فنی بازی اوضاع اسفباری دارند. فیزیک و انیمیشنهای بازی به جز اندامهای لرزان شخصیتها حرفی برای گفتن ندارند و هوش مصنوعی دشمنان به واقع در حد جلبک است. دشمنان تعداد ضربات محدودی دارند که هوشمندانه از آنها استفاده نمیکنند و در بیشتر مواقع قبل از اینکه بتوانند حتی انگشتی تکان بدهند زیر ضربات سنگین له میشوند.
سعی شده این کمبود هوش مصنوعی با چیده شدن دشمنان در جاهایی که بازیکن انتظار آن را ندارد جبران شود، ایدهای که خیلی زود رنگ میبازد و دیگر تاثیر لازم را ندارد. گرافیک فنی بازی هم در تصاویر چشمنواز به نظر میرسد ولی از نزدیک پر از ایرادات طراحی و بافتهای بی کیفیت است. نرخ فریم در اکثر مواقع ثابت است ولی در مواقعی هم بیدلیل افت میکند.
بازی از نظر طراحی کلی هم حرفی برای گفتن ندارد. محیطهای بازی و دشمنان خیلی سطحی و گذرا کار شدهاند. هیچ عمقی در مراحل بازی وجود ندارد و اغلب اوقات شما با یک دور گشت و گذار در هر کدام تمامی قسمتهایش را خواهید دید. حتی قابلیت باز کردن نقشه برای محیطهای بازی هم در نظر گرفته شده است که حسابی خیالتان را از تکمیل هر قسمت راحت میکند و در عین سادهتر کردن گشت و گذار در عوض لذت مراجعه چند باره و پرسه زدنهای کنجکاوانه را به کل از بین میبرد.
دشمنان بازی هم طراحی ظاهری ساده و تکراری دارند و سبک مبارزه بیشتر آنها شبیه به هم است. اکثر آنها فرصت نمیکنند تکان بخورند و بعد از تحمل ضربات پی در پی به زمین میافتند. اما در مقابل باسهای بازی که باز هم با نیم نگاهی به باسهای مخوف سری سولز ساخته شدهاند، بی دلیل قوی و خشمگین هستند. عدم تعادل در دشمنان هر منطقه و باس انتهایی آن سیستم گیمپلی لنگان بازی را به کل به زمین میزند. ضرباتی که باسها میزنند و میزان صدمهای که این ضربات بر شما وارد میکنند با هیچ منطقی قابل توجیه نیست و مبارزات را بیشتر به قماری بر سر شانس شما تبدیل میکند تا به ماموریتی شامل آماده سازی، اجرای مناسب استراتژی مبارزه و پیروزی شیرین.
داستان بازی همانطور که گفته شد یکی از نقاط قوت ولی کمرنگ بازی به شمار میرود. اتمسفر جدید و نوآورانهای که خلق میکند میتواند برای کسانی که کمتر سری سولز را تجربه کردهاند، ارزش امتحان کردن را داشته باشد. داستان بازی در شهری اتفاق میافتد که پس از آخرالزمانی از نوع شیوع بیماری به ویرانه تبدیل شده است.
تمامی افراد ساکن در آن به خاطر همین ویروس مهلک به خون آشام تبدیل شدهاند، با این تفاوت که خبری از خون آشامهای سنتی و اتوکشیده نیست و آنها مستقیم از خون بدن تغذیه نمیکنند بلکه به دنبال میوههای مخصوصی (Blood Bead) هستند که با خوردن آنها میتوانند مواد مغذی بدن خودشان را تامین کنند. اگر نتوانند انرژی بدن خود را تامین کنند به کالبدهای تهی و دیوانه (Void Type) تبدیل خواهند شد. شهر مورد نظر هم ظاهری امروزی و مدرن دارد و همانند سری سولز در زمانهای قدیم اتفاق نمیافتد. اگر بخواهیم مثالی بزنیم یک کپی سطحی از محیطهای سری «دارکسایدرز» است.
شخصیت اصلی بازی و همراه ساکت او زمانی از خواب بیدار میشوند که هرج و مرج همه جا را فرا گرفته و از بد روزگار هر دوی آنها هم حافظه خودشان را از دست دادهاند (تقریبا همه بازیهایی که در نیمکره شرقی دنیا تولید میشوند همینطوری آغاز میشوند! بیدار شدن از خواب و فراموشی). شهر را دار و دسته شخصی به نام سیوا اداره میکنند که مزدورانی برای غارت افراد ضعیفتر دور خود جمع کرده است و از آنها برای پیدا کردن میوههای خونی استفاده میکند.
اما آدمهای خوبی هم در این شهر آشوب زده زندگی میکنند که خیلی زود شما را وارد دسته خودشان میکنند و با کمک آنها به دنبال میوه کافی برای همه خواهید رفت و با گذشته و داستان زندگی آنها آشنا خواهید شد. با پیدا کردن قطعات حافظه این شخصیتها و آزاد کردن حافظهشان از چنگال فراموشی بخشی از اتفاقات زندگیشان را در غالب مراحل خوابگونه تجربه میکنید و ابعاد واضحتری از داستان بازی نصیبتان میشود.
امکان شخصیسازی بازیکن خودتان، بسیار پر جزئیات کار شده و از همان ابتدا تمامی آیتمهایی که میتوانید در طراحی کاراکتر استفاده کنید برایتان مهیا هستند ولی نباید ارزش زیور آلات از بودجه معینی بالاتر برود. طراحی و توجه به جزئیات شخصیتهای غیرقابل بازی دیگر هم در سطح قابل قبولی قرار گرفته.
اما فاجعهبار ترین بخش بازی شاید جنبههای هنری و موسیقی آن باشد. صداگذاری محیطها و شخصیتها در حد آماتور یا حتی پایین تر از آن کار شده و موسیقی بازی نقش کمرنگ و خندهداری ایفا میکند. جاهایی که باید باشد نیست و جاهایی هم که هست آنقدر ناگهانی آغاز و قطع میشود که بیشتر میتوان بخشی از عامل شوکه کننده بازی حساب کرد تا همراهی برای جو دادن به اتفاقات بازی. جنبههای هنری در طراحی شخصیتها و محیطها اوضاع نسبتا بهتری در مقایسه با بخش موسیقی دارند اما باز هم تناقصها و کمکاریهای بسیاری در این بخش به چشم میآید که با در نظر گرفتن تیم چند نفره توسعه بازی چندان هم تعجبآور نیست.
شاید بهتر بود بازی «کد وین» همان ایده جالب در ذهن سازندهاش باقی میماند تا بعد از فروکش کردن علاقه شدیدش به سری سولز در قالبی دیگر و با خلاقیت بهتری نمود پیدا میکرد. داستان و اتمسفر خاص بازی میتوانست برای یک سری انیمه بسیار مناسب باشد و بدون شک موفقتر عمل کند. اما همین معدود نوآوریهای بازی هم زیر سایه تقلید کورکورانه و سطحی از مکانیزمهای سری سولز گم شدهاند. اگر قرار باشد به هر بازی لقب بک حیوان را بدهیم بدون شک Code Vein یک میمون بود، آنهم میمونی نحیف و بینمک! میمونی که حتی در تقلید سادهترین حرکات هم چنگی به دل نمیزند.
PS4 Review
نقد و بررسی روی PS4 و بر اساس نسخه ارسالی سازندگان انجام گرفته.
Code Vein Review
-
5/10
خلاصه
نکات مثبت:
داستان
اتمسفر و طراحی پرجزئیات بعضی شخصیتها
کلاس کاراکترهای متنوع و پرتعداد
نکات منفی:
تقلید، تقلید و تقلید
به طور عمده هر قسمت دیگری که در قسمت نکات مثبت به آنها اشاره نشده است!!!
اگه ۴۰ دلار هم روی بازی بدن بازیش نمیکنم. جدای از داستان. از نظر فنی افتضاح. حس میکنی داری به سنگ و چوب ضربه میزنی
نیم ساعتش فردا یا پس فردا میاد رو سایت. واقعا ارزشش رو نداره
ای ول،من به شخصه خیلی باهش حال کردم منتظرم تخفیف بخوره بگیرمش خیلی باحاله