به عنوان گیمری که تمامی قسمتهای اصلی و جانبی مجموعه بازیهای Assassin’s Creed را به صورت کامل تجربه کرده، وقتی متوجه شدم که Ubisoft قصد دارد یک سال بیشتر زمان را در اختیار سازندگان قسمت جدید این سری قرار دهد، خوشحال شدم. خوشحال از اینکه احتمالا میتوان برای بار دیگر تجربهای ناب از این مجموعهای را دید. با گذشت سالها هنوز هم قسمت دوم این سری از دید نگارنده بهترین ساخته چند سال اخیر یوبیسافت است. بازی که توانست تمام ایدهها و المانهای جذاب قسمت اول را به شکل کامل پیاده کرده و ارتقا دهد. سالها از آن دوران گذشته و حالا بازی با عنوان Assassin’s Creed Origins پیش روی ما قرار دارد که هویت مشخصی ندارد. شکل و شمایل بازی نشان از Assassin’s Creed دارد اما ذات آن به دنبال الهامگیری از ژانر اکشن نقش آفرینی است. ژانری که به خصوص روی کنسولها در این نسل محبوب شده و به نوعی جایگزین ترفند قدیمی صنعت بازی یعنی ساخت عنوانی با خصوصیات Open World شده. حالا سازندگانی که پیشتر به توسعه بازیهای اکشن یا مخفی کاری علاقه داشتند از همان دقیقه اول تا انتهای کار را با المانهای نقش آفرینی پر میکنند تا گیمر ساخته آنها را بیشتر جدی گرفته و توهمی را دنبال کند که در حال تجربه بازی نقش آفرینی است. با نقد و بررسی Assassin’s Creed Origins همراه وی جی مگ باشید.
واقعیت ماجرا این است که بازیهایی از این دست همچون Assassin’s Creed Origins یا Shadow War تنها الفبای ژانر اکشن نقش آفرینی را یدک کشیده و انتخابهایی ساده را ارائه میکنند که به محدودیت استفاده از قابلیتها خلاصه میشود. قسمتهای ابتدایی Assassin’s Creed را به یاد دارید ؟ مجموعهای از قابلیتهای اصلی بازی به مرور و با پیشروی در داستان یا انجام ماموریتهای جانبی آزاد میشدند و برخی دیگر همچون زره، لباس یا اسلحه را باید از فروشندهها خریداری میکردید. حالا تمام این ساز و کار وارد بخش مثلا نقش آفرینی بازی شده تا گیمر در سه درخت مجزا قابلیتها را به مرور و با ارتقا درجه آزاد کند. با در نظر گرفتن ساز و کار فعلی بازی میتوان گفت که برای پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، گیمر باید از قابلیتهایی استفاده کند که با توجه به علاقهاش آزاد کرده. با این کار سازندگان سعی کردهاند مشکل نبود آزادی عمل و تنوع در انجام ماموریتها را به شکلی سادهتر برای خودشان حل کنند. راه حل بهتر این کار برای بازی با این مشخصات طراحی متفاوت مراحل هست. سازندگان به جای قرار دادن چند روش برای انجام ماموریتها سعی کردهاند قابلیتهایی را به اشکال متفاوت به گیمر بدهند تا به این شکل انجام ماموریتها را متفاوت کنند. هرچند ضعف اشاره شده، به ساختار کلی بازی ارتباط دارد اما باید به این موضوع اشاره کرد که جدای از آن کلیت سیستمی که در Assassin’s Creed Origins قرار گرفته، استاندارد بوده و مشکلی اساسی ندارد. ماجرا از این قرار است که یوبیسافت برای پوشش کمکاریهای خود سعی کرده حداقلها را رعایت کرده و به این واسطه به گیمر اجازه داده که شخصیت را در کنار قابلیتها از دید ظاهر، زره و اسلحههای مورد نیاز شخصیسازی کند.
یکی دیگر از بخشهای قسمت جدید Assassin’s Creed که نسبت به قسمتهای پیشین تغییر اساسی کرده، مبارزات است. پیش از این در تمامی قسمتهای سری شاهد استفاده از سیستمی مشخص با رویکرد ضربه و بدل بودیم اما اینجا سعی شده عمق بیشتری به مبارزات داده شود. حالا گیمر باید ابتدا روی دشمن مورد نظر خود تمرکز کرده و در ادامه با در نظر گرفتن نوع دفاع طرف مقابل و اسلحهای که خود را با آن تجهیز کرده، حملهای مناسب را انجام دهد. همین مسئله باعث شده که روی کاغذ تنوع مبارزات افزایش قابل توجهی پیدا کند. حالا اسلحههای شما از لحاظ سرعت، میزان قدرت و مشخصات جانبی با یکدیگر متفاوت بوده و حتی از انیمیشنهای جداگانهای برای پیاده کردن ضربات استفاده میکند. در مقابل دشمنها تنوع بیشتری نسبت به گذشته داشته و برای از پا در آوردن هرکدام باید استراتژی جداگانه را اتخاذ کرد. تا زمانی که حداکثر با سه یا چهار دشمن درگیر هستید، ساختار توضیح داده شده به بهترین شکل ممکن کار کرده و باعث شده که مبارزات در Assassin’s Creed Origins به نسبت قسمتهای قبلی تنوع و پیچیدگی بیشتری داشته باشد. زمانی اوضاع خراب میشود که تعداد دشمنها از چهار نفر بیشتر میشود. موقعیتی را در نظر بگیرید که در آن دو دشمن معمولی، دو دشمن بزرگ با سپر و یک کماندار به شما حمله میکنند. در این موقعیت باید با اسلحهای سریع دشمنهای معمولی را شکست داده و در ادامه با استفاده از اسلحه سنگین اما قدرتمند دفاع دشمنهای دیگر را شکسته و به آنها ضربه بزنید. در نهایت کماندار با فاصله ایستاده و بدون اینکه حتی شما متوجهاش شوید به سمت شما تیر میاندازد. اگر هدف خود را روی دشمن قفل کنید، دوربین بیش از حد به شخصیت اصلی نزدیک شده و دیگر روی اطراف خود تسلط ندارید. در مقابل اگر دوربین را به صورت آزاد رها کنید، ساز و کار مبارزات بازی به شما اجازه نمیدهد که به صورت دقیق حملات را اجرا کرده و همین موضوع نهایتا باعث میشود، زمانی که اسلحهای ضعیف اما سریع را در دست دارید، ضربه شما به دشمنی بزرگ که سپر در دست دارد، برخورد کرده و هیچ نتیجه خاصی را کسب نکنید. مشکلاتی این چنینی باعث میشود که گیمر کمی رویکرد خود را تغییر داده و تمرکزش را روی ادامه دادن بازی به صورت مخفیکاری بگذارد. متاسفانه سازندگان بازی در این زمینه هیچ قدم مثبتی بر نداشته و مخفی کاری در Assassin’s Creed Origins همان چیزی است که سالهاست درگیرش هستید و البته دیگر آن جریان روان گذشته را ندارد. شاید تنها قابلیت مهم و تاثیرگذار بازی که به خوبی در بافت گیمپلی قرار گرفته، استفاده از عقابی با نام Senu باشد. اینبار قدرت Eagle Vision به شکل سنتی در بازی حضور ندارد و گیمر میتواند با استفاده از عقاب خود روی محیط حرکت کرده و اطلاعات مختلفی همچون محل قرارگیری نگهبانها یا هدف ماموریت را شناسایی کند. هرچند این قابلیت باعث شده داشتن استراتژی نقشی اساسی در پیشبرد بازی داشته باشد اما باید واقعگرایانه به ماجرا نگاه کرده و این مسئله را در نظر بگیریم که عقاب ساخته جدید یوبیسافت همان پهپاد Ghost Recon Wildlands یا همان پرنده Far Cry Primal است که اتفاقا توسط همین بازیساز فرانسوی منتشر شده بود. زمانی رفتن به بالای ساختمانهای بلند و باز کردن نقشه از Assassin’s Creed به Far Cry رسید و حالا میبینیم که حضور چرخشی قابلیتهای طراحی شده توسط Ubisoft در مسیری متفاوت قرار گرفته.
حضور المانهای نقش آفرینی باعث شده که پیشرفت در مراحل نیز با شرایطی مشابه پیش برود. اکنون هر کدام از ماموریتهای اصلی یا فرعی با یک حداقل درجه (Level) مشخص میشوند. اگر با درجهای پایینتر از میزان اعلام شده برای ماموریت به سراغ آن بروید تنها روند پیشروی سختتر از گذشته میشود. با توجه به این موضوع اگر علاقه ندارید که سختی بیش از حد تعیین شده را تحمل کنید باید با انجام فعالیتهای جانبی درجه خود را ارتقا دهید. برای انجام این کار چند فعالیت جانبی تعیین شده که اصلیترین آنها ماموریتهای فرعی است. تقریبا میتوان گفت که هر دو یا سه مرحله اصلی باید چند درجه شخصیت اصلی را ارتقا دهید تا مشکلی برای پشت سر گذاشتن مراحل بعدی نداشته باشید. سریعترین روش برای انجام این کار همانطور که گفتیم رفتن به سراغ ماموریتهای فرعی است. مشکلی که در این میان به وجود میآید، تنوع کم ماموریتهای فرعی است. رفتن به نقطه تعیین شده، از پا در آوردن تعدادی دشمن و برگرداندن یک آیتم، رفتن به نقطه تعیین شده، از پا در آوردن تعدادی دشمن و برگرداندن یک شخصیت جانبی، رفتن به نقطه تعیین شده، اسکورت یک شخصیت و درگیر شدن با دشمنها. این سه اصول اولیه تقریبا در تمامی ماموریتهای فرعی بازی با اشکالی متفاوت به کار گرفته شده. تقریبا میتوان گفت که طی 40 ساعت تا اتمام بازی تنها چند نوع ماموریت جانبی دیگر معرفی شده و تا انتها با همین روند درگیر هستیم. این در حالی است که طراحی مراحل اصلی و داستانی بازی به خوبی انجام شده و دنبال کردن نمونههای فرعی تنها تبدیل به دردسری ثانویه میشود. البته نباید به راحتی از کنار فعالیتهای جانبی بازی گذشت که معمولا به صورت چالش در Assassin’s Creed Origins قرار گرفتهاند. از طی کردن مسیری به صورت پارکور در زمان تعیین شده یا مسابقه با ارابه به عنوان جذابیتهای این قسمت از مجموعه محبوب یوبیسافت شناخته میشوند. بخش دیگری که تحت تاثیر تغییرات این قسمت قرار گرفته، بالا رفتن از ساختمانها و به صورت کلی بخشهای پارکور بازی است. بایک به عنوان شخصیت اصلی این قسمت همچنان در زمینه پارکور محدودیت خاصی ندارد اما نوع طراحی ساختمانها و موانع باعث شده که گیمر کمتر با آن جریان سریع حرکت کردن در شهر و بالا رفتن از دیوارها روبرو شود.
داستان بازی اما به نوعی شاید یکی از معدود نکات مثبت آن باشد. اینبار سازندگان به سراغ یکی از اولین داستانها در سری رفته و به نوعی نحوه شکلگیری فرقه آدمکشها را بازگو کردهاند. بایک شخصیت اصلی بازی در دوران سلسله بطلمیوسی در مصر زندگی میکند و به عنوان مدجی شناخته میشود. گروهی از مبارزها با هدف محافظت از فرعون و مردم که اینجا با توجه به اتفاقات پیش آمده، داستانی کاملا شخصی و مرتبط با مرگ پسرش را دنبال میکند. پیشرفت در بازی و آشنا شدن با شخصیتهای مهم تاریخی همچون کلئوپاترا و بطلمیوس سیزدهم یا ژولیوس سزار از جمله ارزشهای داستانی Assassin’s Creed است که به خوبی در نظر گرفته شده و پرداخت مناسبی را همراه دارد. پیچشهای داستانی و مشخص شدن نقاط تاریک آن در جریان بازی به خوبی انجام میشود و گیمر در طول روندی که پیش روی خود دارد عملا میتواند پیشرفت در شخصیتپردازی را مشاهده کند. نکته مثبت دیگر بازی، حضور دوباره بخشی است که به زمان حال ارتباط دارد. هرچند این قسمت به شکل جدی قسمت سوم مجموعه پیاده نشده اما نویدبخش آیندهای روشن برای سری است. شاید تنها ضعف تئوریک این قسمت مربوط به نحوه پیدایش فرقه آدمکشها در واقعیت باشد. وقایع تاریخی بازگو میکنند که این فرقه در ابتدا توسط حسن صباح شکل گرفته. مسئلهای که اشاراتی بسیاری در قسمت اول مجموعه به آن شد. با توجه به این نکته عملا درگیری اعضای Assassin و Templar به زمان جنگهای صلیبی بر میگردد اما ما در حال با بازی روبرو هستیم که پیش از میلاد مسیح دنبال میشود و میخواهد ثابت کند که باید برای پیدا کردن ریشهها به عقبتر برگردیم. سازندگان بازی خود نیز به این ضعف و مشکل داستانی آگاه بوده و برای پوشش آن سعی کردهاند چند اسم جدید را در داستان مورد استفاده قرار دهند. در اصل سازندگان بازی سعی کردهاند فرقه آدمکشها را در Assassin’s Creed Origins با عنوان Hidden One معرفی کردند تا تناقض داستانی اشاره شده برطرف شود.
در نهایت باید به سراغ مسائل هنری و فنی در زمینه جلوههای بصری و صداگذاری بازی برویم. از همان ابتدا که وارد بازی میشوید به این فکر میکنید که شاید این بهترین مصری باشد که تاکنون در صنعت بازیهای ویدئویی ساخته شده. دنیایAssassin’s Creed Origins پر از جزئیاتی است که به جنبههای گرافیکی کمک کرده و دنیایی را شکل داده که گشت و گذار در آن از هر کاری لذتبخشتر است. کافیست نگاهی به اهرام ثلاثه، رود نیل، شهر اسکندریه و صحراهای خالی مصر کنید تا به شما ثابت شود که با یکی از بهترین بازیهای این نسل از نظر گرافیکی روبرو هستیم. تمامی NPCها و شخصیتهای مهم بازی از کیفیت خوبی در زمینه طراحی بهره میبرند و سازندگان بازی سعی کردهاند آنها را به خوبی در اکوسیستم طراحی شده قرار دهند. حیوانات هم نقش پررنگی را در این قسمت از مجموعه ایفا میکنند. در بخشهای مختلف نقشه با توجه به خصوصیات محیطی، حیوانات مختلفی قرار گرفتهاند که هر کدام در زمان مشخص و در برخورد با موقعیتهای مختلف، عکسالعمل مناسبی نشان میدهند. هرچند بخشهای بسیاری از نقشه بزرگ بازی خالی و بدون جزئیات است اما در همان محیطهای اصلی که معمولا ماموریتها پیگیری میشوند، دقت بسیاری برای طراحیها صورت گرفته. هرچه از دید هنری ساخته جدید یوبیسافت در مرتبه بالایی قرار میگیرد، بخش فنی در وضعیت «چند قدم مانده به افتضاح» قرار دارد. قسمت جدید این مجموعه حتی روی PS4 Pro هم به درستی اجرا نمیشود و بسیاری از مواقع شاهد افت فریم در بخشهای مختلف آن هستیم. همین مسئله درباره سیستم انیمیشنها و به طور کلی فعالیت اجزای مختلف محیط نیز صدق میکند. بارها پیش میآید که درگیری انیمیشن و فیزیک بازی نتیجهای فاجعهبار را پدید میآورد. وضعیتی که تنها برای شخصیت اصلی رخ نداده و گریبان تمامی اجزای دنیای بازی را گرفته. خوشبختانه اینبار یوبیسافت تاحدودی بیخیال استفاده از زبان اصلی محل رخ دادن بازی شده و دیالوگها اکثرا به زبان انگلیسی هستند. صداگذاری شخصیتها به خوبی انجام شده و موسیقی بازی نیز حال و هوای آن دوران مصر را منتقل میکند. با وجود تمامی ضعفهای اشاره شده و مشکلات ساختاری که به طراحی گیمپلی ارتباط دارند اما Assassin’s Creed Origins را باید در میان بازیهای خوب بازار قرار داد. عنوانی که میتوان با آن سرگرم شد و حداقل جوانبی دارد که میتواند به آشنایی گیمر با مصر آن دوران از نظر ظاهری و اتفاقات تاریخی کمک کند. شاید بزرگترین ضعف ساخته Ubisoft سرگردانی آن در میان دو ژانر یا بهتر است بگوییم سابقه مجموعه و هدفگذاری برای آینده باشد. راه انتخاب شده از سوی سازندگان Assassin’s Creed Origins برای ادامه راه مجموعه مناسب است اما هنوز خام بوده و باید پرداخت بیشتری روی آن انجام شود.
PS4 Review
-
80%
خلاصه
نکات مثبت:
گرافیک خیره کننده
طراحی عالی مصر باستان
داستانی مناسب و درگیر کننده
وجود فعالیتهای متعدد در بخشهای جانبی بازی
ساختار استاندارد نقشآفرینی بازی
لذت فراوان گشت و گذار در محیطهای مختلف
اکوسیستم جالب حیوانات
نکات منفی:
تکلیف نامخشص بازی در میان دو ژانر اکشن و نقشآفرینی
مشکلات فنی و باگهای فراوان گرافیکی
ضعف مبارزات در زمان مقابله با تعداد زیادی دشمن
یکنواخت بودن ماموریتهای جانبی
پیشرفت نکردن قابلیتهای مخفی کاری
نقد خیلی خوب و منصفانه ای بود محمد طالبیان عزیز
آنلاک کردن مهارتهایی که در بازیهای قدیمی این سری بوده نکته جالبی بود که تو منابع فارسی چشمم بهش نخورده بود تابحال
ممنون آقای طالبیان از نقد خوبتون
کلا نقد نوشتنی یک لذت و یک کیف دیگر میده نسبت به نقدهایی ویدئویی یک جورایی بیشتر به آدم می چسبه :sidefrown: :rotfl: