در بین بازیهایی که به تقلید از سری سولز ساخته شدند، بازی The Surge توانست موفقیت بیشتری کسب نماید. البته بازیهای موفق دو بعدی متعددی هم با الهام از مکانیزمهای شبیه سولز ساخته شدند ولی در اینجا تمرکز ما بر روی بازیهای سه بعدی است. بازی The Surge اصلی چند نوآوری بجا و فوق العاده داشت. یکی تغییر اتمسفر بازی از قرون وسطا به زمان مدرن و پسا-مدرن و دیگری سیستم قطع عضو و بدست آوردن زره و تجهیزات دشمنان بود. با نقد و بررسی The Surge 2 همراه وی جی مگ باشید.
داستان قسمت اول بازی The Surge مثل سری سولز در لابلای گفت و گوها و فایلهای صوتی روایت میشد و سیستم مبارزات و گیمپلی بازی تا حدود زیادی شبیه منبع الهام موفقش بود. بازی اصلی در یک مجتمع صنعتی شروع میشد که در ادامه با استفاده از سیستم ریلی به مکانهای دیگر و اطراف آن هدایت شده و رفته رفته به منبع ماجراها کشیده میشدید. باسفایتها و دشمنان بازی متنوع و خوب کار شده بودند و هر کدام استراتژی مبارزه خاص خود را داشتند.
طراحی اسلحهها و تنوع آنها هم بسیار عالی و متنوع کار شده بود و ارتقاء و رسیدگی به آنها حس یک کلکسیونر بیرحم را به شما میداد چون باید برای هر زره، قسمت متناسبی از بدن دشمنتان را قطع میکردید تا آن قسمت را نصیب خود کنید. طراحی محیطهای بازی هم خوب و به اندازه کافی پیچیده بود. سازندگان موفق شده بودند با درکی منطقی از نقاط قوت سری «سولز» آن را در کالبدی مدرن و جدید به خوبی ارائه کنند.
اما در ادامه بازی The Surge 2 تمامی رشتههای رنگارنگ سازندگان در بازی قبلی را به نوعی پنبه کرده است. دیگر سیستم قطع عضو تازگی سابق را ندارد و بدون هیچ تغییری به صورت مستقیم در قسمت تازه کپی شده است، پس میشود با کمال اطمینان گفت قسمت مبارزات و گیمپلی همان بازی قبلی است؛ یعنی معجونی رقیق و تکراری از فرمول نخنمای سری «سولز». در این بازی هم با قفل کردن دوربین روی دشمنان میتوانید قسمتی از بدن ایشان را که باب میلتان است را قطع نمایید.
برای اینکار باید تمامی ضربات خود را به آن قسمت وارد کنید و در نهایت با صرف یک بسته از انرژی خود در یک صحنه خونآلود شاهد جدا شدن آن قسمت از بدن دشمن مفلوک باشید. با تکرار اینکار بر روی سایر اعضای بدن، الگوی ساخت ست کامل لباس مورد نظرتان را خواهید داشت. با استفاده از مواد خام و آهنپارههایی که از دشمنان و محیط بازی جمع میکنید هم میتوانید زرهها را از نو برای خود بسازید.
از همین آهنپارهها برای بالا بردن لول و افزایش قابلیتها و تقویت زره و تقریبا همه چیز بازی استفاده میشود (درست مانند بازی قبلی و سنت سری سولز). مکانیزم باتری و قابلیت نصب آپشن روی اسکلت ماشینی شخصیت شما هم به قوت خود تکرار شده است. با پیشرفت در بازی و بالا بردن لول میتوانید آپشنهای بیشتری روی شخصیت سوار کنید و رفته رفته قدرت بیشتری برای درمان خود و مقابله با دشمنان بدست آورید. لیست آپشنها، اسلحهها و زرههای بازی مثل شماره قبلی باز هم بسیار بالا است و جمعآوری، ساخت و ارتقاء آنها تا آخر بازی سرگرم کننده باقی میماند.
اما مشکل از جایی آغاز میشود که سازندگان فراموش کردهاند در اصل بازی قبلیشان یک اثر تقلیدی از عنوان موفق دیگری بوده است. به همین دلیل به جای اینکه اینبار هم سعی کنند ایدههای خوب خودشان را توسعه دهند و معجون تقلیدی بهتری ارائه کنند، بازی قبلی خودشان را به عنوان منبع الهام انتخاب کردهاند و این یعنی کشیده شدن فقط یک قاشق کره روی یک نان سنگک کامل! تمامی جهتگیری و برنامهریزیهای سازندگان این بوده است که عنوان قبلی خودشان را بزرگتر و جدیتر جلوه دهند.
کاری که فقط از دست برخی نوابغ صنعت بازیسازی بر میآید. عمق و وسعت بخشیدن به دنیای یک بازی کار هر سازندهای نیست، مخصوصا سازندهای که آغاز کارش با تقلید از دیگران باشد. به همین دلیل سازندگان به جای اینکه نوآوریها و نقاط قوت عنوان قبلی خودشان را بهبود ببخشند و شاخ و برگ بیشتری به آن بدهند، بدون هیچ مقدمهای محیط بازی را بزرگتر کردهاند و سعی کردهاند با گنجاندن شخصیتهای بیشتر و دیالوگهای طولانیتر داستانی پررنگ ارائه کنند. در ادامه با بررسی دقیقتر این دو بخش، کار بررسی بازی The Surge 2 را ادامه خواهیم داد.
محیطها و مراحل بازی به نسبت بازی گذشته بزرگتر و گستردهتر شدهاند اما این قضیه همیشه به معنی بهتر شدن آنها نیست. درست همانند مثال کشیده شدن مقدار کمی کره روی نان سنگک کامل. سازندگان تنها به خاطر اینکه در تبلیغات خود بگویند بازی ما هم «Open-World» است و پای پیاده طی کردن آن فلان ساعت زمان میخواهد محیطهای بازی را بیحساب کتاب، بی در و پیکر کردهاند. البته جهان-باز بودن بازی هم در مقایسه با عناوین عظیم دیگر در حد یک حیاط خلوت است.
نتیجه این عمل نسنجیده این شده که محیطهایی بدون جزئیات کافی و سرسری در همه جای بازی به چشم میخورند. طراحی محیط آنقدر فاجعهآمیز است که حتی بعضی اوقات در پیدا کردن مسیر برای حرکت هم دچار مشکل میشوید. عدم رعایت رنگبندی صحیح باعث شده است قسمتهای مختلف قابل تشخیص نباشند؛ آهن، و دیوار و در و پنجره و آب تفاوت کمی با هم دارند و پایین بودن گرافیک فنی و بصری و دیر لود شدن بافتها هم مزید بر علت شده و تجربهای اسفبار از گردش در محیط بازی فراهم میکند.
یکی از نمونههای بارز بروز فاجعه در طراحی مراحل مربوط به باغ و جنگلهایی است که باید در آنها به دنبال موجودات تکاملیافته بروید. در اینجا رنگبندی و پیادهسازی فنی آنقدر ناشیانه انجام شده است که نه تنها تفییر فضا از محیط شهری به محیط جنگلی چندان چنگی به دل نمیزند بلکه پیشرفت در مرحله هم محدود به آزمون و خطا و گیر کردن در بین دار و درختهای بیکیفیت میشود. مراحل بازی بدون حساب و کتاب پیچیده هستند و مدام از همانجایی که وارد شدهاید سر در میآورید. میانبری ناخواسته که طبق سنت سری «سولز» باید با تلاش و کوشش و زحمت بدست آید، اینجا به دفعات و بیدلیل جلوی پایتان قرار میگیرد تا عوض اینکه کارتان راحتتر شود، بیشتر گیج بشوید که کدام دالان به کجا میرسد.
داستان بازی قبلی قصهای جمع و جور و سر راست بود. شما در ابتدا فلج بودید، به لطف فناوری پیشرفته وارد اسکلتی ماشینی میشدید که بار دیگر قدرت راه رفتن را به شما میداد. رفته رفته وارد بازیهای پیچیده میشدید و از سرنوشت تاریک و مخوف نسل بشر پرده برمیداشتید. در The Surge 2 شما سوار بر هواپیمایی بودهاید که سقوط کرده است و شما حالا از زندان سر درآوردهاید! اگر منتظر توضیحات بیشتر باشید حتما سرخورده میشوید چون کسی حرفی نمیزند و فقط با هر چه دستشان باشد به شما حمله خواهند کرد.
با خارج شدن از زندان حتما باید دیالوگی برای معرفی شهری که در بازی وجود دارد را بشنوید. شهری که در آن ماشین و انسان به جان هم افتادهاند و به ناچار توسط دیواری عظیم از باقی دنیا جدا شده است. در این شهر درگیر آشوب، کار خودتان را از زندان شروع میکنید و با پیشرفت در داستان کارتان به مجاری فاضلاب و یا مهمانیهای لوکس بالای شهر هم میرسد. لوکیشنهایی که همگی پتانسیل از دست رفته دارند و تاثیر چندانی در تنوع بخشیدن به روند بازی ایجاد نمیکنند.
داستان متشکل از چندین داستان کوچکتر است و از قرار معلوم شما باید به دنبال دختر بچهای بگردید که کلید همه مشکلات است. این تکههای داستانی که مربوط به دنبال کردن رد پای دخترک در شهر آشوب زده میشود، با سکانسهایی در حین بازی نمایش داده میشود، قسمتهایی از گذشته که معلوم نیست چطور در برابر چشمانتان نمایش داده میشود و با پیدا کردن هرکدام جعبهای به عنوان جایزه برایتان ظاهر میشود (یکی از چندین شعبدهبازیهای تکنولوژی!). بازی در عین تلاش برای جدی نشان دادن داستان خود، همه تلاشش را هم میکند تا وقایع غیرواقعی و خندهدار جلوه کنند.
اما بخش مهم دیگر، سیستم مبارزات و گیمپلی بازیست. بازی The Surge 2 کنترل سنگین و پرتاخیری دارد، مسالهای که در سری بازیهای «سولز» هم به چشم میخورد، اما حداقل آنجا حساب و کتاب خاصی وجود داشت که بعد از عادت کردن به آن میتوانستیم گلیم خود را از آب بکشیم.
اما در The Surge 2 این مشکل چند برابر شده و برای پاسخ دادن به حملات دشمن و جاخالی دادن به آنها باید بسیار قبلتر به پیشواز ضربات بروید. تاخیری که از زمان زدن دکمه تا اجرای فرمان روی صفحه نمایشگر شما طی میشود بیشتر از حالت معمول است، پس با توجه به دشوار و سریع بودن مبارزات هیچوقت حرکتی که میخواهید به موقع انجام نخواهد شد. اگر بخواهید تعدادی حرکت را پشت سرهم بزنید به دام اجرای حرکات ناخواسته تکراری میافتید و در نهایت با تمام شدن انرژی صدایی آزاردهنده (صدای هشدار تمام شدن انرژی) برایتان پخش خواهد شد.
درست مثل اینکه شخصیت بازی رفته رفته فلج میشود. با پوشیدن زره و تجهیزات سنگینتر و بیشتر هم این مشکل چند برابر میشود و در آخرهای بازی یک تکه آهنپاره دست و پا دار خواهید بود که صحنه آهسته حرکت میکند. پس ناچار باز هم به سراغ روش همیشگی خواهید رفت، یعنی دور زدن پیرامون دشمن تا ضرباتش را به هوا بزند و وقتی خسته شد شما جلو رفته و دو-سه ضربهای به سرش بزنید. اینکار با ناموزون بودن محیطهای مبارزه و شانسی بودن رفتار دشمن تجربهای تلخ و شکنجهآور است که به لطف عدم تعادل و تناسب در درجه سختی بازی، به قماری بر سر سلامتی روانی شما تبدیل میشود.
بازی The Surge 2 از نظر گرافیک هنری حرف خاصی برای گفتن ندارد و اندک ایدههای جالب توجه هم در پشت طراحی نامناسب و بافتهای بیکیفیت مدفون شدهاند. هیچ توجهی به جزئیات نشده است و اندک جزئیات خجالتی هم، پشت لایههای مختلف بافتهای شبیه به هم قایم شدهاند. خود بازی هم خودش را جدی نگرفته است و هیچ توجهی به پرداختن به موضوعات جانبی و داستانهای شخصیتهای دیگر صورت نمیگیرد.
گرافیک فنی بازی معجونی از افت فریمهای مزمن و انبوهی از بافتهای بیکیفیت است که اکثر مواقع هم دیر لود میشوند. هیچ قاعده و قانونی در طراحی محیطها و رنگبندی بافتها رعایت نشده است و هر جا را که نگاه کنید همان درونمایه رنگی و محیطهای ملال آور انتظارتان را میکشند. عدم وجود موسیقی یکی دیگر از نقاط ضعف بازی است. معدود قطعات موسیقی هم که پخش میشوند نه در جای خود هستند و نه با رعایت کمترین سطح مهارت در بکار بردن موسیقی پخش میشوند. خبری از فیزیک، عمل و عکس العمل اصولی نیست و بیشتر انیمیشنها برخورد به صورت دستی محاسبه و پیادهسازی شدهاند.
همانطور که گفته شد The Surge 2 سایهی سایهای از سری «سولز» است. معدود نقاط قوت و ایدههای جالبی که در بازی قبلی باعث موفقیت شده بودند در این عنوان نادیده گرفته شدهاند. تب ساختن یک بازی «جهان-باز» به جان سازندگان افتاده و آنها همه چیز را فدای داشتن برچسب «جهان-باز» کردهاند. اگر نیمی از زحمت وسعت بخشیدن به دنیای بازی را صرف شاخ و برگ دادن به ایدههای خلاقانه گذشتهشان میکردند، موفق به خلق چنین اثر سطحی و فوق تکراری نمیشدند.
PS4 Review
نقد و بررسی روی PS4 و بر اساس نسخه ارسالی سازندگان انجام گرفته.
The Surge 2 Review
-
5/10
خلاصه
نقاط قوت:
لذت خونین در بریدن قطعات بدن
جمع آوری کلکسیون زره و اسلحهها و ارتقاء آنها
نقاط ضعف:
طراحی محیط و مراحل
داستان
گرافیک فنی و بصری
ضعفهای کنترلی
متاسفانه از همون نسخه ی اول مشخص بود که نمیشه به این سری امیدوار بود و گیمپلی خشک نسخه ی دوم از قسمت قبلی هم عذاب آورتر شده و به زور تونستم تقریبا 3 ساعتی بازی کنم تا از اتلاف وقت بیشتر خودم به دست این افتضاح دست بردارم!
نقد جالبی بود و شیوه ی نگارش آقای مرادی هم بنظر داره سروشکل خودش رو پیدا میکنه. امیدوارم این روند ادامه دار باشه.
س. انصافا نمره ای که به بازی دادید، بیش از حد پایین و کم هست. بازی مستحق خیلی بیشتر از ایناست. ممنون.
بازی افتضاح بود. خیلی بیشتر یعنی چقدر ؟ هرکس رسیده از دارک سولز فقط سختی رو کپی کرده. آیا ارزش داره به خاطر یه بازی متوسط همون زمان رو بگذارم که برای دارک سولز گذاشتم ؟ قیمت 60 دلاری بازی یک طرف و زمان و حوصله هم برای بازی کردنش یه طرف و در ازاش بهت چی میده ؟