شاید نقد و بررسی The Medium در این بازه زمانی برایتان تعجب برانگیز باشد؛ در همین ابتدا باید گفت که دلیل نقد و بررسی این عنوان در این بازه، به سبب ارسال کد نقد و بررسی از طرف شرکت Bloober Team به مناسبت جشن هالووین است.
بدون درنگ به سراغ بررسی The Medium میرویم. عنوانی که در ابتدای عرضه کنسولهای نسل جدید، بصورت انحصاری برروی پلتفرمهای مایکروسافت و بخشی از بازیهای Gamepass در دسترس قرار گرفت و بعد از گذشت چند ماه، با بهرهگیری از امکانات کنسول پلیاستیشن 5، برای این کنسول نیز منتشر شد.
اگر پیشتر عناوینی چون Layers of Fear و یا Observer (میتوانید نقد و بررسی این عنوان را برروی وبسایت مطالعه کنید) را تجربه کرده باشید، متوجه شدهاید شرکت Bloober Team تمرکز خاصی برروی عناوین ژانر وحشت و ترس دارد. عناوین قبلی این شرکت هیچگاه در سطح عالی ظاهر نشده و با مشکلات فراوان تکنیکی دست و پنجه نرم میکردند، اما داستان و روایت آنها دلیلی برای به اتمام رساندشان بودند. شاید عنوان The Medium را بتوان جاهطلبانهترین ساخته این استودیو دانست.
داستان The Medium در مورد دختری است که قدرتهای ماوراطبیعی دارد و میتواند بین دنیای زندگان و مردگان رفت وآمد کرده و روحهای سرگردانی که در میان این دو دنیا سرگردان شدهاند را رها کند. داستان از جایی آغاز میشود که ماریان به تازگی پدرخوانده خود را از دست داده و دائما اسیر رویایی است که در آن دخترکی را میبیند که در کنار یک برکه مورد ضرب گلوله قرار میگیرد.
بعد از مرگ پدرخواندهاش، تماسی تلفنی از طرف شخصی ناشناس به نام توماس دریافت میکند که همه چیز را در مورد او و رویایش میداند و با دادن آدرسی، ماریان را به سمت یک هدف نامعلوم سوق داده و با درخواست کمک از او، به او وعده رسیدن به تمامی سوالهای زندگیاش و اینکه او چه کسی است را میدهد.
داستان تا اینجای کار و حتی تا لحظات پایانی به خوبی پیش میرود و دائما به دنبال یافتن جواببرای سوالهای خود هستید و در این راه با گذشته و سرنوشتی که ماریان فراموش کرده آشنا میشوید. اما از نظر نگارنده پایان داستان که به طرز عجیبی به سرعت اتفاق میافتد، آن کشش و ارزش لازم را برای این سفر کوتاه را نیز نداشت!
بدون رودربایستی باید گفت که بعد از دیدن پایان The Medium، متوجه میشوید که با چه داستان کلیشهای و تکراری و حتی ضعیفی طرف بودهاید که حتی از بعضی جهات دچار سوراخهای داستانی است. اگر بخواهیم مقایسهای با کارهای قبلی این شرکت انجام دهیم، به نظر میرسد از نظر داستانی عنوان Observer هنوز هم بالاتر دیگر عناوین قرار میگیرد.
در بخش گیمپلی با تغییرات زیادی نسبت به عناوین قبلی این تیم روبرو هستیم. تقریبا تمامی عناوین ترسناک قبلی آنها، همگی بصورت اول شخص دنبال میشدند، اما این بار روایت بصورت دوربین سوم شخص و ثابت دنبال میشود که برایمان بشدت یادآور عنوان سایبریا و رزیدنتایولهای کلاسیک بود.
بخش اعظم گیمپلی تشکیل شده از قدم زدن و یافتن سرنخ از جایجای محیط و خواندن دست نوشتهها و یافتن راهی برای خلاصی از موقعیتی که در آن قرار دارید. اما نکتهای که این گیمپلی را متمایز میکند، دسترسی ماریان، به دنیای مردگانی است که در موازات دنیای زندگان در حال سپری است که دست بر قضا شباهت بسیار زیادی به دنیای جهنمی Silent Hill دارد. بدین صورت که هر از گاهی مارین دچار حمله شده و صفحه نمایشگر به دو قسمت تقسیم میشود و در هر یک از آنها ما شاهد یکی از دو دنیا هستیم.
ماریان در هر دوی این دنیاها بصورت همزمان حضور دارد اما محیط این دو دنیا تفاوتهای کوچکی با یکدیگر دارند. برای مثال در دنیای واقعی دری که نیاز به باز کردنش داریم بسته است اما در دنیای مردگان همین در باز است و ماریان میتواند با انجام قابلیت خروج روح از بدن از این در گذر کرده و با انجام یک سری پازل خاص، در دنیای واقعی نیز این در را باز کند.
در ابتدای آشنایی با قابلیتهای مختلفی که ماریان از خود به نمایش میگذارد، هیجان زده شدیم و عطشمان برای حل معماهای بیشتر و بهتر بیشتر شد، اما هرچه در این سفر ترسناک پیش رفتیم، با پازلهای تکراری و راحتتری روبرو شدیم! تا جایی که در بخشهای پایانی اهرم گمشده یک کلید، دقیقا ده متر آنورتر و در گوشه اتاق منتظر شماست تا بدون هیچ زحمتی آن را برداشته و در جایش قرار دهید.
اغراق نکردهام اگر گفته باشم که نیمه دوم بازی The Medium به همین شکل پیش میرود که بشدت باعث خستگی بازیکن شده و معماهای (اگر بتوان به آنها معما گفت!) ساده و پیشپا افتاده باعث ایجاد حس احمق بودن در بازیکن میشود! سازندگان ظاهرا خودشان نیز به این امر کاملا واقف بودهاند و برای فرار از این تکرار، دشمنی اهریمنی بر سر راهتان قرار دادهاند که گاهی باید در یک مسیر مستقیم و خطی از دستش فرار کرده، و گاهی بصورت مخفیانه (که بدترین و ضیفترین سیستم مخفیکاریای بود که تا به امروز تجربه کرده بودیم!) از کنارش عبور کنید.
متاسفانه این کار نیز هیچ کمکی به بهتر شدن گیمپلی نمیکند و به همین منوال بازی را به پایان رسانده و تیرخلاص را در پایانبندی آن خواهید خورد! تمامی این تفاسیر در حالتی است که این عنوان برای اتمام به حداکثر 4 الی 5 ساعت زمان نیاز دارد که حدود 1 ساعت از آن را کاتسینها تشکیل داده است!
اما The Medium یک بخش بسیار فوقالعاده زیبا و درخور تشویق دارد و آن هم چیزی نیست گرافیک هنری و تکنیکی محیط! تیم هنری محیط (Environment Artist) سنگ تمام گذاشته و یکی از بهترین طراحی محیطی را در اختیار مخاطب قرار دادهاند. چه از نظر زیبایی و چه از نظر واقعگرایی با یک عنوان فوقالعاده کامل طرف هستیم.
شاید تنها نکته منفی بخش تکنیکی گرافیکی 30 فریم بودن آن باشد که احتمال دارد انتخابی هنری از طرف کارگردان بوده است تا حس سینمایی بودن را منتقل کند. به غیر از محیطهای دنیای زندگان، دنیای مردگان نیز از این قائده مستثنا نیست و با گرافیکی زیبا چه از نظر تکنیکی و چه از نظر هنری روبرو هستیم.
بدون شک میتوان در این بخش نمره کامل را به این تیم داد. از نظر صداگذاری نیز این عنوان به خوبی عمل میکند و صداهایی که در دنیای مردگان تجربه خواهید کرد گاهی مو به تنتان سیخ میکند. صداپیشگان نیز کار خود را به خوبی انجام دادهاند، هرچند در بخش موشن کپچر با مشکلاتی نظیر حرکات بیخود و اضافی کاراکترها طرف هستیم.
کلام آخر
استودیوی Bloober Team که در سالهای اخیر تمرکز خود را برروی ژانر وحشت قرار داده، راه زیادی را از Layer of Fear تا بدین جا آمده و در این راه با کسب تجربه و مهارت هربار قدمی بزرگتر برای خلق عنوانی متفاوت و کاملتر برداشته است. اما مشکلی که همیشه این استودیو با آن درگیر بوده، عدم وجود گیمپلیای گیراست.
از نظر داستانی درست است شاهد نوساناتی در عناوین مختلف این استودیو هستیم اما همیشه دلیل کافی را برای به پایان رساندن ساختهشان را در مخاطب ایجاد میکنند. عنوان The Medium را شاید بتوان جاهطلبانهترین ساخته این استودیو تا بدین روز دانست اما این عنوان به علت وجود مشکلاتی نظیر معماهای تکراری، ساده و خسته کننده نمیتواند آنطور که باید بدرخشد. اما اگر بخوایم روراست باشیم، و با در نظر گرفتن عناوین اخیر، شمای کلیای از این استودیو را در نظر بگیریم، به نظر میرسد آینده روشنی برای آنها و ژانر ترس در پیش رو قرار دارد!
نظری ارسال کنید