نقد و بررسی

انتقام – نقد و بررسی Watch Dogs

انتقام - نقد و بررسی Watch Dogs 1

بعد از شنیدن کلمه جهان باز (OpenWorld) ناگهان همگی یاد استدیو Rockstar می افتند. خاطرات شیرین قسمت های مختلف بازی های GTA و در کنار آن تجربه بی نظیر عنوانی مثل Red Dead Redemption، شانس چندانی برای دیگر بازی های موجود در این سبک به وجود نیاورده است. عنوان های خوبی مثل Saint Row، Red Faction و … همگی به خاطر سنگینی نام بازی های Rockstar تقریبا به موفقیت خاصی دست پیدا نکردند. Watch Dogs یک عنوان جدید با سبک جهان باز است  که توسط یوبی سافت مونترئال ساخته و پرداخته شده است. گرچه این عنوان یکی از چند عنوانی است که در واقع برای نسل آینده ساخته و پرداخته شده است اما برای کنسول های X360 و PS3 نیز به بازار ارائه می شود. به نظر می رسد که یوبی سافت قصد دارد از این نظر با اکتیویژن به مقابله بپردازد! عرضه Watch Dogs نگاه ها را به سمت این عنوان برده است. خیلی از بازیباز ها انتظار دارند تا این عنوان که تبلیغات فراوانی نیز برای آن شده است حداقل از لحاظ ظاهری به رقابت با GTA V بپردازد. عنوان بزرگی که پایانی شکوهمند برای نسل هفتم به ارمغان آورد  و با دریافت امتیاز های بسیار خوب و در کنار آن فروش حیرت آور، همه را شگفت زده کرد. انتظار ها از Watch Dogs به شدت بالا است و تبلیغات فراوان یوبی سافت نیز کمکی به حال این عنوان برای متعادل کردن شرایط نکرده است. حرف و حدیث های مختلف دقیقا قبل از عرضه بازی و مقایسه کردن این عنوان با نمایش های اصلی خود در هفته های اخیر بسیار بحث برانگیز بوده است. حال باید دید Watch Dogs بعد از این همه بحث و جدل به چه سرانجامی رسیده است و این بازی تا چه حد توانسته است به نمایش جاه طلبانه E3 نزدیک شود!

2449260-watch_dogs_ctos_takedown_

هکری توانمند!

داستان بازی در شهر شیکاگو رخ می دهد. جایی که ایدن پیرس (Aiden Pearce) شخصیت اصلی داستان، هکری بسیار چیره دست با سو استفاده از سیستم هوشمند کنترل مرکزی شهر شیکاگو (CTOS) کارهای خود را پیش می برد. یازده ماه قبل از اتفاقات بازی، دستبرد به یک هتل توسط ایدن با مشکل مواجه می شود و در پی آن اتفاقاتی باعث می شود تا عده ای به دنبال به قتل رساندن ایدن باشند اما در این بین خواهرزاده کوچک ایدن به جای او به قتل می رسد. وصل کردن نقطه چین ها به یکدیگر سخت نخواهد بود. ایدن به مدت زیادی از خانواده و خواهر خود فاصله می گیرد، به دنبال کسی که دستور قتل را صادر کرده می گردد و هر آنچه در بین راه قرار بگیرد را نابود می کند. گرچه در روایت داستان به خاطر حالت خاص بازی، فراز و نشیب های متفاوتی را مشاهده خواهید کرد اما واقعیت این است داستان بازی کشش چندانی برای بسیاری از بازیباز ها نخواهد داشت. ریتم کند روایت داست، کلیشه ای بودن و عدم استفاده از نوآوری در این قسمت باعث می شود تا Watch Dogs چندان موفق عمل نکند. طولانی شدن داستان نیز پس از مدتی خسته کننده خواهد شد چرا که شخصیت های منفی در بازی، با وجود در اختیار داشتن کل سیستم کنترل شهری نمی توانند کار خاصی برای مقابله با ایدن انجام دهند و به نوعی خاص از خود دفاع کنند. در قسمت طراحی شخصیت ها، طراحی شخصیت ایدن به خوبی انجام شده است. او بسیار سرد و خشن به نظر می رسد و برای رسیدن به هدف خود از هیچ کاری صرف نظر نمی کند. اما در نقطه مقابل طراحی شخصیت های منفی بازی به خوبی ایدن انجام نشده است. آنها به صورت کلی هیچ حسی را به بازیباز انتقال نمی دهند و به صورت کلی هیچ تهدیدی به حساب نمی آیند. به پایان رساندن بازی در حالت عادی به چیزی حدود 20 ساعت زمان نیاز دارد که با وجود مراحل جانبی این مقدار می تواند به صورت تصاعدی افزایش پیدا کند.

شیکاگو، شهری سرد
عنوانی مانند Watch Dogs همیشه و همه جا با ابر بازی Rockstar یعنی GTA V مورد مقایسه قرار خواهد گرفت و یکی از بزرگترین این مقایسه ها طراحی محیط شهر و اتمسفر آن خواهد بود. در GTA V شاهد طراحی یک شهر کاملا زنده و پویا بودیم. Los Santos به گونه ای طراحی شده بود که حس واقعی بودن شهر را کاملا به بازیباز القا می کرد. هر کدام از NPC های طراحی شده در بازی مشغول به انجام کار خود بودند و به واقع انگار زندگی کاملا جدا و واقعی داشتند. گرچه بازیباز نمی توانست همانند Watch Dogs تمام اطلاعات مورد نظر خود را فقط با نگاه کردن به آنها به دست بیاورد، اما نکته ای که وجود دارد طراحی بسیار هنرمندانه شهر و اتمسفر و NPC ها باعث شده بود تا GTA V به عنوانی بسیار واقعی و باور پذیر تبدیل شود. اما در Watch Dogs در نگاه اول با شهری بسیار سرد و در واقع مرده طرف هستیم دقیقا بر خلاف چیزی که یوبی سافت در E3 به نمایش گذاشته بود! به نظر می رسد زندگی روزمره در این شهر وجود ندارد و تنها کاری که از NPC ها در این عنوان بر می آید، راه رفتن با گوشی های خود است. در واقع آنها هدف های متحرک و بدون دفاع برای ایدن به منظور کسب پول و اطلاعات هستند. ایدن می تواند به نگاه به آنها تقریبا تمام اطلاعات اساسی را در مورد آنها کسب کند اما در واقع این اطلاعات هیچ دردی از بازیباز دوا نخواهند کرد و به نوعی به یک ویژگی بسیار ناکارآمد تبدیل شده است. در کنار آن شهر بسیار خلوت به نظر می رسد و بر خلاف چیزی که بازیباز از شهری بزرگ مانند شیکاگو در ذهن دارد، به نظر می رسد شیکاگو تنها یک شهر کوچک با تعداد محدودی شهروند است! طراحی شهر بسیار خوب انجام شده است و بازیباز با توجه به گرافیک خوب بازی می تواند ساعت ها در آن به گشت و گذار بپردازد. یکی از نکات بسیار جالب در بازی واکنش های مختلف آنها به موقعیت های مختلف است. مثلا وقتی که ایدن اسلحه خود را بیرون می آورد، مردم بسیار سریع متوجه این موضوع می شوند و موجی از وحشت در آن قسمت از خیابان به وجود می آیدو با پیشروی در بازی ایدن در برنامه های تلوزیزونی و اینترنی به عنوان یک تبهکار معرفی می شود و عکس نیز از او به مردم نشان داده می شود، عکس العمل مردم با دیدن ایدن و شناختن او بسیار جالب طراحی شده اند.

688131c1162765639e30c42b5ba7a365

هکری با توانمندی های مختلف

تمامی ویژگی ها و قدرت های مختلف ایدن در گوشی هوشمند او نهفته است به گونه ای که اگر ایدن گوشی خود را از دست دهد تقریبا هیچ قدرتی در اختیار نخواهد داشت. این گوشی قدرت این را دارد که با نفوذ به CTOS کار های مختلفی را برای ایدن انجام دهد. با استفاده از این گوشی می توان در های یک گاراژ را باز کرد، چراغ های چهار راه ها را دستکاری کرد، به حساب های مردم دسترسی داشت و … . این گوشی هوشمند دارای ویژگی های مختلفی است و می تواند تقریبا همه چیز را هک کند. بازیباز می تواند با استفاده از گوشی، پیشرفت خود را در بازی مشاهده کند. بازیباز می تواند ببیند که چه قدر در داستان اصلی پیشروی کرده است و یا چند مرحله جانبی را پشت سر گذاشته است. قسمت بعدی Skill Tree است که برای ایدن در نظر گرفته شده است. این قسمت به صورت کلی به 4 تکه تقسیم شده است که شامل Driving، Crafted Items، Hacking و Combat می شود. دو قسمت اول اشاره شده یعنی رانندگی و آیتم های ساخته شده دارای عمق چندان زیادی نیستند و به نوعی برای ایجاد تنوع در بازی گنجانده شده اند اما قسمت های مربوط به هک و مبارزه لایه های جدیدی به قسمت گیم پلی اضافه خواهند کرد. قدرت هایی که پیشروی در بازی بدون آنها بسیار سخت و تقریبا غیر ممکن خواهند شد. پیشروی در سیستم Skill Tree با استفاده از سیستم Level Up پیاده سازی شده است. بازیباز با انجام کار های مختلف تجربه کسب کرده و با رسیدن به سطح خاصی از تجربه به Level بعدی دست پیدا می کند که هر Level اجازه پیشروی در قسمت های مختلف Skill Tree را به بازیباز خواهد داد. پیاده سازی خوب سیستم Skill Tree باعث زیباتر شدن گیم پلی شده است و به نوعی از تکراری شدن بازی جلوگیری می کند. در قسمت بعدی در گوشی هوشمند، بازیباز می تواند محبوبیت خود را پیگری کند. در Watch Dogs از سیستم محبوبیت (Reputation) استفاده می شود. کار های مختلف در بازی می تواند تاثیر مستقیم بر روی محبوبیت ایدن داشته باشد. تصادف های مکرر با عابرین پیاده، خرابکاری در سطح شهر، نابود کردن وسایل مختلف و … همگی می توانند تاثیر مستقیم بر روی سطح محبوبیت ایدن در بازی داشته باشد. شاید این سیستم باعث شود تا بازیباز کمی در کار های خود محتاط تر باشد اما پس از گذر مدتی باز بازیباز تصمیم می گیرد تا به یک خرابکار تمام و عیار تبدیل شود. در قسمت بعدی در گوشی هوشمند بازیباز می تواند ماشین های مختلفی را برای خود سفارش دهد که به سرعت در اختیار او قرار داده می شود. نکته بسیار جالب در گوشی ایدن، وجود داشتن تعدادی Mini Game است که بسیار جذاب و جالب طراحی شده اند. به صورت کلی Mini Game ها در Watch Dogs بسیار خوب ساخته و پرداخته شده اند. ویژگی آخر در گوشی هوشمند ایدن، قابلیت گوش دادن به آهنگ های مختلف است که در واقع همان رادیو داخل بازی است که چندان نیز خالی از اشکال نیست.
اما به گذر از گوشی هوشمند ایدن که قابلیت هایی همانند یک سوپر کامپیوتر دارد، به طراحی مراحل مختلف می رسیم. تنوع خوبی در طراحی مراحل وجود دارد. اما شاید بزرگترین مشکل Watch Dogs در این قسمت این است که برخی از مراحل به حدی از داستان اصلی بازی فاصله می گیرند که بازیباز تمام تمرکز خود را نسبت به داستان از دست می دهد و بعد از انجام چند ماموریت بازیباز از خود سوال می کند که دلیل انجام این چند مرحله چه بود؟ انجام دادن این مرحله چه بُعدی از داستان را پیش برد؟ در حالی که انجام دادن مراحل بسیار جالب و هیجان انگیز است اما فاصله گرفتن از داستان در برخی مراحل می تواند کمی اذیت کننده به نظر برسد. تنوع در مراحل نیز به خوبی در نظر گرفته شده است و این مورد کمک بسیار خوبی برای جلوگیری از تکراری شدن بازی است. همانطور که اشاره شد به پایان رساندن Watch Dogs به حدود 20 ساعت زمان نیاز دارد و در طول این زمان تنوع مراحل باعث می شوند که بازیباز از بازی خسته نشود. در قسمت مبارزات Watch Dogs همانطور که انتظار می رفت ظاهر شده است. مبارزه با اسلحه ها بسیار خوب طراحی شده است و کاور گیری در بازی بسیار نرم، روان و کارآمد به نظر می رسد. مبارزات تن به تن بیشتر در مواقع مخفی کاری به کمک بازیباز می آید و ایدن می تواند با یک یا دو ضربه دشمن خود را نابود کند. شاید Watch Dogs در قسمت مبارزه نکته چندان جدید و انقلابی به دنیای بازی عرضه نکرده باشد اما با استفاده از مکانیزم های جذاب و پیاده سازی درست آنها، این عنوان بسیار لذت بخش است.  بنا به سنت چند سال گذشته یوبی سافت، تقریبا در تمام بازی های آنها برج های کنترل وجود دارد که بازیباز تا قبل از تصاحب آنها در قسمت های مختلف نقشه تقریبا بسیار ضعیف خواهد بود. این کار در سری Assassin’s Creed و Far Cry 3 انجام شده بود و به واقع می توان گفت این قسمت هیچگاه ویژگی مورد علاقه هیچ گروه از بازیباز ها نبوده است. اما این ویژگی در Watch Dogs نیز نهفته شده است. به نظر می رسد باید در همه بازی های یوبی سافت باید شاهد پیاده سازی این ویژگی نه چندان جالب باشیم.

هکری ماهر، راننده ای نه چندان خوب

در عنوانی مانند Watch Dogs بازیباز تقریبا بیش از نیمی از بازی را مشغول رانندگی خواهد بود. این مورد باعث می شود تا کنترل ماشین و فیزیک آن بسیار حائز اهمیت باشد. به نظر می رسد Watch Dogs در این قسمت آنچنان که باید و شاید خوب عمل نکرده است. در ابتدا باید اشاره کرد که تنوع در طراحی ماشین و موتور سیکلت ها بسیار خوب است و بازیباز می تواند در طول بازی لذت زیادی از طراحی بصری آنها ببرد اما کنترل آنها چندان جالب نیست. در همان لحظه ابتدایی که بازیباز اولین بار سوار ماشین می شود متوجه کنترل عجیب آنها خواهد شد. ماشین ها بسیار سبک و تقریبا بدون وزن به نظر می رسد. به سرعت شتاب گرفته و نگه داشتن آنها با نگه داشتن ترمز در کنار ترمز دستی نیز به خوبی انجام نمی شود. این مورد باعث می شود تا بازیباز با تصادف های بسیار بی مورد مواجه شود که بعد از مدتی بسیار عذاب آور خواهد بود. تنها تفاوت ماشین های معمولی و ماشین های اسپورت شاید در میزان سرعت آنها باشد. کنترل همه ماشین ها به یک شکل به نظر می رسد. سر پیچ ها نیز کنترل ماشین ها فرقی با یکدیگر ندارند و به نظر می رسد وقت چندانی برای این قسمت صرف نشده است. شاید مقایسه کردن این قسمت با GTA V نیز چندان خالی از اشکال نباشد. در GTA V هر ماشین به نوعی دارای شخصیت متفاوتی بود. سیستم سرعت، شتاب، پیچیدن و … در هر ماشین با ماشین دیگر تفاوت داشت و این نکته باعث می شد تا بازیباز حتی ماشین های مختلفی را به عنوان ماشین مورد علاقه انتخاب کرده و در پارکینگ خانه خود نگاه داری کند. اما Watch Dogs تقریبا به هیچ موفقیتی در این زمینه دست پیدا نکرده است. کم عمق بودن سیستم رانندگی در بازی می تواند برای عده بسیار زیادی از بازیباز ها نگران کننده و در عین حال ناراحت کننده نیز باشد.

watch-dogs-inventory-screen-1

زندگی از نگاه ایدن
شاید یکی از بزرگترین نکانی که باعث شد تا عموم بازیباز ها منتظر Watch Dogs بمانند، نمایش خیره کننده آن در E3 و در کنار آن گرافیک بسیار خوب آن بود که نوید گرافیکی غیر منتظره بر روی کنسول های نسل بعد را می داد. حال باید دید که یوبی سافت مونترئال تا چند حد توانسته است در کار خود موفق باشد. در ساخت بازی از موتوری به نام Disrupt استفاده کرده اند که به صورت انحصاری برای ساخت Watch Dogs استفاده می شود. موتور بازی تقریبا از پایه برای Watch Dogs طراحی شده است اما از ویژگی های مختلف موتور های DUNIA و Anvilnext نیز استفاده می کند. این موتور در ساخت بازی های مختلف یوبی سافت همچون Far Cry و Assassin’s Creed مورد استفاده قرار می گیرد. نورپردازی و سایه پردازی در بازی بسیار خوب انجام شده است و شاید بهترین موقعیت برای تماشای گرافیک بسیار خوب Watch Dogs شب های بارانی در شیکاگو باشد که اوج قدرت گرافیکی بازی را به نمایش می گذارد. طراحی بافت ها بسیار خوب انجام شده است. حجم بسیار عالی بافت ها باعث باور پذیر تر شدن محیط های مختلف و شخصیت ها شده است. انیمیشن های صورت و بدن شخصیت ها در سطح خوبی قرار دارند اما  به نظر می رسد جای کار بیشتری برای این مورد وجود داشت. به صورت کلی گرافیک در Watch Dogs در سطح بسیار خوبی قرار دارد و در عین حال نکته جدیدی برای عرضه ندارد. با توجه به پتانسیل نسل جدید انتظار بیشتری در این قسمت وجود داشت. اما مشکلات عجیب این عنوان با پلتفرم PC نیز چندان دور از ذهن به نظر نمی رسید. Watch Dogs برای اجرا در آخرین تنظیمات به سخت افزاری عجیب و غریب نیاز دارد، در صورتی که درخواست چنین سیستم هایی برای بازی ضرروی به نظر نمی رسد. یوبی سافت وقت زیادی برای Optimize کردن نسخه PC نگذاشته است. افت فریم های مکرر، باگ های مختلف و لگ های عجیب از نکاتی هستند که Watch Dogs را برای بسیاری از PC باز ها غیر قابل بازی کرده اند. یوبی سافت قول عرضه Patch جدیدی برای بازی را داده است که مشکلات بازی را به صورت کامل برطرف خواهد کرد. به نظر می رسد به تاخیر انداختن دوباره نسخه PC برای ارائه کیفیتی بهتر برای این پلتفرم نکته چندان بدی به نظر نمی رسید. اما در قسمت صداگذاری و موسیقی می توان گفت Watch Dogs کیفیتی متوسط دارد. در قسمت صداپیشگی می توان گفت که صداپیشگی بسیار خوب انجام شده است. صداپیشگی ایدن در ابتدا عجیب به نظر می رسد اما با پیشروی در بازی و برخورد با ویژگی های شخصیتی ایدین، می توان گفت که صداپیشگی او بسیار عالی انجام شده است. این نکته برای تقریبا اکثر شخصیت های بازی نیز صدق می کند. اما در قسمت موسیقی Watch Dogs چندان خوب عمل نمی کند. تعدادی محدود از موسیقی از گروه های مختلف در بازی گنجانده شده است و بازیباز می تواند در ماشین و بیرون از آن به آنها گوش فرا دهد. اما دوباره مقایسه با عنوانی مثل GTA کار را برای Watch Dogs بسیار سخت می کند. ایستگاه های رادیویی در GTA با آهنگ های مختلف و دسته بندی شده در کنار آن برنامه های تصادفی که توسط برخی از مجریان انجام می شود، حال و هوای خاصی به بازی بخشیده است  و باعث می شود تا بازی بیش از پیش طبیعی به نظر برسد اما همانطور که اشاره شد Watch Dogs دارای ایستگاه رادیویی نیست و آهنگ ها بسیار کمتر از GTA به نظر می رسد.

2449119-trailer_watchdogs_story_20140306

 

Watch Dogs عنوانی بسیار خوب و آینده دار به نظر می رسد. شاید از این لحاظ مقایسه کردن بازی با عنوانی مثل Assassin’s Creed چندان دور از ذهن نباشد. Watch Dogs دارای ایده های بسیار خوب، جدید و نوین است که بعضا دچار مشکلات کوچکی شده اند که باعث شده است تا بازی آن چیزی که باید باشد، نیست! اما این نکته هیچ چیز از ارزش های بازی کم نمی کند و انتظار می رود تا یوبی سافت با ساختن نسخه دوم از بازی، مشکلات بازی را حل کرده و انتظارات بازیباز ها را برطرف کند. با توجه به فروش 4 میلیونی Watch Dogs در هفته اول ساخت نسخه دوم چندان دور از ذهن به نظر نمی رسد.

 

  • 80%
    - 80%
80%

خلاصه

نکات مثبت:
طراحی خوب شهر
Skill Tree باعث جذاب تر شدن بازی شده است
تنوع خوب مراحل و Mini Game ها
سیستم مبارزات در بازی بسیار خوب پیاده سازی شده اند
گرافیک بسیار خوب

نکات منفی:
داستان کلیشه ای
طراحی ضعیف شخصیت های منفی
رانندگی چندان خوب طراحی نشده است و فیزیک و کنترل ماشین ها چندان طبیعی به نظر نمی رسد

Sending
User Review
80% (1 vote)
جواد محسنی

جواد محسنی

دبیر بخش خبر وبسایت VGMAG

نظری ارسال کنید

برای ارسال نظرتان اینجا کلیک کنید

یازده − 5 =