برای سیزدهمین بار است که به استقبال جنگی بزرگ رفتهایم. جنگی که هر ساله تکرار میشود و هر دفعه در نقطهای خاص مشغول مبارزه هستیم. اکتیویژن سیزده سال است که ما را با بازی Call of Duty یا همان ندای وظیفه همراه کرده است و جنگهای گوناگونی را شاهد هستیم. اما امسال وضع فرق میکرد. با اینکه چند سالی است وارد جنگهای مدرن شدهایم اما این دفعه شاهد جنگی در ژرفای آسمان و خارج از زمین بودیم. اینفینیتی وارد پا را خیلی فراتر گذاشت و ما را از زمین هم بیرون برد تا جنگی به مراتب متفاوتتر به نمایش بگذارد. در این چند وقت اخیر هجمههای زیادی به مجموعه Call of Duty وارد است. با اینکه این عنوان در مجموع از رقیب خودش یعنی میدان نبرد عملکردی بهتر به نمایش گذاشته است، اما با آن اصول و زیباییهای خودش فاصله زیادی دارد. همه منتظر بودند ببینند که این رقابت امسال چه نتیجهای دارد و جدا از آن طرفداران این مجموعه انتظار داشتند تا این بازی از آن کلیشهها و سردرگمیها خلاص شود و رواتی نو را به ارمغان آورد.
استودیو اینفینیتی وارد که چند سال پیش با Ghost فاجعهای را خلق کرده بود و با کلیت این مجموعه فاصله گرفته بود، امسال با یک برنامه منظم جلو آمد و اثری را خلق کرد که به ریشهها و اصول این بازی پایبند هستند. در قسمتهای پیشین این مجموعه مخصوصا سهگانه Black Ops شاهد داستانهایی با پیچشهای فراوان که گاهی مخاطب را گیج میکردند بودیم. اما اینبار اعضای اینفینیتی وارد متوجه آن شدهاند که یک داستان ساده که روایت مناسبی داشته باشد به مراتب بهتر از یک داستان پیچیده است. داستان بازی در آیندهای خیلی دور روایت میشود. جایی که حتی از قسمتهای پیشین نیز المانهای علمی-تخیلی بیشتری را شاهد هستیم. اما با این حال وقایع و صحنههای بازی باورپذیر هستند. طبق معمول منابع کره زمین به پایان رسیده است و مردم تصمیم میگیرند برای ادامه حیات به دیگر سیارههای قدم بگذارند. و همانطور که انتظار میرود از دل همین مردم گروهی شکل میگیرد که همه چیز خراب میکند و باعث به وجود آمدن یک جنگ بزرگ میشود. شاید با خود بگویید خب این دقیقا داستانی است که در بازیهای زیادی دیدهایم اما باید بگویم نوع روایت و ساختار داستان در Infinite Warfare به گونهای است که مخاطب به سرعت درگیر آن میشود و خیلی شاهد داستان عجیبی نیست. همین امر رمز موفقیت داستان این قسمت است که بازی از آن سربلند بیرون آمده است. در طول بازی کنترل نیک رییس را برعهده داریم. فردی که رسیدن به اهداف برایش ارزش والایی دارد و در مسیری که قدم گذاشته استوار است. این خصوصیتهای شخصیتی وی به خوبی در بازی حس میشود و اجازه میدهد شما در طول بازی خود را جای او بگذارید. با تمامی خوبیها ولی باز هم شخصیتپردازی بازی دارای ضعف است. با اینکه خصوصیتها نیک را متوجه میشوید، رفتارهای او را درک میکنید و حتی گاهی خودتان را جای او قرار میدهید ولی تا پایان بازی او عملا یک فرد نظامی است که مشغول دستور دادن و دستور گرفتن است. بهگونهای باید گفت نیک شخصیت خیلی پختهای نیست و در لیست شخصیتهای به یاد ماندنی این مجموعه به هیچوجه جایی نخواهد داشت.
در کنار نیک، رباتی دوستداشتنی حضور دارد که دست کمی از یک انسان ندارد و در تمامی لحظات کنار شما حضور دارد. ایتن هوش فوقالعاده و بالایی دارد و با شیرینزبانیهایش از همان لحظه اول نظر شما را به خودش جلب میکند. بهقدری این ربات عالی شخصیتپردازی شده و کاراکتر آن پرداخت شده است که گاهی محو آن شده و بیخیال نیک میشوید. رابطه تماشایی ایتن و نیک ظاهر خوبی به داستان و البته کل بازی داده است. لحظاتی که ایتن حضور دارد قطعا تا مدتها در خاطرتان نقش خواهد بست. شاید چیزی که باعث شده نیک بیشتر به چشم بیاید همین ربات جنگجو باشد. اما در طرف دیگر داستان که انسانهای شرور قرار دارند، یکی شخصیت مهم و کلیدی به چشم میخورد. اگر به خاطر داشته باشید قبل از انتشار بازی اخباری مبنی بر حضور کیت هرینگتون، بازی شخصیت اسنو در سریال گیم آف ترونز به گوش میرسید. همانطور که انتظار میرفت هرینگتون در این بازی حضور دارد، و ایفاگر نقش آنتاگونیست بازی است. اما برخلاف چیزی که تصور میشد او اصلا حضور درخشانی در این قسمت ندارد. اگرچه باید گفت به عنوان یک شخصیت منفی خوب طراحی شده است اما از آن دست شخصیتها نیست که بخواهد در خاطر شما باقی بماند. در صورتی که هنر هرینگتون و البته داستان، هر دو این پتانسیل را داشتند تا از او یک آنتاگونیست به تمام معنا و تاریخی را بسازند. در مجموع داستان Infinite Warfare و شخصیتپردازیهایش را میتوان خوب توصیف کرد که تا حدودی مشکلات قسمتهای پیشین در آنها جبران شده است.
بخشی که همواره در Call of Duty خوش درخشیده است، گیمپلی آن مخصوصا در بخش داستانی و تکنفره بوده است. صحنههای سینمایی و میانپردههای پر خرج تا دلتان بخواهد در بازی وجود دارد و نفس را در سینههایتان حبس میکند. یکی از نکات جالبی که در این بازی وجود دارد، اضافه شدن ماموریتهای جانبی است. در خلل مراحل اصلی میتوانید با انجام ماموریتهای فرعی ویژگیها و قابلیتهای جدیدی را برای نیک آزاد کنید. از طرفی میتوانید مناطق بیشتری در سیارات مختلف را از شر نیروهای SDF رها سازید. از دیگر موضوعاتی که به جذابیت گیمپلی بازی افزوده است، نبردهای هوایی است که به کمک سفینههای فضایی یا جکالها شکل میگیرد. این نبردهای فضایی واقعا خوب کار شدهاند و انبوه سفینههای فضایی که در کنار هم میجنگند واقعا حس فوقالعادهای را به مخاطب القا میکند. مبارزات در این حالت به قدری هیجانانگیزی است که شما را ترغیب میکند تا دائما آن را تکرار کنید. بخش شخصیسازی نیز به قوت قبلی خود باقی است، با این تفاوت که تغییر کرده است. دیگر از گزینههای زیاد خبری نیست و خیلی ساده میتوانید تجهیزات و سلاحهای خود را ارتقا دهید. از اینها گذشته، در این قسمت علاوه بر سلاحهای خود میتوانید جکالهای خود را نیز ارتقا دهیدو آنها را برای مبارزات بعدی قدرتمند کنید. موضوع بعدی که باید به آن بپردازیم، بخش چندنفره و زامبی اینفینیت وارفر است. بخش چندنفره بر خلاف سال گذشته حرف زیادی بر زدن ندارد. با اینکه اینفینیتی وارد در بخش تکنفره عملکرد قابل قبولی از خود به جا گذاشته است اما در بخش چندنفره به هیچ عنوان نتوانسته یک نتیجه خوب را به ارمغان آورد. بخش چندنفره رسما چیز خاصی برای ارائه ندارد. حتی نقشهها نسبت به نسخههای پیشین بسیار محدود شدهاند و کار را سخت کردهاند. تنها چیز جدیدی که به این بخش اضافه شده راه رفتن روی دیوار و استفاده از جتپک است! به بخش زامبیها میرسیم. بخشی که طرفداران خاص و البته بیشمار خودش را دارد. شاید کمتر کسی فکرش را میکرد اضافه شدن چنین بخشی به بازی با این حجم از استقبال روبهرو خواهد شد. در این قسمت شاهد کاملترین بخش زامبی در بین قسمتهای قبلی خواهید بود. اتسمفر این بخش واقعا خاص کار شده و حس و حالی وصف نشدنی را به تصویر میکشد. تم و محیط این بخش همانند فیلمهای قدیمی و قبل دهه ۹۰ میلادی است.
آخرین موضوعی که میخواهیم به آن بپردازیم بخش فنی بازی است. با توجه به سابقه انتظار میرفت که بازی از هر نظر در بخش فنی، گرافیک و موسیقی خوب ظاهر شود که همان هم شد. کات سینها از همیشه زیباتر هستند و صحنههای سینمایی به معنای واقعی کلمه حیرتانگیز هستند. از طرفی هوش مصنوعی دشمنان نیز عالی کار شده و با دشمنان هوشمندی طرف هستیم. نوع طراحی محیط و شخصیتها نیز حرفی برای گفتن باقی نمیگذارد و همه چیز به نحو احسنت صورت گرفته است. موسیقی بازی نیز همانند همیشه بخشی است که نمره کامل دریافت میکند و در مواقع لزوم چنان حال و هوای بازی را عوض میکند که خود را وسط یک میدان نبرد بزرگ میبینید. بازی Call of Duty: Infinite Warfare به وضوح نشان داد که اکتیویژن در پی آن است تا ایرادات گذشته خود را جبران کند و مثل همیشه خودش یکه تازی کند. استودیو اینفینیتی وارد نیز ثابت کرد هنوز هم میتوان راه درست را تشخیص دهد و به این مجموعه دوستداشتنی و موفق کمک کند. Call of Duty با اینکه امسال هم در صدر جداول فروش قرار گرفت ولی نسبت به سال گذشته تا به اینجای کار فروش کمتری داشته است. Call of Duty این دفعه برای جنگیدن ما را به ژرفای آسمان برد. و البته خودش نیز تا حدودی دوباره به آسمان نزدیک شد. باید دید این مجموعه میتواند باز هم پرچمدار بماند یا دیگر زمان آن به سر رسیده است. فکر میکنم سال آینده همه چیز معلوم میشود.
سازنده: Infinty Ward
ناشر: Activision
پلتفرم: PS4, Xbox One, PC
سبک: شوتر اول شخص
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۵
-
80%
خلاصه
نکات مثبت:
بهود بخش تکنفره
نبردهای فضایی لذتبخش
بخش زامبی فوقالعاده
نکات منفی:
بخش چندنفره هیچگونه پیشرفتی نداشته است
عدم شخصیتپردازی قوی کاراکتر اصلی
بلا نظر بیگ باس موافقم شدید
کال آو داره مخاطباشو با این دو سری آخری از دست میده
تبدیل شدن این سری بازی به جنگ های فضایی کاری است بسیار مزخرف !
COD دوست داشتنی اینه که در زمان حال داستانش روایت بشه نه در زمان آینده
بسیار متشکر از نقد خوب، کامل و در عین حال کوتاه تون. امیدوارم باز هم شاهد نقد هایی از این دست باشیم. :yes: