دو سال پیش بود که Ubisoft با عرضه بازی Watch Dogs صدای زیادی به پا کرد. سر و صدایی که بیشتر شبیه به یک طبل تو خالی بود. Watch Dogs از اولین روز معرفی وعدههای زیادی داد که مشخص بود اکثر آنها پوچ و بیاساس هستند. از تکتک نمایشهای بازی میشد حدس زد که وعدههای Ubisoft بیقاعده است و فقط سعی دارد یک هایپ برای خودش به راه بیاندازد. Watch Dogs علاوه بر وعدههایی که میداد، ادعاهای عجیبی هم میکرد. سازندگان این بازی فکر میکردند که میتوانند از عنوان بزرگی همچون GTA V بهتر عمل کنند و در برخی مصاحبههای خود در مورد رقابت این دو عنوان صحبت میکردند. همین موضوعات باعث شد تا توقع گیمرها از این Watch Dogs حسابی بالا برود. بازی هم بالاخره منتشر شد و تنها نیم ساعت کافی بود تا متوجه شویم Watch Dogs یک اشتباه بزرگ بوده است. نمرات بازی و البته نظر اکثر گیمرها نشان داد که Ubisoft راه را اشتباه رفته است و آن همه توقع ایجاد شده ضربه بزرگی به این بازی وارد کرد. از همان زمان زمزمههایی به گوش میرسید که این بازی قرار است به یک مجموعه تبدیل شود. از همینرو همه منتظر رونمایی از قسمت دوم این بازی بودند. بعد از گذشت تقریبا دو سال، Ubisoft دست به معرفی Watch Dogs 2 زد و بار دیگر به یکی از خبرهای داغ دنیای بازیهای ویدئویی تبدیل شد. اینطور که به نظر میرسد Ubisoft از اشتباهات گذشتهاش درس گرفته و با یک بازی کاملا متفاوت قرار است از گیمرها میزبانی کند.
آش نخورده و دهان سوخته
داستان بازی به موازات قسمت قبل و حوادث شهر شیکاگو دنبال میشود. این دفعه شاهد روایت زندگی پسر جوانی به مارکوس هالووی هستیم که او نیز هکر نابغهای است. اگر بخاطر داشته باشید در قسمت نخست، طرحی به نام ctOS system (سیستم عامل مرکزی) در شهر شیکاگو پایهگذاری شد که مشکلات زیادی را پدید آورد و به واسطه همان طرح قهرمان ما میتوانست خیلی چیزها را هک کند. حال نوبت به اجرایی شدن فاز دوم این طرح رسیده، و سانفرانسیسکو مقصد بعدی است. این سیستم عامل مرکزی در کل شهر اجرایی میشود و باز هم شاهد به وجود آمدن مشکلات زیادی هستیم. در بین این مشکلات، مارکوس هالووی به عنوان مجرم یک جرمی که مرتکب نشده است، شناخته میشود. از همینرو در سیستم عامل مرکزی به عنوان یک مظنون شناسایی میشود. زندگی به عنوان یک مجرم او را ستوه میآورد و تصمیم میگیرد و با هک کردن بخشهای مختلف این سیستم خودش را تبرعه کند. در پی این کار، او متوجه میشود بهتر است که کل این سیستم را هک کند و از بین ببرد. هرچه که مارکوس در این ماجرا ورود میکند با حقایق پشت پردهای روبهرو میشود که تاثیر زیادی روی او میگذارد. او تبدیل به یکی از دشمنان اصلی این طرح تبدیل میشود و تصمیم میگیرد تا نابودی کامل آن دست از کار نکشد.
این تمامی اطلاعاتی است که داستان میدانیم و سازندگان بیشتر از این توضیحاتی ندادهاند. البته در برخی تریلرها و یا توییتر برخی سازندگان مشخص شده که مارکوس در این راه از دوستانش کمک میگیرد و حضور دوستانش باعث به وجود آمدن پیچشهای داستانی جذابی میشود که مخاطب را غافلگیر میکند. خود سازندگان که قول یک داستان پر و پیمان و اساسی را دادهاند که باعث شود مخاطب درگیر آن شود و بخاطر متوجه شدن آن بازی را ادامه دهد. فعلا که نویسندگان ماجرای آش نخورده و دهان سوخته را برای مارکوس هالووی اجرایی کردهاند که به نظر میرسد پتانسیل بالایی برای تبدیل شدن به یک داستان خوب را داشته باشد.
همه چیز را هک کن، تکرار میکنم همه چیز را
در قسمت اول Ubisoft یک شعار داشت و این بود که همه چیز را هک کنید. استفاده از کلمه همه چیز ریسک بالایی میطلبد. با اینکه ایمان داشتیم کلمه همه چیز یک هایپ تبلیغاتی است اما اصرارهای Ubisoft ما را قانع کرد که موقع انتشار همه چیز را میتوانیم هک کنیم و کلا شهر را به دست بگیریم. با انتشار بازی متوجه شدیم از ۱۰۰ درصد تقریبا ۳۰ درصد بخشهای یک محیط قابلیت هک کردن را دارند و شما نمیتوانید «همه چیز» را هک کنید. این مسئله ضربه بزرگی به گیمپلی و باورهای گیمرها زد. آن شعار بار دیگر بازگشته و در اکثر مصاحبههای مربوط به Watch Dogs 2 به گوش میرسد. اما سازندگان اینبار با تریلرهای بازی نشان دادند که این کلمه در قسمت دوم واقعا معنا پیدا کرده و شما از مردم شهر گرفته تا زنگ یک خانه را میتوانید هک کنید. هسته اصلی گیمپلی نیز بر پایه همین هک کردن بنا نهاده شده است. نسبت به قسمت قبلی آزادی عمل بیشتری دارید. چه در حال انجام مرحله باشید چه آزادانه در حال گشت و گذار در شهر، هک کردن به بهترین دوست شما تبدیل میشود و کارها را آسانتر میکند. اگر گرفتار محاصره ماشینهای پلیس شدهاید و جرثقیل نزدیکتان است، بهتر است با هک کردن آن تعدادی از ماشینهای پلیس را از سر راه بردارید و فرار کنید. یا اگر در مخصمهای گیر افتادهاید با هک کردن یک اتومبیل آن را به سمت دشمنان خود هدایت کنید تا آنها را از بین ببرد. نمونههای زیادی را میتوان تشریح کرد که در حوصله نمیگنجد ولی باید با اطمینان گفت که Watch Dogs 2 حداقل در زمینه هک کردن نسبت به قسمت پیشین خود خیلی بهتر است و ما را به خود امیدوار کرده است. مارکوس علاوه بر هک کردن توانایی این دارد تا ابزارهای جذاب و عجین شده با تکنولوژی را نیز خلق کند. در نمایشهای بازی شاهد آن بودیم که او همواره میتواند کنترل یک ماشین کنترلی کوچک و یک پهباد را برعهده داشته باشد. ماشین کنترلی مارکوس میتواند سکوت کامل به دل دشمنان برود و تا حد زیادی کارهای شما را جلو ببرد. به وسیله پهباد نیز میتوانید دشمنان، تجهیزات آنها و غیره را هک کنید و سرعت بیشتری به مبارزه خود بدهید. اما همه چیز به هک و استفاده از تکنولوژی ختم نمیشود. گاهی بهقدری تعداد دشمنان زیاد است و از طرفی چیز برای هک کردن وجود ندارد که باید دست به اسلحه شوید و خودی نشان بدهید. تا دلتان بخواهد انواع و اقسام سلاح در بازی وجود دارد که تنوع خوبی به گیمپلی داده است. از این بابت خیالمان راحت است چون سیستم تیراندازی در قسمت پیش نیز خوب بود و ضعف زیادی نداشت. تنوع بالای سلاح در این قسمت حتی این بخش را بهتر از گذشته کرده و گاهی به این فکر میافتید که هک کردن را کنار بگذارید و شهر را به میدان جنگ تبدیل کنید. مبارزات فقط به سلاح گرم هم خلاصه نمیشود و میتوانید از اسلحه مخصوص مارکوس نیز بهره ببرید. البته این اسلحه بیشتر به درد مخفیکاری میخورد. مارکوس علاوه بر خلاقیت در تکنولوژی در بحث ساخت سلاح نیز خلاقیت دارد. او توپ بیلیارد را با طنابی بسته است و از آن یک سلاح دردناک و البته کاری ساخته است. نبردهای تن به تن توسط این اسلحه به خوبی پیادهسازی شده و با یک برنامهریزی میتوانید بدون کوچکترین صدایی دشمنان خود را از بین ببرید. استفاده از وسایل نقلیه نیز یک پله پیشرفت کرده است. تعداد اتومبیل، موتور، قایق و غیره که در قسمت پیش میتوانستید استفاده کنید خیلی زیاد نبود و از طرفی کنترل آنها واقعا بدقلق بود و همین موضوع به یکی از بزرگترین نکات منفی بازی تبدیل شده بود. البته با توجه به اینکه بازی عرضه نشده نمیتوان از تریلرها و البته صحبت سازندگان در مورد سیستم کنترل نظری داد؛ زیرا در قسمت پیش نیز قرار بود همه چیز در بهترین حالت اجرایی شود که نشد! اما از نظر تنوع، بازی راضیکننده عمل کرده و انتخابهای زیادی در طول بازی خواهیم داشت. موضوع بعدی که به گیمپلی جذابیت خاصی داده است، قابلیت ویژه مارکوس است. او به ورزش پارکور مسلط است و حرکات منحصربهفردی را در بازی شاهد هستیم. گاهی حتی فکر میکنید با نسخه مدرن اساسینز کرید طرف هستید. این حرکات به قدری عالی پیادهسازی شدهاند که ترجیح میدهید در خیابان بدوید و موانع را به زیبایی هرچه تمامتر رد کنید. اگر به صحبت سازندگان اعتماد کنیم و البته اگر نسخه نهایی به تریلرها شباهت داشته باشد میتوان حداقل از نظر گیمپلی از قسمت دوم Watch Dogs خیالمان راحت باشد.
ایالت متحده هکرها
بخش آنلاین بازی در یک کلام خوب است، اما عالی نه! شما چه صورت Co-Op و چه به صورت رقابتی میتوانید با دوستان خود بازی کنید و از تمامی امکانات موجود در بازی بهره ببرید. میتوانید با همراهی آنها بخش داستانی را به پایان برسانید که با توجه به نمایشهای بازی تجربه آن فوقالعاده است. از طرفی دو مد برای بخش آنلاین رقابتی وجود دارد که هر یک ویژگی خاص خود را دارند. چیزی که باعث میشود به این بخش عالی نگوییم، کمبود مدهایش است. البته Ubisoft طی بیانیهای اعلام کرد که به مدهای بازی خواهد افزود. اما برای آغاز کار واقعا دو مد کم است. انتظار میرود آن دو مد در سطح قابل قبولی قرار داشته باشند و یا حداقل مدهای جدید به سرعت عرضه شوند تا این کمبود جبران شود. اما تجربه آن بعد از انتشار برای همه ما فکر میکنم امری ضروری است. شهری را تصور کنید که هکرهای زیادی در آن حضور دارند و همگی این قابلیت را دارند که دیگر را هک کنند و به تله بیاندازند. واقعا فوقالعاده است. Watch Dogs 2 میتواند با اجرای خوب بخش آنلاین ما را به ایالت متحده هکرها دعوت کند.
روی خوش زیبایی
از دیگر ضعفهای وارد به قسمت اول، ضعفهای موجود در بخش فنی بود. گرافیک بازی در نگاه اول خوب بود ولی هرچه که در بازی پیش میرفتید باگهای عجیب و غریب زیادی را مشاهده میکردید. از طرفی ایرادهای فاحش در سایهزنیها، کیفیت بافتها و غیره باعث شد تا گرافیک قسمت اول پاچ داگز نتواند آنطور که باید خودش را نشان دهد و انتقادات زیادی به آن وارد بود. جالب اینجا بود که باگها در برخی تریلرها نیز دیده میشود و حتی کیفیت گرافیک در تریلرها نیز در حد مطلوبی قرار نداشت. اما این سری به نظر میرسد همه چیز عوض شده است. در نمایشهای بازی به کوچکترین جزئیات توجه شده و طراحی سنفرانسیسکو شگفتانگیز است. از المانهای شهری گرفته تا طراحی ظاهر شخصیتها همگی در حد خوبی قرار دارند و شما نسل هشتم را کاملا حس میکنید. برخلاف قسمت گذشته که با نسل هشتم فاصله زیادی داشت این قسمت به نظر میرسد همه انتظارات را حداقل در بخش گرافیک برآورده کند. موسیقی و صداگذاری از الان نشان دادند که نمیتوان خیلی به آنها خرده گرفت. موسیقی که در طول مراحل پخش میشود آن حس و حال لازم را به گیمر منتقل میکند. و اگر با انصاف بخواهیم نظر دهیم باید از الان نمره کامل را به صداگذاری و موسیقی Watch Dogs 2 بدهیم.
در مجموع Watch Dogs 2 نسبت به دو سال پیش خیلی پختهتر شده و میتوان گفت که به یک اثر تقریبا کامل تبدیل شده است. نمایشهای Watch Dogs 2 حتی از نسخه نهایی قسمت اول آن بهتر است و همین موضوع را ما را امیدوار کرده است که محصول نهایی عنوانی درخور و قابل قبول باشد و بتواند طرفداران راضی کند. همه ما منتظر هستیم تا به سانفرانسیسکو قدم بگذاریم و همه جا و همه چیز را هک کنیم. باید منتظر ماند و دید اینبار Ubisoft خوب عمل میکند یا خیر.
سازنده: Ubisoft Montreal
ناشر: Ubisoft
پلتفرم: PS4, Xbox One, PC
سبک: اکشن ماجرایی سوم شخص
تاریخ انتشار: 15 نوامبر (25 آبان)
نظری ارسال کنید